گیلمار و زبان جهانی هنر کاریکاتور
- شناسه خبر: 66493
- تاریخ و زمان ارسال: ساعت
هنرمندنیوز: چند روز پیش پیامی از طرف دوست مهربانم آقای مسعود نجابتی استاد عزیز و ارجمند در حوزه طراحی و گرافیک برایم آمد مبنی بر دعوت به همایش طنز ترسیمی در قم که به احترام استاد، خود را ملزم به شرکت در این مراسم دیدم.
مهمانان مراسم، استاد مازیار بیژنی، استاد محمد رضا دوست محمدی، استاد مسعود شجاعی طباطبایی و اساتید حوزه کاریکاتور کشور برزیل، آقایان گیلمار و ادرا آموریم بودند.
آقای شجاعی را میشناختم اما از نزدیک با ایشان برخوردی نداشتم. فرصتی پیش آمد تا در این همایش صمیمی، دقایقی را با هم گفتگو داشته باشیم؛ در این مکالمه کوتاه ایشان را انسانی مهربان، دوست داشتنی، متواضع و دغدغه مند برای هنر این کشور دیدم.
نکته جالب در این همایش، مهمانان خارجی اش بود که دو تن از کاریکاتوریستهای معروف برزیل بودند و بخشی از آثار و فعالیت هایی که در سالهای اخیر توسط این عزیزان صورت گرفته بود را تشریح کرده و به نمایش گذاشتند.
هر دو هنرمند، ساده و بیآلایش و با خون گرمی و مهربانی بسیار زیاد با مخاطبین برخورد می کردند و در مواجهه با علاقه مندان، درخواستهای ایشان را ترتیب اثر داده و با خوشرویی برخورد میکردند.
آقای ادرا آموریم که شاگرد برجسته پدر کاریکاتور برزیل و صاحب خانه موزه آقای زیرالدو بودند در ابتدای همایش دقایقی به زندگی و آثار ایشان و کتبی که در پاسداشت ایشان چاپ نموده بودند پرداخت.
پس از همایش دقایقی فرصت بود تا در حیات سالن جلسات با آقای گیلمار دقایقی صحبت کنیم که زحمت این تبادل نظر و ترجمه ها را آقای شیخ حسین خلیل لو (مسئول مرکز اسلامی امام مهدی(عج) در سائوپائولو برزیل) کشیدند و صحبتهای خوبی شد.
آقای گیلمار در کنار تسلط به هنر کاریکاتور در حرفه خویش دارای سبک شخصی خود نیز بودند، در سیاست داخلی برزیل هم دستی بر آتش داشتند و غالب کاریکاتورهای ایشان، رنگ و بوی طنزهای سیاسی دارد و سیاست های غلط و نابجای رجال برزیل را به تصویر می کشد که با استقبال روزنامه ها و مجلات معتبر آن کشور روبرو بوده است.
در فرصت پیش آمده از ایشان سوالاتی در باب احزاب سیاسی در برزیل داشتم؛ اینکه در برههای اولین رئیس جمهور زن در کشور خود را تجربه کرده اند که به گفته مجله فوربس در سال ۲۰۱۳، بعد از آنجلا مرکل، دیلما روسف قدرتمندترین زن جهان بوده، چه حس و حالی داشتند و بازخورد مردم و احزاب سیاسی آن کشور نسبت به این انتخاب چه بود؟
مطالب خوبی مطرح شد امّا نکتهای که قابل بیان باشد این بود که سیاستمداران کشور برزیل، بیشتر به دنبال فرد قدرتمند برای تصدی پست ریاست جمهوری بودند و در انتخاب یک زن به عنوان رئیس جمهور، آن قوت و برش را ندیده و نپسندیدند.
نکته دیگری که شاید جالب باشد این بود که کشور برزیل به فوتبال و کارناوال هایش معروف است و دلیل این امر، این است که سیاستمداران برای اینکه بتوانند بدون دردسر کارهای سیاسی خود را پیش ببرند، باب تفریحات گوناکون را برای شهروندان باز نموده اند و مردم را از این طریق مشغول و غرق در تفریح و لذت های مختلف نموده اند و به این طریق، مردم دخالت یا حتی اطلاعی در باب سیاست کشور خود ندارند. حتی سینمای این کشور نیز، هیچ فیلمی تولید نمی کند و همه فیلم هایی که وجود دارند و پخش می شوند، از تولیدات شرکت نتفلیکس و سینمای هالیوود و آمریکا می باشد و کسی در این عرصه، روشنگری نمی نماید. بنابراین افراد دغدغه مند معدودی از میان مردم مانند آقای گیلمار هستند که با هنر خود دست به روشنگری می زنند که طبیعتاً مثل ایشان با تهدیدهایی نیز روبرو می شوند.
همچنین در این گفتگو، مطالب خوبی از فرهنگ و هنر در دو کشور ایران و برزیل مطرح شد که ایشان دغدغهها و ایده هایی در باب سبکها و همایشهای هنری در حوزههای مختلف داشتند و چه خوب است برنامههایی از این دست در کشور ما نیز پیگیری شود.
معتقدم که هر کدام از این هنرمندان پس از دید و بازدید و مواجهه با هنر و فرهنگ ایران اسلامی، پس از بازگشت به کشورشان، سفیر فرهنگی برای کشورمان خواهند بود و پیام اتحاد، همدلی و فرهنگ دوستی ملت ایران را با زبان هنر به مردم کشور خودشان منتقل خواهند کرد.
در آخر باید تشکر ویژه ای از دوست خوبم استاد مسعود شجاعی داشته باشم که از ایده برگزاری اینگونه مراسماتی که سبب تبادلات فرهنگی بین ملت ها می شود که در این چند سالِ منتهی به کرونا موجب شده بود که پیشتر این دست برنامهها از طریق فضای مجازی پیگیری شود و این همایش نشان داد که برگزاری حضوری اینگونه برنامه ها و حضور این چنین شخصیت های هنری در میان هنرمندان کشور ما میتواند موجب تبادل اندیشه، فرهنگ ها و افزایش بیشتر دوستیهای میان ملتها شود.شکی نیست در سایه همدلی و همکاری هنرمندان و نخبگان فرهنگی کشور اگر باب تعامل با دنیا به زبان جهانی هنر گشوده شود دنیا متحیر از فرهنگ و تمدن غنی ایران خواهد شد.
نویسنده: نیما ارزانی