“ژرار دو پاردیو” در دو فیلم و فراخوانش به روسیه : ” سلاح ها را زمین بگذارید و مذاکره کنید”.
- شناسه خبر: 42137
- تاریخ و زمان ارسال: ساعت
هنرمندنیوز: او هم اکنون، به دلیل نمایش همزمان دو آخرین فیلم هایش “تنومند” و “کمیسر مگره” بر پرده سینما ها، حضور پررنگی در رسانه ها دارد .
یکی از دو آخرین فیلم هائی که “ژرار دو پاردیو”، هنرپیشه بزرگ اما افسار گسیخته،ی سنمای فرانسه با بدنی پر حجم، در آنها نقش آفرینی بی همتائی نموده (کاری که در سالهای اخیر با ساده انگاری و شلختگی انجام می داد) ، فیلم “تنومند”، نخستین فیلم “کنستانس مییر” فرانسوی است. این فیلم، با هوشمندی بسیار و ضرب آهنگی بسیار خوب این غول سینما را در برابر بخشی از خودش قرار می دهد و در کنار او “آیسا”، (دبورا لوکوموئنا)، دختر جوان سیاه پوست پرحجم و نترسی را به چالش با او می کشاند تا از راه این رابطه ویژه داستان خود را روایت کند.
“ژرژ” (ژرار دوپاردیو)، در این فیلم در نقش یک ستاره سینمای پیر، بد اخلاق و تنها ئی پدیدار می شود که ناچار است جانشین “بادی گارد” و همراه همیشگی اش را بپذیرد. این جانشین، که دختری جوان و تنومند است، ناچار است با شخصیتی کنار بیایید که عادت های همیشگی و ترسش ازیک آدم تازه و ناشناخته او را به ایستادگی وا می دارد. او در برابر این “بادی گارد” تازه بد رفتاری در پیش می گیرد. ایستادگی دختر جوان و تنهائی او نیز کم کم این دو موجود شبیه به یکدیگر را به هم نزدیک می سازد. در واقع “تنومند” از تنهائی دو شخصیت تنومند سخن می گوید. ضرب آهنگ بسیار خوب، دکوپاژه های بجا و دکور آن، همگی هم فیلم را به خوبی به پیش می برند و هم جلوی کسالتی را می گیرند که یک انسان افسرده می تواند در تماشاچی به وجود آورد.
“ژرژ”، شخصیت فیلم که بسیار به شخصیت خود “دوپاردیو” نزدیک است، هنرپیشه ای است که یک زندگی هنری بسیار دراز و پر باری را پشت سر گذاشته اما اکنون از دلزدگی از زندگی رنج می برد و این را از راه بی توجهی به بازی اش بر روی صحنه، استفاده از تلقن همراه یک دقیقه مانده به آغاز هر صحنه و همچنین استفاده از “پرومتور” به دلیل تنبلی برای یاد گیری دیالوگ و خوردن و نوشیدن های غلو آمیز نشان می دهد.” دوپاردیو” که دیگر جلوی خود را نمی گیرد و اطرافیان خود را با بی پروائی ها و زیاده روی هایش له می کند، در این فیلم در درون خویش فرو می رود و تقریبا بدون فاصله نقش خود را ایفا می نماید. کاری که در گذشته هنرپیشگانی چون “ژان گابن” و “ایو مونتان” در سالهای پایانی بازیگریشان انجام داده بودند. این بار، باز هم “زراز دوپاردیو” در نقش خود می درخشد و با طنز جنبه های ترحم آور و ناشایست شخصیت خود را برملا می سازد و در عین حال بر شخصیت های دیگر، از جمله “دبورا لوکوموئنا” سایه نمی افکند. گقتنی است که “دبورا لوکوموئنا” برای ایقای نقش در فیلم “دختران فوق العاده” جایزه سزار بهترین دومین نقش را از آن خود کرده بود. او در “تنومند”، نه تنها یک بازی درونی بسیاری خوب را ارائه می کند، بلکه از جسمش هم به خوبی یاری می گیرد. در این فیلم هنرپیشگان و کارگردان باتوانائی از کلیشه فیلم هائی از این گونه که در آنها دو شخصیت از دو دنیای مخالف به یکدیگر می رسند و پایانی پیش بینی شدنی دارند و یا فیلمی در آن احساسات پیش پا افتاده به شدت موج می زند، فاصله می گیرند.
این فیلم که نخستین فیلم بلند “کنستانس مییر” است ، در آغاز نمایش فیلم های بخش “هقته منتقدین” فستیوال کن سال ۲۰۲۱ به نمایش در آمد.
“کنستانس مییر”، که در گذشته دستیار “کلود شابرول” بود و دو فیلم کوتاه دیگر را در کارنامه خود دارد، بار دریگر در فیلم “تنومند”، همان تم همیشگی مورد علاقه خویش، یعنی شخصیت هائی که از دو دنیای مختلف می ایند اما در تنهائی شان به یکدیگر شبیه هستند، را به کار می بندد.
نگاه دیگری به ماجراهای “کمیسر مگره” با ایفای نقش “ژراردوپاردیو”
“پاتریس لوکنت”، کارگردان بنام فرانسوی، برای انداختن نگاهی نوستالژیک به دورانی که “ژرژ سیمنون” کتابهای پلیسی و از جمله ماجراهای “کمیسر مگره” را نوشت، دورانی پراز زن ستیزی و مرد سالاری، “ژرار دوپاردیو” را برگزید که دست کم از نظر جسمی با مشخصات “مگره”، رئیس پلیس، هم خوانی دارد.
در مورد “پاتریس لوکنت”، می توان گفت که کارهای او به دو دسته تقسیم می شوند. اثاری مردمی (که شاید تنها برای نان اوری ساخته شده اند) و فیلم های مهمی چون : “آقای هیر”، “دو شریک” ، “مسخره” و اکنون “مگره”.
در این فیلم ۸۸ دفیفه ای “پاتریس لوکنت”، از کش دادن زمان خودداری می کند و داستان خود را همراه با جسم خجیم “ژرار دوپاردیو” همگام کرده به سر انجام می رساند. فیلم بیشتر در شب می گذرد و رنگ های استفاده شده در آن تیره هستند. فیلمی که پرده از سوگی دلخراش بر می دارد . در این فیلم، ” مگره” پی گیر مرگ یک دختر جوان می شود و کار خود را با درگیر شدن و دلسوزی پیش می برد. کنایه زدن به اخلاق بورژوازی، پاریس نهقته آن سالها و دکور خانه ها هم از قلم نمی افتد.
“ژرار دوپاردیو” نیز که دو دوره در کار خود دارد : بسیار خوب و سرشار از فیلم های استثنائی و و دوران باری به هر جهت و بی مسئولیت ، در این فیلم به دوران نخستین کاری اش باز می گردد. او به خوبی در نقش “کمیسر مگره” فرو می رود و یکی از بهترین “مگره” های سینما را ارائه می دارد. علت این است که، به گفته “”پاتریس لوکنت”، “دوپاردیو” خود خواننده رمان های “سیمنون” بوده وبرای پذیرفتن ایفای این نقش ۱۷ ثانیه بیش وقت نگذاشته است. “لوکنت” همچنین در همه گفتگو با رسانه ها از جدیت “دوپاردیو” به هنگام فیلمبرداری سخن می گوید که با بد گوئی های چند سال اخیر در مورد او همخوانی پیدا نمی کند. “دوپاردیو” اما در همه گفتگو های خود از خسته شدن از دنیای سینما و حتا از زندگی سخن می گوید و همواره صحبت از خوابیدن و بیدار نشدن می زند…
گفتنی است که “سیمنون” ۱۸۰ رمان و ۱۵۰ داستان کوتاه نوشت که “کمیسر مگره” بر بیشتر آنها سایه افکند که با استقبال بسیار خوانندگان روبرو گردید. از این شمار کتاب ، ۷۵ رمان و ۲۸ داستان کوتاه به مگره” اختصاص یافته بود که در سال ۱۹۳۱ به چاپ رسید.
ماجراهای این مامور پلیس، با شانه های پهن و هیکلی زمخت و گاه ترسناک، نه تنها موضوع شماری فیلم سینمائی و سریال تاویزیونی شد، بلکه به شکل داستان مصور نیز در آمد.
گفتنی است که خود “سیمنون” دوشخصیت داشت که یکی زن دوست و زنباره و دیگری نویسنده خلاقی که هر سه هقته یکبار یک رمان به چاپ می رساند.. او پدری نمونه بود و خودکشی دختر جوانش در وی اثری نازدودنی برجا گذاشت.
“شهلا رستمی”