چگونه مثل یک پرنده باشیم
- شناسه خبر: 65760
- تاریخ و زمان ارسال: ساعت
هنرمندنیوز: آن لاموت نویسندهای که قرار است در «پرنده به پرنده» عُشاق سینهچاک نویسندگی و ادبیات را نصیحت کند به نظر میرسد در حال ادای دین به دوستان نویسنده خود است. هنگامی که این کتاب ارزشمند را ورق میزدم با خود فکر کردم چه میشود که یک نویسنده ترغیب به اشتراک گذاشتن تجربیات خود با دیگران میشود؟ با مطالعه کتاب مورد بحث خواننده به این نتیجه خواهد رسید که نویسندگی تنها راه ممکن برای امکانپذیر شدن ناممکنها است. این که لاموت به خواننده میگوید چگونه از نصیحتهای دیگران درس گرفته است، خواننده را وادار به درس گرفتن از نصایح خود میکند. جدای از استقبال و تعارفاتی که در نیویورک تایمز و واشنگتن پست از این کتاب شده است باید این نکته را به یاد داشت که یک کتاب خوب برای هنرجویان قصهنویسی و بهطور کلی نویسندگی لزوما کتابی نیست که آکادمیک باشد بلکه این اِشِل هم مانند هر علوم دیگری نیاز به انتقال تجربه دارد همانطور که در ادبیات خودمان محمود دولتآبادی از «نون نوشتن» نوشته است.
*پرواز
گزارههایی در «پرنده به پرنده» میخوانیم که ارجاعاتی بس شگفتآور به حواشی نویسندگی و در کل به نویسنده دارد. چرا باید یک نویسنده سوژه خودش باشد؟ چرا یک نویسنده به هر دلیلی میتواند موضوع خود را توجیه کند؟ چرا نویسنده باید ذاتا آدم متفاوتی باشد؟ و هزاران چرای دیگر که خواننده با مطالعه این کتاب به آنها پاسخ میدهد. مسئلهای که در این کتاب وجود دارد و یک درس بزرگ نویسندگی محسوب میشود، همواره در اوج قراردادن سوژه و مخاطب است. اینکه چگونه خواننده را همواره برای دانستن اتفاقات بعدی داستان یا نوشته خود تشنه نگاهداریم موضوع مهمی است که لاموت به آن پرداخته است. با مثالی از عنوان این کتاب مسئله را روشنتر میکنیم: پرنده برای چه پرواز میکند؟ به زعم نگارنده پرنده چارهای جز آن ندارد که برای یافتن خوراکی و نمایش زیبایی خود پرواز کند. حال نویسنده و هنرجویان علاقهمند به نویسندگی در کتاب لاموت با این مهم روبهرو میشوند که باید برای نوشتن، یک پرنده بود. نوشتن قبل از آنکه بیزینسی برای نویسنده باشد نوشدارویی برای التیام زخمهای غیرارادی از خاطرات است. این نوشدارو تنها با دست به دست شدن توسط نوک پرنده و همواره در پرواز بودن خاصیت دارویی دارد. به نکتهای در کتاب اشاره کنیم: لاموت شروعهای غلط را با این مثال آغاز میکند که نقاشی را به یادآورده که چیزی روی بوم کشیده و در نهایت متوجه میشود این طرح آن چیزی نبوده که در سر میپرورانده است. این که نقاش کارش را بلد نبوده یا طرحش خیلی افتضاح بوده مسئله نیست مسئله این است که نقشی که او روی بوم آورده است اصلا آنچیزی نبوده که نقاش میخواسته. این که پرنده برای پرواز کردن روی بامی درست بنشیند و ارتفاع و جهت باد را به درستی تشخیص دهد بسیار مهم است. نویسنده پرندهای است که هرچهپرواز کند بالهایش قویتر اما شکنندهتر میشوند. شکننده به آن دلیل که نویسنده از خیال خود برای پرواز استفاده میکند در حالی که پرواز او عملی عضلانی است و دستهایش درحال نوشتناند. خیال عملی روانی است که به تدریج شکننده و حساس میشود؛ یعنی هرچه عمیقتر شود حساسیتش بیشتر خواهد شد. این یک مقوله روانی است و قصد ورود به آن را نداریم و «پرنده به پرنده» هم نیازی به ورود به آن نمیبیند. چطور میفهمید کِی کارتان تمام شده است؟ نام یکی از موضوعات کتاب است که به شدت نیاز قصههای امروزی ما است چرا که ما فکر میکنیم با وِل کردن پایانبندی در یک داستان یک پایانباز آفریدهایم.
علی رفیعی وردنجانی