تئاتر در سبد فرهنگی مردم قرار ندارد!
- شناسه خبر: 67495
- تاریخ و زمان ارسال: ساعت
انتخاب بازیگران بر چه مبنا و المان هایی شکل گرفت؟
رضا قنبرزاده فرید: انتخاب بازیگران این نمایش مثل کارهای قبلی براساس شناخت قبلی بازیگران و آشنایی با توانایی های آنها بود، مهمترین شاخصه برای من در انتخاب بازیگر نزدیکی بازیگر به آن شخصیتی است که موقع نوشتن تجسم می کنم حالا می شود این بازیگر را از قبل بشناسم یا معرفی بشود، باید به لحاظ صدا، چهره و انرژی نزدیک به آن چیزی باشد که نوشته شده است.
شروع یک نمایش با یک کاراکتر که اینجا شما باشید، سخت تر از وقتی است که در میانه اجرا وارد صحنه می شوید؟
نازنین میهن: قطعا شروع نمایش جایی است که مخاطب تصمیم میگیرد که آیا نمایش را دوست خواهد داشت یا نه و برای من مسئولیتی به همراه دارد که این اتفاق در بهترین حالت ممکن بیفتد و تماشاگر مشتاق و منتظر ادامه نمایش باشد، درست بودن ریتم و بازی در شروع کار بسیار مهم و برای ادامه اجرا حیاتی است.
نقش چه ویژگی هایی داشت که آن را پذیرفتید؟
نیما هاشمی سرشت: به طور کلی تمام اپیزودهای نمایش پوسیدگی به جز یکی از اپیزودها روایتهایی هایکوگونه از مصائب کلی زندگی بشر هستند، اپیزود پرستار هم که من افتخار همراهی با گروه را دارم به همین شکل است، یک روایت کوتاه از قصه ای به شدت هولناک، شخصیت مرد این اپیزود دارای رخوت و پوسیدگی روحی شدیدی است و برای رهایی از این وضعیت امید به کمک دیگران دارد، درست شبیه اکثر ما که برای رهایی از باتلاقی که درون آن فرو می رویم دست نیاز به دیگری دراز می کنیم، شاید شباهت زندگی مرد به زندگی خودم یکی از دلایل پذیرش نقش بود و البته به طور کلی فضای کلی کار هم برای من دوست داشتنی بود.
و فضا چقدر برای رشد جوانها در دنیای نمایش امروز مهیا است؟
هدیه حسینی نژاد: با توجه به اینکه سوال شما بسیار کلی و جامع است و پاسخ به این سوال منوط به داشتن مسئولیت در این زمینه است، من فقط نظر شخصی خودم را می گویم، از نظر من این قضیه برای هر شخصی تفاوت دارد و وابسته به وضعیت سیاسی اجتماعی کشور و البته شرایط اقتصادی آن فرد متفاوت است، این موارد حتی در هر شهر و منطقهای هم فرق میکند و هر شخص از لحظهای که می خواهد وارد این حرفه شود با توجه به شرایط آن زمان و حتی رنج سنی ورود به این حرفه، در هر فردی با فرد دیگر تفاوت دارد، علاوه بر همه اینها؛ به میزان آشنایی خانواده فرد با این حرفه وابسته است و از همه مهمتر به شانس آن شخص هم بستگی دارد! از این جهت که مثلا وقتی شخصی وارد رشته پرستاری شود، در زمان اتمام تحصیلش قطعا شغل دارد و میتواند وارد بازار کار شود. حتی اگر هم نداشته باشد به راحتی می تواند مهاجرت کند ولی در رشته ما، هیچ شغل و فضای کاری ثابتی وجود ندارد و بعد از پایان تحصیل و گذراندن دوره؛ نمیتوانیم به صورت قطعی وارد بازار کار شویم و یا مهاجرت موفقی داشته باشیم، با همه این اوصاف در پاسخ به پرسش شما باید گفت که فضا برای جوانان این سرزمین در این عرصه میتواند برای فردی صد در صد و برای دیگری صفر درصد مهیا باشد.
مهسا محمدکاظم: بعد از کرونا و شلوغی های سال گذشته روند تولید نمایش کمی رو به نزول رفت و این مساله فقط شامل هنرهای نمایشی نشده و به نظر من در هنرهای تجسمی و به طور کل هنر و هنرمند سایه انداخته است،
سختگیری های مرکز هنرهای نمایشی گروه های تئاتری را دلسرد می کند و عدم حمایت دولت از گروه های تئاتری جوان دلیل دیگری است که فضا را برای ادامه کار سخت کرده است.
و حالا شرایط تئاتر را بعد از کرونا و آن اعتراضات چگونه می بینید؟
رضا قنبرزاده فرید: اساسا تئاتر در کشور ما همیشه محجور واقع شده است، نه هیچ وقت حمایت صد در صدی دولت را داشته و نه مردم به صورت عام تئاتر را در سبد فرهنگی خودشان قرار می دهند، تئاتر از وقتی که به صورت حرفه ای در ایران شکل گرفته همیشه تماشاگران خاص را به همراه خودش دیده و عام مردم خیلی حوصله دیدن تئاترهای جدی را نداشته اند، اساسا تعریفشان از تئاتر با تعریف جهانی آن یک مقدار متفاوت بوده است، شیوع کرونا ضربه مهلکی بود که به تن نیمه جان نمایش در ایران وارد کرد، سالنهای خصوصی مجبور به تعطیلی شدند و کمک های اندک دولت بی فایده بود.
تئاتری ها چقدر در تماشای آثار همدیگر یا تبلیغ برای کار همکارانشان هوای همدیگر را دارند؟
کیمیا خلج: من به شخصه در فضای تئاتر دوستان بسیار درجه یک و بامعرفتی دارم اما ما درباره شخص حرف نمی زنیم و اگر بخواهم صادقانه درباره جامعه آماری اطرافم حرف بزنم متاسفانه به نسبت قبل حمایت بچه های تئاتری از یکدیگر کمتر شده که ریشه یابی این ماجرا به نظرم کار بسیار پیچیده و سختی است.
محمد رضا حیدری: هستند کسانی که تبلیغ و معرفی کار همکاران خودشان را می کنند و البته آن هم باز در دایره رفقا است! من معتقد هستم هنوز این روش سینه به سینه و پیشنهاد از صمیم قلب بیشتر جواب می دهد تا استوری و پست هایی که گاهی حتی رفقا از روی رودربایستی می گذارند، تئاتر محل اندیشه و بازتاب جامعه است.
تلخی ها و شیرینی های تئاتر از نظر شما چیست؟
محمد رضا حیدری: من تلخی های تئاتر را هم دوست دارم چون مثل تلخی قهوه می ماند اما کاش تئاتر جایگاه جدی تری نزد جامعه داشت، تئاتر نیازی به حمایت ندارد بلکه تئاتر حامی جامعه است، شما باید به تئاتر بیایید تا تئاتر از شما حمایت کند، البته اگر دغدغه نان نداشتیم قطعا وضع بهتری بود و شیرینی های تئاتر برای من مثل نفس کشیدن می ماند.
مسیحا احمدزاده: تئاتر برای من همیشه یعنی از همان سنین نوجوانی که رفتن روی صحنه را تجربه کرده ام تا به امروز شیرین بوده است حتی زمانی که در یک اجرا با چالش های متعددی رو به رو بوده ام باز عنوان تلخی را روی آن نمیگذارم، باید واقعا عاشق باشید تا درک درستی داشته باشید از اینکه یک بازیگر با اینکه در هر اجرا با مواردی از قبیل فشارهای روحی و استرس، ممارست و تمرین های روزانه، درآمد کم و حتی گاها کنسل شدن اجرا بنا به دلایل مختلف رو به رو می شود ولی همچنان ادامه میدهد و هر بار با علاقه بیشتری روی صحنه می رود.
معمولا وجود کاراکتر یا متن های کمدی حتی کوتاه به جذب و رضایت بیشتر مخاطب کمک می کند، نبود این شخصیت به کار ضربه نمی زند؟
کیمیا خلج: به نظر من همه چیز بستگی به متن دارد، سلیقه شخصی خود من متن هایی است که نقاطی در آن برای تلطیف فضا و اصطلاحا زنگ تفریح برای تماشاچی وجود دارد، در نمایش پوسیدگی چنین فضایی را نداریم اما به نظرم غلط نیست چون متن جایی برای این ماجرا ندارد.
مهسا محمدکاظم: الان با توجه به شرایط کشور وقت شوخی و طنز نیست! بله، اساسا ذائقه تماشاگر امروز یک کم تفاوت کرده است، پیشتر جهان اجرا، قدرت بازی بازیگران و حرف اثر و لایه های زیرین یک نمایش باعث دیده شدن و نشدن یک اثر می شد اما بخش مهمی از تماشاگران امروز چه در مدیوم سینما یا تئاتر برای دیدن یک کار دو نکته را لحاظ می کنند، اول حضور چهره های شناخته شده یا به اصطلاح سلبریتی و دوم کمدی بودن کار، ترکیب این دو کار را تبدیل به یک اثر پرفروش می کند، اجرای ما دنیای دیگری دارد و سعی می کند با قصه ها و روایت های مینیمال بدون واسطه حرفش را بزند، شکر خدا با توجه به فضای کارمان تماشاگر نسبتا خوبی داشته تیم، هر روز اضافه می شود و با کار ارتباط می گیرند.
بله؛ این اجرا فاقد حضور سلبریتی ها است، چه المان هایی باعث می شود سالن پر شود؟
سعید طالب زاده: خب با توجه به نوع سوالتان می شود لااقل خیلی راحت نظر خودتان را پیش بینی کرد و همینطور برداشت افکار عمومی را که حضور سلبریتی را تضمین فروش کار می دانند، من هم تا حدی تایید می کنم ولی خب واقع امر انجام اینکار برای همه گروه های تئاتری وجود ندارد، در مورد کار خودمان هم اگر که می خواستیم ورود کنیم هم با توجه به تایید نشدن کار اولمان و فرصت سوزی که صورت گرفت عملاً با فرصت کم باقیمانده برای جمع کردن کار در متن دوم امکان هماهنگی با شخص سلبریتی وجود نداشت، ولی به شخصه به این قضیه ایمان دارم که هر هفت بازیگر عزیزی که در این مسیر همراه و همدل در پوسیدگی حضور دارند از سلبریتی های نه چندان دور سرزمینمان هستد و از وجود تک تکشان و همکاری آنها به خودم افتخار می گنم، ما با همین همدلی و ارائه کار با کیفیت و تمام حرفه ای از بچه هایمان و در نتیجه تبلیغاتی که خود تماشاگران عزیزمان بعد از تماشای نمایش برای ما انجام می دهند و همینطور اطلاع رسانی های گسترده تری که از طریق فضای مجازی است و توسط تعدادی از دوستان سلبریتی هم انجام می شود انشالله همین روند خوب را تا انتها حفظ می کنیم.
نیما هاشمی سرشت: متاسفانه بعد از همه گیری فضای مجازی بین مردم ما تعریف سلبریتی کاملا تغییر کرد، این روزها هر چقدر حاشیه بیشتری داشته باشید از نظر مردم سلبریتی تر به نظر می رسید، تا قبل از این هجوم فضای مجازی در زندگی مردم تئاتر هر چقدر هم کم تماشاگر خودش را داشت اما حالا همان تماشاگر همیشگی تئاتربین هم از دست رفته و تماشاگران یا بهتر است بگویم طرفداران سلبریتیهای مجازی برای از نزدیک دیدن این عزیزان به سالن های تئاتر می آیند و برای ایشان قصه، فرم، محتوا و … اهمیت چندانی ندارد، من به شخصه اولین نمایش صحنه ای که دیدم سال هفتاد و نه هیچ کدام از عوامل را نمی شناختم اما چنان محو قصه و همزادپنداری با بازیگران شدم که تا چند روز بعد درگیر داستان بودم، بعد از آن تئاتربین شدم و لذت تماشای تئاتر را با هیچ چیز دیگری عوض نکردم، اما امروز انگار هم حوصله تماشاگر کمتر شده و هم همه چیز اقتصادی تر شده است، اما به نظر من قصه خوب خودش می تواند عامل مهمی برای پرکردن سالن باشد، به هر حال آدمیزاد همیشه عاشق شنیدن داستان بوده، هست و خواهد بود.
موفق شدن در تئاتر بیشتر تکنیک و خلاقیت های فردی است یا دانش و سواد هنری و آکادمیک.
هدیه حسینی نژاد: در واقع هر دو، البته در صورتی که در قسمت آکادمیک اساتیدی حضور داشته باشند که به رشد خلاقیت (هر چند کم) فرد کمک کنند و استعداد ابتدایی فرد را از بین نبرند، در اصل باید تعلیم و آموزش به درستی انجام شود، از این جهت که مثلا فردی وقتی استعداد و خلاقیت کمی داشته باشد با آموزش درست میتوان شاهد شکوفا شدنش بود، ولی اگر شخصی چشمه استعدادش به واسطه آموزش و تعلیم ناصحیح خشک شود، نمیتواند در این عرصه وارد شود. به طور کلی این موارد هم در هر شخصی متفاوت است.
کیمیا خلج: به نظر من هم ترکیب هر دو، دانش و خلاقیت فردی در کنار هم می توانند باعث بیشتر دیده شدن شوند، چه در تئاتر چه در سینما.
تئاتر چه خصوصیاتی دارد که بازیگران آن اینچنین شیفته آن هستند؟
نازنین میهن: تئاتر زندگی است و نه چیزی غیر از آن، هم نفس شدن با تماشاگر در کمترین فاصله و حال و هوای اجرای زنده و هر اتفاق ممکن برای روی صحنه خود زندگی است، این نزدیکی و زنده بودن شخصیتی که بازی می کنم و نمایش را زنده تر میکند، اینکه خود را فراموش می کنیم چون روی صحنه دیگر خودمان نیستیم و آن شخصیت را زنده و زندگی اش می کنیم.
مسیحا احمدزاده: برای من بازیگری چه در روی صحنه چه در مقابل دوربین جذاب است، اینکه هر بار فرصتی پیدا شود که بتوانم به عنوان یک بازیگر کاراکتری را زندگی کنم و خصوصیاتی به خصوصیات خودم که گاها بسیار از خودِ واقعی من دور است اضافه کنم، طوری که مخاطب آن را بپذیرد و با آن شخصیت ارتباط برقرار کند برای من چالش بزرگی است که این اتفاق در روی صحنه از حساسیت بیشتری برخوردار است چون بازی روی صحنه نمایش، ارتباط بی واسطه با مخاطب است، زمانی که نمایشنامه پوسیدگی را خواندم عاشق کاراکتر زنی شدم که نامش نقره است، زنی حدودا چهل ساله که کارش نظافت دستشویی عمومی است. زنی با دغدغه های خاص خودش، تمام تلاش خودم را کردم تا به این شخصیت و درونیاتش نزدیک شوم تا وقتی روی صحنه به عنوان نقره قرار گرفتم مخاطب برای لحظاتی با نقره همراه شود و خودش را در دنیای نقره بیابد.
آیا سرمایه گذاری و تهیه کنندگی در تئاتر برگشت و بازتاب خوبی دارد؟
سعید طالب زاده: این سوال هم پاسخی روشن دارد، در تئاتر پولی وجود ندارد اما این انگیزه مواجه شدن با مخاطب و حرف زدن با زبان تئاتر و همکاری با بازیگرها و عواملی به این شکل کاربلد و با انگیزه است که به آدمی مثل من هیجان ورود می دهد، در غیر این صورت با توجه به هزینه های گران و متعدد جانبی که وجود دارد حتی با تصور تکمیل شدن ظرفیت سالن در همه اجرا ها هم فقط بایستی آمادگی برگشت اصل سرمایه را در این حوزه داشته باشید، در اینباره یک نکته بسیار بسیار مهم وجود دارد و آن هم معرفت بالای گروه بازیگر و عوامل فنی است که از آن چیزی که حق واقعی شان است کوتاه می ایند تا که کاری می تواند شکل بگیرد و تولید بشود، به نظر من به خاطر وجود این ملاحضات و اخلاق حرفه ای است که همچنان تئاتر وجود دارد و نفس می کشد.
استقبال از اجرا تا امروز چگونه بوده است و مخاطب اجرا بیشتر چه نوع آدمهایی هستند؟
رضا قنبرزاده فرید: با توجه به اینکه در فصل تابستان و ماه شهریور هستیم و با توجه به تعطیلی های زیادی که در این ماه در تقویم آمده به شخصه توقع تماشاگر پایین تری را داشتم که شکر خدا استقبال تا اینجا راضی کننده بوده و هر روز هم به مخاطب های کار اضافه می شود، یکی از نکاتی که در تماشاگران و اساسا خود تئاتر بعد از اعتراضات سال گذشته خیلی به چشم می آید این است که مخاطب تئاتر دیگر این مدل تئاتری که باید از فیلتر های مختلف رد بشود که اجازه اجرا داشته باشد را خیلی نمی پذیرد و گروه های تئاتری هم مثل سابق با این موضوع کنار نمی آیند، این اتفاق می تواند ضربه بزند و اگر تئاتر برای مدیران فرهنگی اهمیت دارد باید طرحی نو در بیاندازند، با قوانینی متعلق به چند دهه پیش نمی شود امروز مدیریت کرد، وضعیت تئاتر خیلی خوب نیست حتی اگر اجراهای پرفروشی را گاهی در سالن های بزرگ شاهد باشیم باید با تغییر و تدبیر و به روزرسانی فرهنگی تئاتر را زنده نگاه داشت، تئاتری که به گمان من دارد آخرین نفس هایش را می کشد.
گفتگو: عباسعلی اسکتی
عکس: پرتو جغتایی