بررسی پدیده شکاف آگاهی در دنیای جدید؛ با نگاهی به نتایج کنکور۱۴۰۱
- شناسه خبر: 50349
- تاریخ و زمان ارسال: ساعت
حسن فراهانی / با یک جستجوی ساده در اینترنت به راحتی متوجه میشویم که هرساله پس از اعلام نتایج کنکور سراسری اعتراضی به درصدهای متفاوت قبولی مدارس غیر انتفاعی و دانش آموزان مرکز استان و پایتخت نشین می شود و پس از اندکی باز در بر روی همان پاشنه چرخیده است و سال بعد روز از نو روزی از نو، مدارس در رقابت برای بالا بردن میزان قبولی در کنکور و دانش آموزان در حال خواندن برای رسیدن به رتبه های برتر.
کلید واژه این روزهای منتقدین و دلسوزان نظام آموزشی «نبود عدالت آموزشی» در بین دانش آموزان است. در واقع از نتایج کنکور این چنین مشاهده و فهم موضوع میگردد که هر مقدار شما به پایتخت و مرکز استان نزدیکتر باشید احتمال قبولی با رتبه بالاتر بیشتر می شود و هر مقدار مدرسه شما امکانات بیشتر و معلم بهتر در اختیار قرار دهد باز احتمال بالا رفتن رتبه بیشتر است.
البته بهنظر می رسد این روند در دنیای جدید ناگزیر و ناگریز شده است تا آنجا که نظریه پردازان عرصه رسانه از اوایل دهه هفتاد میلادی با پرداختن به موضوع شکاف بین نسلها با برخورد و دریافت اطلاعات بیشتر در دنیای جدید نظریه «شکاف آگاهی» را مطرح کردند که در دهه هشتاد و نود کاملتر گردید.
نظریه شکاف آگاهی یا دانایی یکی از نظریات حوزه ارتباطات و رسانه است. این نظریه اولین بار در سال۱۹۷۰ توسط «تیکنور»، «دونوهو» و «اولین» ابداع شد. فرضیه اصلی آنها این بود که:«به هنگام افزایش انتشار اطلاعات توسط رسانههای ارتباط جمعی در یک نظام اجتماعی بخشهایی از جمعیت که پایگاه اجتماعی-اقتصادی بالاتری دارند، تمایل دارند سریعتر اطلاعات را کسب کنند، نسبت به بخشهایی که پایگاه پایینتری دارند؛ بنابراین شکاف آگاهی بین این دو بخش به جای آنکه کاهش یابد، افزایش مییابد».
بله درست حدس زدهاید فناوریهای عصر دیجیتال درحالی که به اقتضای تمدن دیجیتال باعث ایجاد فرصتها و امکانات شدهاند، در همان حال فاصله بین اقشار جوامع از حیث کم وکیف کاربرد فناوری دیجیتال را نیزموجب شده که آن را «شکاف دیجیتال» نام گذاری کرده اند و در زمانه تکوین تمدن دیجیتال، بررسی تاثیر دنیای دیجیتال و شکاف ناشی از آن بر حوزههای فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و حتی آموزشی جوامع از جنبه مثبت و منفی، ضرورتی دوچندان مییابد.
امروزه به طور طبیعی افراد به دلیل دسترسی بیشتر به امکانات میتوانند اتفاقا بیشتر بخوانند و بیشتر در معرض اطلاعات باشند و در کسب و کارها و در تامین معاش موفقتر عمل کنند، که داخل پرانتز باید گفت این موضوع صرفاً باعث با شعورتر بودن افراد نمی شود، ولی احتمالاً موجب پول درآوردن بیشتر و استفاده از فضاهای آموزشی بهتر خواهد شد. اگر هر ساله پس از اعلام نتایج کنکور باب این انتقادات به نظام آموزشی باز می شود باید بدانیم پاسخ را فقط در عملکرد نظام آموزشی نباید جستجو کرد و به قولی نظام آموزشی شرط لازم برای موفقیت دانش آموزان هست اما شرط کافی نیست. اگر می گوییم نزدیکی به پایتخت و یا مرکز استان موجب دریافت رتبه بالاتر شده است به دلیل تامین امکانات نرم افزاری و سخت افزاری بیشتر برای دانش آموز بوده امکاناتی در حوزههای فرهنگی، اقتصادی و دسترسی بیشتر به اطلاعات و داده ها. در واقع باید از عدم توازن بهره برداری در همه امور زندگی و عدم برقراری عدالت در همه اجزا زندگی انتقاد شود.
اگر دانش آموزی در نقطهای دور افتاده از دسترسی به اینترنت پرسرعت، امکانات مناسب زندگی، درآمد مناسب خانواده، تامین وسایل مورد نیاز، تامین دارو و خدمات پزشکی و غیره برخوردار باشد قطعاً به این توازن می رسیم و اینکه تمام مشکلات و فاصله علمی معنادار دانش آموزان در مدارس دولتی و غیر دولتی و ساکن در نقاط برخوردار را بر عهده نظام آموزش و پروش انداختن خطایی راهبردی است، زیرا که این بخشی از عدم توازن و عدالت اجتماعی است ونه همه آن.
برای عبور از این تفاوت معنادار و رسیدن به تناسب مورد نظر، توازن در توزیع امکانات در همه جنبه های زندگی است که می تواند دانش آموزان را به خروجی های متوازن رهنمود نماید. این عدالت در توزیع امکانات مادی و غیر مادی است که زمینه را برای دستیابی به عدالت اجتماعی فراهم میکند. اگر نظام نتواند آن را تعمیم دهد، به یقین شکاف و فاصله طبقاتی زیاد خواهد شد و در سیستم نارضایتی و نابهنجاری به وجود خواهد آمد؛ بنابراین هرچه این پدیده بیشتر تعمیم پیدا کند و برای گسترش و بسط آن هم اندیشی شود به پایداری اجتماع کمک خواهد شد و جامعه پیشرفت و توسعه بهتری پیدا خواهد کرد.
مقام معظم رهبری در بیانه گام دوم انقلاب فرمودند: « اینجانب به جوانان عزیزی که آیندهی کشور، چشمانتظار آنها است صریحاً میگویم آنچه تاکنون شده با آنچه باید میشده و بشود، دارای فاصلهای ژرف است. در جمهوری اسلامی، دلهای مسئولان بهطور دائم باید برای رفع محرومیّتها بتپد و از شکافهای عمیق طبقاتی بشدّت بیمناک باشد. در جمهوری اسلامی کسب ثروت نهتنها جرم نیست که مورد تشویق نیز هست، امّا تبعیض در توزیع منابع عمومی و میدان دادن به ویژهخواری و مدارا با فریبگران اقتصادی که همه به بیعدالتی میانجامد، بشدّت ممنوع است؛ همچنین غفلت از قشرهای نیازمند حمایت، بههیچرو مورد قبول نیست. این سخنان در قالب سیاستها و قوانین، بارها تکرار شده است ولی برای اجرای شایستهی آن، چشم امید به شما جوانها است؛ و اگر زمام ادارهی بخشهای گوناگون کشور به جوانان مؤمن و انقلابی و دانا و کاردان -که بحمدالله کم نیستند- سپرده شود، این امید برآورده خواهد شد؛ انشاءالله.»
بنابراین برای برطرف کردن شکاف طبقاتی و شکاف آگاهی که امروزه گریبان جهان مدرن و دیجیتالی شده را نیز گرفته، راهی نیست جز ایجاد توازن و عدالت در همه ابعاد زندگی.