دیدن یا ندیدن
- شناسه خبر: 3866
- تاریخ و زمان ارسال: ساعت
هنرمندنیوز: برادران جلیلوند پس از فیلم موفق «چهارشنبه ١٩ اردیبهشت» که جوایز متعدد داخلی و بینالمللی را کسب کرد، در دومین تجربه سینماییشان موضوعی را سوژه فیلمشان قرار داده اند که شاید هریک از ما در زندگی روزمره به نوعی با آن مواجه باشیم اما چگونگی مواجهه هر فرد با چنین اتفاقاتی نکته قابل تامل فیلمساز در فیلم اخیر اوست. اتفاقاتی که شاید برای خیلی افراد به راحتی قابل چشم پوشی و صرفنظر کردن است، اما برای برخی نقطه چرخش جدی در زندگی شخصی و اجتماعی است.
کاوه نریمان کارشناس پزشکی قانونی و یکی از همین اشخاص است. وی در محل کارش با جسد پسر بچهای مواجه میشود که وی را پیش از این میشناخته است . کاوه علیرغم قانونمداری و احساس مسولیت در محل کارش در برخی وظایف شخصی همانند خیلی از افراد جامعه ممکن است کوتاهی کرده باشد. فیلمساز همین را آغازی بر یک بحران گرفته. شخصیت اصلی فیلم او به سادگی از مقررات و مسولیتش سرباز نمیزند. او. لجوج، یکدنده و تکرو است. در پی برقراری عدالت مورد نظرش از کسی نظرخواهی نمیکند و به دنبال عدالتی است که در دنیای فیلم غائب است. او ایده آلیستی است که جامعه تاب تحملش را ندارد و برای همین هم منزوی شده است. این ویژگیها مشکلاتی را هم در محیط کارش رقم میزند.
شک اخلاقی که قهرمان فیلم بدون تاریخ بدون امضا بدان دچار میشود همان وجدان فردی غائبی است که از جامعهای که شخصیت اصلی فیلم در آن زندگی میکند رخت بربسته. آن گونه اخلاق آرمان گرایانهای است که در واقع نیست اما وحید جلیلوند بیشتر دوست دارد که کاش میبود. دو فیلم او درباره چنین اتوپیای گمشدهای است و قهرمان فیلم عدالت گمشده را به دوش میکشد تا بتواند آن را محقق کند. این گونه اخلاق ورزی ارتودوکسی، گونهای رنج کشیدن است که شخصیتهای رمانهای بزرگ روسی قرن نوزدهم آن را به عینه تجسم میبخشیدند، قهرمان رنج میکشد تا جامعه به خواب رفته کمی زخمهایش التیام یابد.
جلیلوند هوشمندانه به سراغ یکی از چالشهای همیشگی انسان با خودش در مواجهه با واقعیت رفته است؛ فیلم را با ریتمی آرام و یک تصادف ناخواسته شروع میکند. حتی صحنه تصادف هم همراه با شوک و غافلگیری نیست. اما غافلگیری دوم کشف جسد پسرک موتور سوار است. برای دکتر نریمان این فکر پیش میآید که شاید مرگ پسربچه نتیجه تصادفی باشد که او باعثش بوده است. دکتر کاوه که تاکنون به دلیل شغلش، در مورد دیگران قضاوت میکرده، حال مورد قضاوت قرار میگیرد این نقطه شروع جستجویی برای برقراری عدالت میشود که سنگ بنای فیلم روی آن بناشده است و گام اول تردیدی است که خود از چگونگی مرگ پسرک دارد.
صحنه بازسازی صحنه قتل دوم که پدر و مادر پسرک و دکتر کاوه حضور دارند یکی از تاثیرگذارترین صحنههای فیلم است که نوید زاده از عهده ایفای آن به خوبی برآمده است. بالاخره کاوه پس از مدتی تردید با با مقصر دانستن خود در مرگ پسربچه،روند طبیعی قصه را تغییر داده، از فروپاشی خانوادهای جلوگیری میکند.این ضربه اما او را رها نمیکند، و درگیری درونیاش تا لحظه پایانی فیلم ادامه دارد. البته این چالش فقط مختص شخصیت اصلی فیلم نیست. تلنگر فیلم مخاطب را هم به تکاپو وامی دارد و مخاطب را نیز به پرسش از خود میکشاند.
نوید محمدزاده، با بازی درخشان خود، تنهایی و پشیمانی این شخصیت را به خوبی نمایش میدهد است هر چند که بازیگر نقش مادر پسرک نیز فوقالعاده تاثیرگذار و برجسته است. این بازیگر که به نظر میرسد گامهای نخست خود را در سینما تجربه میکند، در کنار بازیگران شناخته شده و برجستهای چون هدیه تهرانی و امیر آقایی تقریبا بدون نقص ظاهر شده که نویدی بر موفقیت و درخشش در فیلمهای آتی اوست.
جلیلوند در دومین اثر سینماییاش موفق به ارائه کار قابل قبولی شده هرچند که به نظر میرسد با تدوین مجدد، میتوان افت ریتم در نیمه پایانی فیلم را تا حدی بهبود بخشید. اما در چنین مواردی است که نقش ساختار در فیلمنامه خودنمایی میکند. بدون تاریخ بدون امضا روایتی گزارش گونه دارد. روایتی خطی و کالبد شکافانه. تصادفی نیست قهرمان فیلم، دکتر پزشک قانونی است. سردی شغل شخصیت اصلی، بی عدالتی موجود در داستان را با صراحت بیشتری مینمایاند. نبش قبر پسرک مرده فیلم که به اصرار انجام میشود اشاره به همان زخمی دارد که جامعه میخواهد فراموش کند اما قهرمان آرمانی فیلمساز با آن کنار نمیاید. رنگهای سرد فیلم، برخورد پرخاش جویانه بازجو و نگاههای خیره آدمها به دوربین، حس و حالی مستند گونه به فیلم داده که فیلمساز در پیاش بوده.جلیلوند در پی ساخت ملودرام نیست. او مستند اجتماعی در قالب داستانی میسازد. حقیقتی تلخ را نشان تماشاگر میدهد که راه حل ایده آلیستی خود را نیز ضمیمه آن میکند تا تماشاگر را منکوب طراحی داستانش کند. اما این نوع ریخت شناسی داستانی عموما به ورطه آرمان گرایی و روایت غیر خطی میافتد. هر چند که این فیلم دوم حرفهای تر و فضای سینماییتری داشته باشد. اما چنانچه جلیلوند در پی پاسخ به معضلات اجتماعی و درد و رنجی که آدمهای دنیایمان با آن دست به گریبان هستند، نبود و درام را با ترسیم نیاز دراماتیک شخصیت دکتر کاوه و چگونگی رویارویی وی با مشکلات بسط و گسترش میداد، با فیلم ماندگارتری مواجه بودیم که با پیرنگ رازآلودش بر همذاتپنداری و ارتباط مخاطب میافزود.
- رضا محمدی