سینمایی که قهرمانهایش باز نشسته شدهاند
- شناسه خبر: 15496
- تاریخ و زمان ارسال: ساعت
- حمیدرضا کاظمیپور
در نگاه اول باید گفت گیجگاه فارغ از هر گونه تحلیل و نقد سینمایی اثری است خاطره انگیز از دهه شصت سینمای ایران، سینمایی که عنصر سرگرم کنندگی در آن را میتوان اصلی ترین وجه سینمای آن روزها قلمداد کرد.
سینمایی که در یکی از دشوارترین دوران فرهنگی و اجتماعی کشور هنوز سر پا بود و مخاطبین زیادی را با خود به سالنهای سینما میکشاند.
خارج از اینکه سینمای آن روزها تا چه حد از ارزشهای هنری، تکنیکی و یا ساختاری برخوردار بود و فارغ از هر گونه دعواهای فرم و محتوایی، نکتهای که نمی توان آن را نادیده گرفت، قرار گرفتن سینما در سبد زندگی مردم بود، مردمی که سینما رفتن بخشی از زندگی روز مره شان بود و بسته به سطح درآمدشان فقط سالن سینمای شان متفاوت بود.
جامعهای که شدیدا به قهرمان پروری نیاز داشت و مردمی که قهرمانهای خود را تنها بر پرده سینما میتوانستند دنبال کنند.
قهرمانهایی که یک تنه مبارزه میکردند و در جهت میل ِمخاطبین خود اگرچه زخمی، اما همیشه پیروز بودند.
بی شک دهه شصت بخشی جداناشدنی از سینمای ایران است که عادل تبریزی در اولین ساخته سینمایی خود به سراغ آن رفته است، فضایی نوستالژیک که تمامی هم نسلان من از آن خاطره دارند.
اینکه” گیجگاه “تا چه اندازه از یک روایت خوب، منسجم و دراماتیک برخوردار است بحثی است که قطعا صاحب نطران حوزه سینما به آن خواهند پرداخت و کمی و کاستیهایش را به بوته نقد خواهند کشید، اما آنچه در این یادداشت بیش از نقد برای من مهم است، حال خوبی است که دیدن فیلم تبریزی در من ایجاد کرد، حالی که پس از سالها دوباره هوس سوت کشیدن و کف زدن مردم برای قهرمان داستان شان را زنده کرد.
سینمایی که حالا دیگر قهرمانهایش بازنشست شده اند و جای خود را به مدرنیته کاذب سینمای امروز داده اند و تماشاگرانی که انگیزهای برای سوت کشیدن ندارند.
سینمای آن روزها اگر چه چندان قابل دفاع نیست اما شاید حالش مثل گیجگاه خوب بود.
در پایان باید گفت که گیجگاه اولین ساخته عادل تبریزی اگرچه دارای ضعفهایی به ویژه در قصه اصلی خود میباشد و روایتش چند پاره است اما شیرینی خوردن بستنی کیمِ آخر ِ فیلم را با پرداختن به آن تلخ نمی کنم و بعد از پایان فیلم،شاید خوردن بستنی چوبی، نشسته در کنار پیاده رو را دوباره تجربه کنم.