نگاهی به فیلم شماره 10
جذابیت در محتوا و اجرا
- شناسه خبر: 59514
- تاریخ و زمان ارسال: ساعت
افشین علیار/ عضو انجمن منتقدان و نویسندگان
اساسا در این سال ها سینمای دفاع مقدس مهجور مانده است در شرایطی که آثار کمدی و اجتماعی تبدیل به ژانر اصلی فیلم های تولیدی سینمای ایران شده اند سینمای دفاع مقدس نمی تواند دیگر مخاطب خودش را داشته باشد، در این چند سال بعضی از فیلم های دفاع مقدس توانسته اند تاثیر گذار باشند اما مخاطب چندانی نداشتند به این دلیل که موضوعات انتخابی گاها تکراری و متکی به تاثیرگذاری مقطعی است اما فیلم شماره ۱۰ به کارگردانی حمید زرگرنژاد اثری ست متفاوت که توانسته قصه بگوید و مخاطب را با خود همراه کند این همراهی اساسا با هیجان برانگیزی مخاطب همراه است، شماره ۱۰ درباره فرار پر ماجرای یک اسیر ایرانی از زندان رژیم بعث عراق است ، فیلم درباره اسارت در زمان جنگ زیاد ساخته شده اما شماره ۱۰ قصه می گوید و بسترسازی درست و به قاعده ای دارد علی رغم ضعف هایی که در فیلمنامه وجود دارد که برای سکانس های پایانی استاما این فیلم ویژگی قصه گویی دارد و در موازات قصه گویی فرم مورد نظر شکل گرفته این شکل گیری که اساسا منسجم به نظر می رسد باعث شده مخاطب با کنجکاوی فیلم را دنبال کند و زرگرنژاد که سابقه ساخت فیلم های دفاع مقدسی را داشته سعی کرده که از قصه های مرسوم در این ژانر دوری کند و البته از عنصر تاثیرگذاری که مهم ترین نکته این ژانر محسوب می شود، زندان عراقی به درستی ترسیم شده است رابطه ها شکل گرفته و قهرمان سازی با مختصات و کارکرد منسجم باعث شده مجید صالحی که نقش اول این فیلم را بازی می کند مخاطب با او سمپات شود، فیلم به درستی گره افکنی بوجود می آورد و حس هیجان انگیزی فرار او و احمد همراهی مخاطب با فیلم را بوجود می آورد، فرار آن دو مثل دیگر فیلم ها نیست فراری ست که می تواند شباهت به آثار خارجی داشته باشد، فرار از کانال ها و چاه آب که قبل از این نقشه احمد و محمود بوده است باعث هیجان بیشتر قصه شده و حالا مجید صالحی به دلیل نوع کارش در زیر آب دلیل می شود که دوباره نقشه فرار را از زندان عراقی ها عملی کند، از مقطعی که نقشه فرار عملی می شود قصه شکل می گیرد اما درست از جایی که مجید صالحی و احمد از زندان دور می شوند انگار قصه کم می آورد و دیگر پتانسیل و گنجایش لازم برای روایت شدن را ندارد با اینکه داستان فیلم حقیقی ست و برداشتی از خاطرات چند نفر است اما به نظر می رسد زرگرنژاد نتوانسته به خوبی پرده دوم را روایت کند و تمامی سعی و تلاش او بر قهرمان سازی مجیدصالحی بوده که او با مجاهدین گره بخورد تا بتواند نقشه اش را عملی کند و نام ۴۲ اسیر را به گوش صلیب سرخ برساند اما به نظر می رسد تلاش زرگرنژاد تلف شده است و در سکانس های آخر دوباره فیلم با محوریت تاثیرگذاری پیوند می خورد بازگشت صالحی به زندان عراقی ها برای اینکه به دیگر اسرا آسیبی نرسد با اینکه قهرمان سازی شکل می گیرد اما کلیشه بودنش بار بیشتری دارد، تلاش زرگرنژاد در فیلم مشهود است و سعی کرده اثری تازه در این ژانر خلق کند او از جریان سازی مرسوم عبور کرده که از رشادت های اسرای جنگ فیلم بسازد این تلاش نه تنها در فیلمنامه بلکه در اجرا هم دیده می شود طراحی صحنه ای که معلوم است با چه مشقتی به سرانجام رسیده، دوربین حد و اندازه اش را می داند چقدر خوب که دوربین روی دست نیست، تدوین هم به فیلم یاری رسانده و باعث شده ریتم اثر به درستی کنترل شود، ترکیب بازی مجید صالحی حسام منظور سیامک صفری به درستی شکل گرفته و در اینجا دوباره صالحی توانسته نقش جدی بازی کند که بسیار باور پذیر است، شماره ۱۰ برای زرگرنژاد می تواند تجربه تازه ای باشد به غیر از سکانس های آخر این فیلم می تواند برای مخاطب جذابیت مضمونی و اجرایی داشته باشد.