” می – دسامبر”، ساخته “تاد هینس” از رودررویی بهار و زمستان سخن میگوید
- شناسه خبر: 73758
- تاریخ و زمان ارسال: ۲۲ بهمن ۱۴۰۲ ساعت ۲۱:۲۱

“تاد هینس”، کارگردان آمریکائی، بار دیگر در این اخرین فیلم خویش، زنان را در مرکز داستان خود قرار می دهد و پرتره ای تیز بین از آنها به دست می دهد. این دو زن، “جولیان مور” (درنفش گریسی، یک هنرپیشه ی سرشناس در گذشته ) و ناتالی پورتمن (الیزابت بری، یک هنرپیشه جوان ) برای چالشی که بیننده را از یک سورپریز به سورپریزی دیگر می برد، در برابر یگدیگر گذاشته می شوند. فیلمی که نام آن اشاره ای است به اختلاف زیاد سن میان دو همسر.
داستان واقعی ی یک رسوائی
“تاد هینس” برای این فیلم، از ماجرائی الهام می گیرد که در سالهای ۹۰ در آمریکا رخ داد و همه رسانه ها ومردم کشور را به دنبال خود کشید. در آن سال ها “مری کی لوتورنو” ی ۳۵ ساله، درحال عشقبازی با شاگرد ۱۳ ساله خود غافلگیر شد. گرچه این دو با یکدیگر ازدواج کردند، اما خانم آموزگار، به جرم داشتن رابطه با یک نوجوان زیر سن بلوغ، به زندان رفت و در انجا نخستین فرزندش را به دنیا آورد. از این پیوند چند قرزند دیگر نیز به وجود آمد.
در این فیلم، ما هنرپیشه جوان و سرشناسی را می بینیم که برای هر چه بهتر جای گرفتن در نقش شخصیت فیلم، که حدود پنجاه سال دارد و شوهر بسیار جوانترش، در خانه ی او لنگر می اندازد. این زوج نا همگن، برای گریز از دشنام ها و تهدید های بسیار، در جائی دور دست به زندگی ادامه می دهد. این همزیستی که انگیزه اش نگریستن از نزدیک زندگی زوجی ناهمگون برای اجرای نفش زن داستان در فیلمی بود که می رفت ساخته شود، کم کم جای خود را به دوئل مکارانه، پر طنز و پیچیده ای می دهد که زیرکی، کارآزمودگی و زخم خوردگی بسیار زن سالمند تر آن را به پیش می راند و تماشاگر را تا پایان با خود می برد.
در کنارآنها، گرچه شخصیت مرد کمی رنگ باخته بود، اما او نیز، در نقش پدر بسیار جوانی که چندان از فرزندانش مسن تر نیست و با آنها بیشتر همچون هم سن هایشان برخورد می کند تا پدر، بسیار پرسش برانگیز می شود.
سزانجام می بینیم که هیچ شخصیتی در اینجا از دوروئی و دو دوزه بازی بری نمی شود و این دسیسه چینی ها آن ها را کوچگ و ترحم آور می سازد.
“تاد هینس” باز هم زنان را در محور فیلم خود می گذارد
“تاد هینس” که فیلمساز ملو درام های دلخراش است، با “می دسامبر” از روش همیشگی حود دور می شود و در فضایی پراز گوشه زنی و بی ترحم به کندو کاو شخصیت هایش می پردازد. “الیزابت”، این گونه وانمود می کند که در جستجوی وافعیت برای اجرای نقشش است اما به نظر میرسد که با هر یک از پرسشهای ظاهرا بیگناهش، می خواهد هماهنگی خانوادگی “گریسی” را، که همواره به رخ می کشد، بر هم بریزد. “گریسی” نیز، انگار میخواهد خود را متقاعد کند که داستان عشقش، علیرغم سد هائی که پیش پایش وجود داشته و وجود دارد، زیباتر، قوی تر و محکم تر از عشق های دیگران است. این برخوردهای ماکیاولیستی آنقدر کوچکی آنها را نشان می دهد که چیزی جز ترحم برنمی انگیزد. هر دو در آب های گل آلود یک رسوائی فرو می روند و همچون یک فیلم پلیسی تماشاگر را از یک بازی به بازی دیگر می کشانند. این بازی توانائی فیلم را نشان می دهد.
برعکس، تنها جائی که از توانایی فیلم برای پروراندن حس کاسته می شود، جائی است که جلوههای سبک، یعنی استفاده از زوم، با این امید که این نزدیکی دوربین بتواند پوسته ظاهری شخصیت ها را بخراشد، سبب فاصله با آنها می شود.
علیرغم همه این ها، فیلم “می-دسامبر” فیلمی است با میزآنسنی بسیار هوشمندانه، که لحظه به لحظه با چراغ های خاموش پیش می رود تا انتریگش برملا نشود . دیگر این که ریشه های خشکه مقدسی و در عین حال ناسوری های جامعه ای را نشان می دهد که پانزده سال پیش از تلاش به ساختن فیلم، شخصیتش چهره ی طرد شده ی یک ماجرای بزرگ بوده است. همه بر او تف انداخته، تهدیدش کرده و به زندان انداخته اندش، اما اکنون هالی وود، به خود آمده می خواهد از این داستان به خوبی بهره بگیرد.
بازی هنر پیشگان، به ویژه “ناتالی پورتمن”، که کم کم در جلد شخصیتی که قرار است بازی کند فرو می رود، در دورو برش ناآرامی می آفریند. این نا ارامی سبب می شود که شخصیت مرد نیز کم کم از لاک خود در آید و سرحوردگی های خود را نشان دهد. تماشاگر هم، نشسته بر این موج، جستان و خیزان، به پایان فیلم، یعنی رودروئی بی همتا وغافلگیز کننده دوشخصیت می رسد. فیلمی پرتوان و پرسش برانگیز.
«شهلا رستمی»