“محدودهی مناسب”، فیلمی کوبنده و هشداردهنده با گفتار و برخوردی نو به یک فاجعه
- شناسه خبر: 73004
- تاریخ و زمان ارسال: ۱۳ بهمن ۱۴۰۲ ساعت ۱۲:۰۱

یک خانه بزرگ ییلاقی، که در میان باغی سبز، یک رودخانه و طبیعتی بسیار زیبا قرار گرقته، ما را به درون زندگی خانوادگی “رودلف هوس”، فرمانده اردوی “اشویتس”نازیها و دلمشغولی های روزمره آنها می برد. خانواده ای پر بچه که با آسودگی خیال زندگی می کند، جشن می گیرد و به کارهای روزمره می رسد. اما پشت دیوار آن اردوگاه مرگ قرار دارد که موجودیتش با دودکشی که شب و روز دود می کند، تنوره ای پیگیر، و صدای پراکنده شلیک تیر و ناله حس می شود.
“جاناتان گلیزر”، کارگردان و فیلم نامه نویس انگلیسی، که جایزه بزرگ هیات داوران فستیوال کن را برای این چهارمین فیلم خود ربود، با پرهیز از فوکوس کردن بر روی یک نسل کشی و جزئیات آن، بر عادی شدن آزار، کشتار و سرکوب در جبهه سرکوب کننده سخن می گوید.
فیلمی کوبنده و هشدار دهنده
“جاناتان گلیزر”، از تکنیک بسیار جذاب و تعمق برانگیزی برای انداختن نگاهی تازه به “هولوکاست” استفاده می کند که تاکنون ندیده بودیم. از این رو ، فیلم نه تنها آن جنایت بلکه همه جنایت های جهان را پیش چشمان مان زنده می نماید. قرار دادن یک خانه بسیار بزرگ و زیبا، پر از وسائل بازی برای فرزندان یک افسر بلند پایه ارتش نازی، با طبیعتی بهشتی و همه ی رفاه ممکن، چسبیده به ارودگاه مرگ یهودیان و کوره های آدم سوزی، با نشان ندادن قربانیان و تنها استفاده از صدای کوره ای که روز شب ازآن دود بر می خیزد، و هیاهوی سربازان و صدای شلیک تیز، بر این انگشت می گذارد که نه تنها این خانواده، بلکه در اندازه ی بزرگتر، ما همگی در حباب هائی زندگی می کنیم که پهنای دیواره های آن برای پرهیز از دیدن آن چه در جهان برون می گذرد، ستبر تر شده ما نیز جنایت ها و دودکش های پیرامونمان را نمی بینیم و یا از آنها روی برمی گردانیم.
از سوی دیگر، با به کار بردن رنگ های درخشان و سبک تابلوهای “ادوارد هوپر” آمریکائی و همچنین نزدیک نشدن به چهره ی شخصیت های اصلی و از جمله “ساندرا هولر” (بازیگر فیلم برنده نخل طلا، “آناتومی یک سقوط” ونامزدی جایزه اسکار بهترین بازیگر زن برای همین فیلم) و ندیدن حالت این چهره ها، به جنبه سرد و غیر انسانی کشتار می افزاید. در وافع “جاناتان گلیزر” به جای نقاشی با فلم مو، با کارد نگاره می آفریند.
یکی از ترفند های بسیار جالب این فیلم، همین چهار دیواری است که در درون یک پهنه ۴۰ کیلومتری به وجود آمده که در آن، قربانیان دیده نمی شوند اما می بینیم که خدمتکاران (برگزیده شده از بین محکومین به مرگ) به کار تمیز کردن سرگرمند، کودکان زمین بازی خود را دارند و از شنای روزانه غافل نمی شوند، مادر خانواده به فرزندان، گل ها و سبزیجاتی که کاشته می رسد و در کنار ان جنایتکاران با بی تفا وتی و روشی میلیمتری، دستورهای بالادستان خود را به اجرا در می آورند.
البته شماری از دیالوگ ها می رسانند که خانم خانه از آن چه در آن سوی دیوار می گذرد خبر دارد چرا که در جائی به یکی از پیشخدمتان (که از میان یهودیان محکوم آن سوی دیوار برگزیده شده است) می گوید که اگر پخوبی کار نکند او را تبدیل به خاکستر خواهد کرد…به گفته “جاناتان گلیزر”، همه این دیالوگ ها در کتابهائی که نوشته شده اند، آمده اند و هیچکدام ساختگی نیستند.
دیگر این که مادر این کدبانو، که برای دیدار وی و خانواده اش آمده، پس از خشنودی از جایگاهی که دخترش پیدا کرده و زندگی پر باری که نصیبش شده، پس از گذشت چند روز، هیاهوی تنور برایش پرسش برانگیز می شود و به گونه ای در می یابد که در آنجا چه می گذرد. از این رو با شتابی فراوان از آنجا می گریزد. او در واقع تنها کسی است که بدین گونه در برابر بیدادگری واکنش نشان می دهد..
در وافع “جاناتان گلیزر”، بیننده را، آسوده در صندلی خویش، در برابر جنایت یا جنایت هائی که در فیلم ها پیش چشمانش گذاشته می شود، نمی گذارد، بلکه او را به فکر وا می دارد و در او این پرسش را به وجود می آورد که :”چگونه ممکن است؟ ”
هنگامی که صدای فیلم نقشی اساس در تاثیر گذاری پیدا می کند
کمک شایان گزینه ی صوتی فیلم هم انکار ناپذیر است چرا که نگاره ها (تصویرها) بسیار معمولی هستند و همانگونه که گفته شد نقششان نشان دادن دوگانگی در این سو و آن سوی یک دیوار است. صدای تنوری که شب و روز کار می کند و دود به هوا می فرستد و نیز صدا های غریبی که به صدای غرش زمین و آتش فشان نزدیک هستند، ما را باواقعیتی روبرو می سازد که به سان کسانی که در دامنه یک آتش فشان زندگی می کنند، با خطر آن آشنا هستند اما آن را نادیده می گیرند، از آن رو بر می گردانند. کما این که غرشی بس بزرگتر وفزاینده در همه زمینه ها امروز نیز از همه سوی جهان به گوش می رسد اما کسی را به اندیشه وا نمی دارد.
گفتنی است که اردوی “اشویتس”نازیها، بزرگترین اردوگاه مرگی بود که در آن بیش از یک میلیون مرد وزن و کودک جان خود را از دست دادند. پس از چندین دهه، حال می بینیم که اردوگاههای مرگ در همه جا گسترده شده اند.
نویسنده رمان پایه ای داستان و فیلم برگرفته از آن
یک رخداد غریب در پیوند با این فیلم، مرگ “مارتین ایمیس”، نویسنده بریتانیائی در ۷۴ سالگی بود که فیلم از رمان هم نام وی گرفته شده است. او درست در روز نمایش رسمی فیلم در کن، روز ۱۹ مه، در گدشت … “مارتین ایمیس” در کتاب خود بر زیاده روی های ظاهری جامعه های سرمایه داری غربی فوکوس می کند و پوچی آن را از راه گروتسک ، کاریکاتور و به کار بردن طنز نمایان می سازد. داستان های کتابهای “مارتین ایمیس” در جوامع غربی امروزی وبیشتر در جامعه های انگلیسی و آمریکایی، می گذرند. سبک او، با سرزندگی بسیار، طنز و بدبینی را در هم می آمیزد. . نیویورک تایمز او را یکی از استادان “ناخوشایند تازه” نامیده است .
“جاناتان گلیزر” که نه (۹) سال زمان برای ساختن این فیلم گذاشته، در سال ۲۰۰۰، “هیولای سکسی”، در سال ۲۰۰۴، “زایش” و در سال ۲۰۱۴، “زیر پوست” را با بازی “اسکارلت جوهانسون” ساخته بود.
گفتنی است که برای درگیر کردن بازیگران در داستان و به وجود آوردن حس لازم در آنان، “جاناتان گلیزر”، این فیلم را در “آشویتس” ساخته است.
در میان ۲۱ فیلم بخش مسابقه ای امسال فستیوال کن، فیلم ” محدوده ی مناسب”، از نادرترین فیلم هائی بود که ار آغاز تا پایان بدون هیچ گره یا کاستی پیش می رفت. این فیلم تکان دهند که، به باور من سزاوار نخل طلا بود، همچنین جایزه بزرگ فیپرشی را ربود.
«شهلا رستمی»