مجید اسدی: رشد کردن «تئاتر» مهم و لذت بخش است
- شناسه خبر: 81992
- تاریخ و زمان ارسال: ۱۰ مهر ۱۴۰۳ ساعت ۱۹:۵۹

بازیگر نمایش «تاری» در گفتگو با «هنرمند»
حدود شصت شب می شود که نمایش «تاری» با کارگردانی «محمد برهمنی» ابتدا در سالن «استاد سمندریان» و حالا در «کاخ هنر» روی صحنه می رود، نمایشی سورئال و اجتماعی که با روایتهایی تصویرگونه به زندگی روزمره انسانهای تنها می پردازد، بعد از تماشای «تاری» با مجید اسدی یکی از دو بازیگر این تئاتر گفتگویی مفصل داشته ایم که با هم می خوانیم.
چه ویزگی هایی این نقش را برای شما جذاب می کرد که بازی در این اجرا را پذیرفتید؟
خب! این نقش به نوعی برای من کم کم ساخته شد، چونکه ما با نمایشنامه جلو می رفتیم و در آن محدوده زمانی که تمرین می کردیم همزمان نمایشنامه هم نوشته می شد، با توجه به صحبتهایی که در طول تمرین ها با کارگردان می کردیم یک شناخت کلی از کاراکترها داشتیم اما کلیت کاراکتر «دوک» برای من در مسیر تمرین ها ساخته شد، هم دوک و هم دوناتا! جذابیت این بود که از همان ابتدا دو کاراکتر وجود داشتند که ما شاید هیچوقت نتوانیم نوع زندگی آنها را تجربه کنیم، چون موقعیت اجتماعی آنها به شکلی است که من به شخصه هیچوقت نمی خواهم آن را تجربه کنم و جذابینت این کاراکتر برای من همین بود.
این فرآیند تمرینات و بقیه ماجرا چقدر طول کشید؟
می توانم بگویم ما تقریبا یک سال و یک ماه تمرین کردیم ولی خب این تمرین ها پیوسته نبود، تعطیلی هم داشتیم و یک روزهای تمرین نداشتیم، یک روزهایی فشرده تمرین می کردیم و یک وقت هایی هم به خودمان استراحت می دادیم تا یک انرژی دوباره بگیریم.
خیلی این موضوع فیزیکال بودن کار جلب توجه می کند، امروز اکثر کارهایی که می بینیم چهار تا صندلی گذاشته اند و کار حتی اگر دکور هم دارد انگار نمایشنامه است! ولی این اجرا از لحاظ تلفیق کار بدن و بیان خیلی خوب پیش رفته است، این تمرینات سخت نبود؟
به هر حال هر تئاتری سختی های خودش را دارد، شما اگر یک کار رئال هم روی صحنه ببرید یا در آن بازی کنید، به هر حال سخت است، می شود گفت تئاتر سختی های خودش را دارد چون با آن طرز فکری که کاراکتر دارد، کلنجارهایی که شما قرار است با آن نقش بروید پس باید با آن زندگی کنید تا بتوانید آن را کاراکتر را بسازید، حالا در این کار اینها سخت تر می شد به این دلیل که محمد برهمنی می خواست که از نظر فیزیکی هم ما بتوانیم آن چیزی که آن دو کاراکتر دارند را ارائه بدهیم، کار سختی های خودش را داشت و باید یک چیزهایی را هم رعایت می کردیم، باید به بدنمان می رسیدیم و تمرین می کردیم که همین ها باعث شد که از یک جایی از تمرین ها پردیس زارع به ما اضافه شود که کلا کار ایشان فرم و حرکت است، ایشان خیلی به ما کمک کرد تا حتی با جاهایی از بدنمان که ناشناخته بود آشنا شدیم و فهمیدیم چه قابلیت هایی دارد.
اسم محمد برهمنی آمد، کار کردن با ایشان چگونه تجربه ای است؟
محمد کلا کاراکتر جالبی است، همیشه جالب بوده است، چه به عنوان یک دوست و چه به عنوان کسی که اسمش را می شود گذاشت کارگردان، خب دوستی قدیمی ما از دانشگاه شروع شد و شناخت نسبتا زیادی نسبت به هم داریم، این سوالی که پرسیدید کلا در نوع رابطه من و محمد حل می شود، چه در دوستی و چه در کار، ما قبلا هم با هم کار کرده بودیم و اینجا هم همان روند قبلی را ادامه دادیم، کار کردن با محمد همیشه برای من جذاب بوده چون آدمی است که همیشه در جیب خودش یک چیزهایی دارد که به بازیگر بدهد و شما را شگفت زده کند.
خودتان نمی خواهید به این زودی ها کارگردانی کنید؟
دوست دارم کارگردانی تئاتر را هم تجربه کنم ولی الان دغدغه من کارگردانی تئاتر نیست، الان دوست دارم بیشتر تئاتر بازی کنم ولی کارگردانی فیلم را شروع کرده ام، در مرحله نوشتن متن هستیم و به زودی فیلم خودم را می سازم.
در مورد فیلم قبلی خودتان هم که با اقبال خوبی موجه شد صحبت می کنید؟
کلا دلیل اینکه می خواهم فیلم بعدی را بسازم تجربه ای است که در فیلم قبلی داشته ام، آن تجربه برای من آنقدر لذت بخش بود که دوست دارم دوباره همان اتفاقات چه در روزهای تولید و چه اتفاقات بعد از آن را دوباره تجربه کنم، امیدوارم برای این فیلم هم اتفاقات جالبی بیفتد و در چند فستیوال معتبر دیده شود.
تئاتری ها چقدر هوای همدیگر را دارند؟ از تماشای اجراهای همدیگر تا تبلیغات و معرفی و فضای مجازی و…
تئاتری ها فقط خودشان را دارند، ما کس دیگری را نداریم و از اول هم همینطوری بوده است، ما تئاتری ها اصلا بدون اینکه بخواهیم یا نخواهیم به همدیگر کمک می کنیم چون یک جامعه خیلی کوچک هستیم که داریم در کنار هم زندگی می کنیم، حالا یک سری ها شاید همدیگر را نشناسند و دوستی صمیمانه ای نداشته باشند ولی در کل آنهایی که همدیگر را می شناسند هوای همدیگر را دارند، اتفاقا این خیلی خوب است که هوای همدیگر را داشته باشیم، چرا نداشته باشیم؟ رشد کردن و بزرگ کردن جامعه تئاتر کنار هم مساله مهم و لذت بخشی است، ما اگر هوای همدیگر را نداشته باشیم دیگر کسی را نداریم و برای چه کسی باید تئاتر کار کنیم، ما مثل یک خانواده هستیم.
در این نمایش چقدر پیش آمد حرکتی را اشتباه انجام بدهید یا دیالوگی به موقع گفته نشود؟ و به قول معروف چطور آن را جمع کرده اید؟
خیلی کم پیش آمده است، هم برای من و هم برای خانم خدادی، چون تا جایی که می شد در تمرین ها از این اتفاق جلوگیری کرده ایم، به جز از نظر آسیب ها و بیماری که در همین اجراهای ایرانشهر هم در یک مقطع سه چهار روزه هر دو صداهایمان را از دست دادیم، آنجا باید حواسمان می بود که این موضوع به اجرا لطمه نزند و حتی در آن روزها هم اتفاقی نیفتاد که مخاطب متوجه بشود، تمام سعی خودمان را کردیم و با رسیدگی هایی که قبل و بعد اجرا داشتیم سعی کردیم این اتفاق نیفتد، ولی خب تئاتر است و ممکن است از این اتفاق های غیر قابل پیش بینی هم در آن پیش بیاید، چون ویژگی کار ما هم این است که از لحظه ای که وارد مثلث می شویم تا لحظه ای که در مثلث باز و نمایش ما تمام می شود این یک خط به هم پیوسته است، ما نه خروج داریم و نه ورود و همه چیز به هم وصل است، اگر ابتدای کار یا هر جای کار یک ناهماهنگی حتی در حد صدم ثانیه و حتی در فرم بدن و ارتباط با اشیا درون صحنه وجود داشته باشد، این باعث می شود که به خیلی چیزهایی دیگر لطمه بزند و نیاز به تمرکزی دارد که از ابتدا تا انتها آن کاری که باید انجام بدهید را انجام بدهید.
شما نمایش های متن رئال که برای همه آشنا بوده زیاد بازی کرده اید و این متنی است که برای مخاطب اصلا آشنا نیست، یک جهان جدید و متن جدید است و دنیا هم دنیای سورئال است، این برای خود شما چطور تجربه ای بوده و آیا تفاوتی در نوع بازی کردن یک کاراکتر صد در صد رئال با این متنی که اینقدر متفاوت و سورئال است وجود داشته است؟
خیلی تفاوتی ندارد، یعنی تفاوت آنطوری ندارد چون شما با توجه به ویژگی های متن تصمیم می گیرید که آن را چطور بازی کنید و شناختی که از کاراکترتان دارید باعث می شود تصمیم بگیرید چطور آن را بازی کنید، حتی در کار رئال هم فکر می کنم با توجه به ویژگی های کاراکتر می شود کارهایی کرد که از حالت رئال خارج بشود، ما در همین کار برعکس همین چیزی که گفتم هم داشتیم، چون این یک کار بازی در بازی بود و انتهای کار هم رئال بود و دنیای خودمان را در پرده سوم می بینیم، ما در این کار همه مدل ها را تجربه کردیم و خیلی تفاوتی ندارد، نمی دانم توانستم جواب بدهم یا نه! من به خودم نمی گویم الان باید این اینطور بشود بلکه کاراکتر یا دنیایی که نمایشنامه یا نمایش دارد به من می گوید چکار کنم و شما خودتان ناخودآگاه متوجه آن خواهید شد.
وضعیت کلی تئاتر ما را چگونه می بینید؟
وضعیت تئاتر به شکلی است که همیشه در حق این هنر که بخشی از جامعه را تشکیل می دهد اجحاف می شود.
و سوال آخر؛ استقبال از «تاری» آنطور که فکر می کردید بوده است؟
بله.
گفتگو: عباسعلی اسکتی
عکس: شاهین آزما