او در ادامه درباره فرمی که در این اثر از آن بهره گرفته است نیز بیان کرد: میخواستم از جنبههای تکنیکی و فنی قالب فیلمها دور باشم، به نوعی دنبال یک اثر زیبا شناسانه بودم. نماهای بلند سینمایی را همیشه دوست داشتم و چقدر درآوردن آن کار سختی است. به این دلیل که باید نگران ریتم فیلم و جریان ریتمیک فیلم باشید و بتوانید آن را خوب انجام دهید. در ضبط نماهای بلند اینطور نیست که دوربین را ثابت بکارید و منتظر کنشها باشید، فراتر از آن است. حتما فلسفهای در پشت آن وجود دارد و خوشحالم که به جای این که دوربینم را در هوا بچرخانم، توانستم چند نمای طولانی در این فیلم ثبت کنم، طوری که به جان و روح فیلم صدمهای وارد نکنم.
کارگردان «به وقت رهایی» افزود: فرم سکانسها در این فیلم متفاوت هستند، گاهی یک جریان، یک سکانس و یک نما، سپس یک نمای دیگر که منفک از هم بودند، ولی آنها را پشت سر هم قرار میدادم و انگار چیزی را کشف میکردم. این تکهها مانند یک پازل دورنمای خوبی داشتند، و این مرا به هیجان وا میداشت که در جریان مخالف فیلمهای رایج شنا کنم. در حق خودم اجحاف کردم نماهای اصلی فیلم را دور ریختم و از حواشی تصاویر، فیلم را جمع کردم. این نوع کار برایم لذت بخش بود و ته ماجرا نمیدانستم فیلم چه شکل و شمایلی خواهد داشت . البته این نوع کار ها را در فیلم سازی توصیه نمیکنم، چرا که باید تمام قواعد سینما را رعایت کرد،در عین حال که فیلم را برای مخاطب میسازی، ولی گاهی این شیطنتها خوشایند است و اگر خود تدوینگر کار نباشید محال است شخص دیگری به عنوان تدوینگر بتواند آن را به درستی اجرا کند. شاید این فیلم را ده بار تدوین کردم و هر کدام فرمی خاص داشتند.
قهرمانی در خاتمه درباره فیلم بعدی خود «شب دارکوب» نیز توضیح داد: این فیلم در باره تنهایی آدمهاست. تنهایی موضوع مهم جهان ماست. در این فیلم حتی نمیدانیم که زندهایم،آیا خانوادهای داریم، قصه آشنایی دارد که همه با آن مواجهیم. همه ما بی دلیل شبها خوابمان نمیآید. بی خوابی به سرمان میزند و فقط غصه روزهای تلف شده عمرمان را میخوریم. به نظرم فیلمساز مانند جامعه شناس باید چشم انداز داشته باشد. اگر الان در جمع تنهاییم فردا را میبینم که کلا تنهاییم. دنبال دلیلش نیستم ولی میدانم که تنهایی به شدت سرعت گرفته و ما را از درون خواهد کشت. این فیلم نیز قصه سرراستی ندارد و بیشتر روابط انسانی و یا بهتر بگویم روابط خانوادگی را بیان میکند.