قاتل عنکبوتی؛ محصول یا محکوم؟؟
- شناسه خبر: 42052
- تاریخ و زمان ارسال: ساعت
هنرمندنیوز: پرسش نخستین در مواجهه با چنین رخدادها و روایاتی برایم آن است که در این فرد چه می گذرد؟ چه رنج ها ، باورها و تجربه هایی امروز اورا ساخته اند؟ از کدام دریچه و به کدام جهان نگریسته است که دیگری به زبان سارتر جهنم او شده است ، آنچنان که چاره ای جز نابودی او نیافته است.
از منظر یک روانشناس اما، در تمام این موارد ، ما با پدیده ای به نام (( اختلال شخصیت ضد اجتماعی)) روبرو هستیم.
سعید در آغاز فیلم عنکبوت، مرد ساده ای به نظر می رسد که میزان خشم ها ، بدبینی ها و قضاوت های نادرستش اگرچه زیاد است اما آنقدرها نگران کننده نیست. در میانه راه، سعید، مرد قاتلی می شود که با دروغ و دسیسه ، زنان را می فریبد و به کام مرگ می کشاند آنگونه که آرام آرام دیگر حتی نشانی از لرزش دستانش یا قطره های عرق بر پیشانی به چشم نمی آید. در پایان این داستان واقعی، سعید مرد پر نخوتی است که به جنایات خود افتخار می کند ، احساس پشیمانی و گناه ندارد و پر است از توجیهات به ظاهر منطقی برای رنجی که بر دیگران روا داشته بدون آنکه خود، دردی متحمل شده باشد.
استفاده از اصطلاح ((شخصیت ضد اجتماعی)) برای توصیف ویژگی های افرادی شبیه به سعید از سال ۱۹۸۰ در متون علمی رایج گردیده است و بسیار پیش تر از آن چنین مواردی با نام (( جامعه ستیزی)) شناخته و معرفی می شدند.
ویژگی برجسته افراد مبتلا به اختلال جامعه ستیزی، گرایش آنها به نادیده گرفتن حقوق دیگران و تجاوز کردن به آن است که معمولا از طریق رفتارهای فریبکارانه، پرخاشگرانه، تکانشی و غیرمسئولانه انجام میگیرد و این ها همه در حالی روی می دهد که فرد، بدون پشیمانی یا احساس گناه مرتکب این اعمال می شود.
هرچند جامعه ستیزان معمولا دارای رشد عقلانی طبیعی هستند، اما رشد وجدان آنها شدیدا عقب مانده است یا اصلا وجود ندارد. آنها یاد گرفته اند آنچه را که می خواهند به جای آنکه به دست آورند، بگیرند. از افکار و رفتار خود رنج نمی برند و نیازی به درمان یا تغییر، احساس نمی کنند.
جامعه ستیزان به ندرت قادر به حفظ دوستی هستند و ظاهرا نمی توانند محبت دیگران را درک کنند و متقابلا به آنها محبت ورزند . آنها به راحتی مرتکب جنایت می شوند شاید به این دلیل که ویژگی های شخصیتیشان موجب شده است به زبان ژولیا کریستوا متفکر بلغاری ، هیچ پیوند انسانی با قربانی خویش احساس نکنند .
میزان شیوع اختلال شخصیت ضد اجتماعی ۳درصد در مردان و ۱درصد در زنان است. مطالعات همچنین نشان می دهند در حدود ۸۰ درصد از زندانیان ملاک های تشخیص این اختلال را برآورده می کنند. بنابراین صحبت نکردن ، ننوشتن و نساختن و به اکران در نیاوردن روایات این افراد و اعمالی که قادر به انجام آن هستند به معنای انکار بخشی از واقعیت انسانی موجود در هر جامعه ای است.
تحقیقات اخیر ثابت کرده است که جامعه ستیزی و تعدادی از ویژگی های مهم آن مانند بی عاطفگی و سنگدلی، توارث پذیر بوده و نقش علیتی عوامل ژنتیکی را مورد تایید قرار داده اند؛ با این حال پژوهشگران همچنین خاطر نشان می سازند که در نهایت تعامل تاثیرات محیطی قدرتمند با زمینه های ژنتیکی تعیین می کند کدام افراد، تبهکار یا شخصیت ضد اجتماعی خواهند شد.
سعید عنکبوت و مردان و زنانی همچون او در سراسر دنیا ،هرچند محکوم به ساختار ژنتیکی جامعه ستیزی هستند اما محصول تعامل این میراث ناخواسته با جامعه و فرهنگی می باشند که در سطح خرد یا کلان ، تجربه ی محیط های زیان آور در آن ها ممکن شده است . پرورش و رشد این کودکان در خانواده هایی ناکارآمد با اختلافات زناشویی، مشکلات قانونی، بدرفتاری جسمانی، آسیب روانی والدین و یا انضباط و نظارت ناکارآمد ، از آنها بزرگسالانی خواهد ساخت که ترس کمتری دارند، از لحاظ همدلی در سطحی پایین می باشند و برای خود و جامعه خطرناک خواهند بود.
اهمیت گفتگو و پرداختن به این بخش از جامعه ، زمانی بیشتر نمایان می شود که بسیاری از پژوهشگران بالینی که با این جمعیت ها کار می کنند به این نتیجه رسیده اند که درمان این اختلالات اگر غیر ممکن نباشد به شدت دشوار است. در واقع هیچ یک از درمان های زیستی ، از جمله درمان با داروها یا تشنج برقی در کل تاثیر قابل ملاحظه ای بر این اختلال نداشته است و به طور نگران کننده ای چندین پژوهش معلوم کرده اند درمان های مبتنی بر آموزش مهارت های اجتماعی یا همدلی صرفا آنها را در فریب دادن قربانیان آینده ماهرتر نموده است. از همین روست که توصیه ی اصلی متخصصان ، تمرکز بر تلاش بیشتر در راستای برنامه های پیشگیری موثر، و آگاهی رسانی هرچه بیشتر می باشد.
آدورنو جامعه شناس آلمانی معتقد است ، یکی از ویژگی های انسان بودن آن است که باید همواره در میانه ی نور، انتظار برآمدن سیاهی و تاریکی را داشت. بر این باورم انکار و پنهان کردن این بخش تاریک از انسان بودگی با گفتگو نکردن و به متن و نمایش در نیاورن آن ، امید به پیشگیری از افزایش چنین رخدادهایی در جامعه را عقیم خواهد ساخت چرا که به بیان گابریل مارسل فیلسوف اگزیستانسیالیست، (( امید به یافتن)) و ((یافتن امید)) از جستجو در تاریکی ممکن می شود.
“سارا عطایی نژاد”