«فلو»، فیلم انیمیشینی بی کلام و زیبا اما پر از پند
- شناسه خبر: 84728
- تاریخ و زمان ارسال: ساعت
از نام این انیمشن دلپذیر آغار کنیم .. اگر بخواهیم واژه “فلو” را به فارسی برگردانیم، سه معنای “جاری شدن” ، “آمد و شد” و “جریان آب”، را می توانیم بربگزنیم.
این گربه، که بر خلاف فیلم های انیمیشن استودیوی دیسنی، که به حیوانات جنبه انسانی می بخشند، یک گربه برجا می ماند و چون فیلم کلامی هم ندارد، از ورای در به دری ها و خطرهائی که این جانور و جانوران دیکر با آنها روبرو می شوند، به انسانها هم هشدار می دهد. از سوی دیگر، با تکیه بر شخصیت شماری از جانوران (مال اندوز، خشن، تنبل، گروه گرا و یا گروه گریز و…) این همذات پنداری را بیشتر می کند.
ماجرا از آنجا آغاز می شود که ما گربه ای را می بینیم که در یک خانه بدون باشنده سرگرم زندگی گربه وار حود است : دنبال حشره ها می دود، بازی می کند، می خورد و می خوابد. دور وبر این خانه را تندیس های برزگ چوبی به شکل گربه پر کرده اند. اما شرایط چندان طبیعی نیست، هیچ انسانی در دوردست ها دیده نمی شود و همه ویرانه ها را علف پر کرده است. تنها چیزی که تکان می خورد آب است که بالا و بالاتر می اید تا سرانجام همه چیز را غرق می کند.
دوربین های کارگردان، حیواناتی را که برای زنده ماندن تلاش می کنند را جه در طبیعت های زیبائی که می روند غرق شوند و چه در زیر اب، دنبال می کنند.
“فلو” که به دلیل گربه بودنش از آب بیزار است و زندگی تکی آسانی داشته، ناچار می شود با جانوران دیگر هم زیستی کند و ما از ورای چشمانش که همواره سرشار از ترس ، گرد و باز است، شرایطش را می فهمیم. اما می بینیم که او چگونه برای زنده ماندن تلاش می کند، پیشرفت می کند، ماهی می گیرد و خود را از خطر دور می کند. واکنش و جنبیدن جانوران دیگر هم بسیار طبیعی و خیره کننده است. کارگردان در عین حال حس همدردی و کمک به دیگری را در میان رده های گوناگون جانوران فراموش نمی کند.
فیلم در عین حال با پیامی مثبت پایان می گیرد و آن هم فروکش آب ها و پدیدار شدن زمینی است که می رود دوباره این جانوران را در دل خود بپذیرد. البته نه به آسانی…
گفتنی است که گرچه فیلم های انیمیشن از چند سال پیش در فستیوال ها و به ویژه فستیوال کن هم کمی خود نمائی می کند، اما همچون سینمای مستند، خویش وقوم بی چیز سینمای داستانی به شمار می آید. در حالی که در شماری از فیلم ها و یا برای پرداختن به پاره ای از داستان ها، همچون در فیلم “والس با بشیر” ، ساخته “آری فولمن” و یا “نگاره ی گم شده”، ساخته “ریتی پان” ، انیمیشن بهترین تکنیک برای دستیابی به داده هائی می شود که سینمای داستانی در روایت آنها ناتوان است. از این رو فستیوال کن امسال یک نخل طلای افتخاری به استودیوی انیمیشن ژاپنی “گیبلی” داد و فیلم انیمیشن “ارزشمند ترین کالا”، ساخته “میشل هازاناویسیوس”، کارگردان فرانسوی برنده جایزه اسکار را در بخش مسابقه ای خود داشت. کارگردانی که از فیلمی به فیلم دیکر سبک عوض می کند و توانست با فیلم صامت “اکتور” جایزه اسکار و شماری جایزه دیگر را برباید.
«شهلا رستمی»