عصیانی در راه است
- شناسه خبر: 10004
- تاریخ و زمان ارسال: ساعت
هنرمندنیوز؛ به تصور ژان پل سارتر باید «سیزیف» را خوشبخت انگاشت. خوشبخت از این رو که عصیانی در راه است و آن معنا دادن به زندگی عبث تکراری است که قرار است ما را از بیگانگی در این تکرار برهاند و این رهایی، حضوری مرکب از بودن و در کجا بودن میخواهد که هر کدام وجه تسمیهای دارند. چگونگی بودن با تعبیر بازگشت به طبیعت با نوعی احساسات درونی همراه است. در واقع تاویل و تفسیر و قدرت تخیلِ معشوق از سوی عاشق است؛ که البته این نگرش به معنای در اختیار بودن و وابستگی به رمانتیسم نیست. بلکه پذیرفتن سادگی در برابر هیاهوی جهان مدرن است. همان ترجیح زیبایی شناسی در برابر اقتصاد و بورژوازی است. پذیرفتن خاک (وطن) از مشخصههای این نوع نگرش به رمانتیسم است. بنابراین تلاش برای احیا و شناسایی دوباره از خاک و عشق در نقطهی کنونی به تصور من میتواند همان بازگشت به اساطیر باشد. قرار نیست علیه کلاسیسیسم طغیانی صورت گیرد. اما زمانی که میرزادهی عشقی در تابلوی مریم در پی نوستالژی و باز سرایی معشوق است و حسرت گذشتهی مطلوب را میخورد، یک آیرونی و شاید هم یک وحدت ارگانیک درونی را جستجو میکند. اما گاهی نیاز است طبیعت را چه به صورت عینی و چه انسانی با مشاهدات و وصف تجربیات بیان کرد. قرار نیست همچون ناتورالیستها بیانی اغراق آمیز از زشتیها داشته باشیم. اما وطن و معشوق هر دو در حال متلاشی شدن اند. گرچه قرار نیست ما نقش منجی را بازی کنیم اما یادآوریاش میتواند ما را به طبیعت و جهان بی آلایش آن بازگرداند و به ما بگوید که واقعیت جهان چیز دیگری است.