آدم های آشنای جامعه در نقاب خنده و شادی
- شناسه خبر: 86419
- تاریخ و زمان ارسال: ساعت
مینا بنی هاشمی در گالری ایکس هما و نقد آثار شهرزاد قاضی زاهدی.
به گالری ایکس هما و تماشای مجموعه شهرزاد قاضی زاهدی رفتم.مجموعه بدون عنوان وی که پر از معنا و مفهوم پنهان روز بود
آثار شهرزاد قاضی زاهدی در گالری ایکس هما، آثاری بی مرز و جغرافیا است که از تلخی به طنز گرایش یافته اند. در واقع، دست توانا و ذهن خلاق او را به راوی زمانه اش در قالب طنز بدل کرده است. طنزی که همواره با پیرنگی قوی از وقایع اجتماعیـسیاسی زمانهاش همراه بود و سیر فعالیت هنرمند نیز او را بهسمت پختگی بیشتر در همین مسیر میکشاند.
آنچه کارهای قاضی زاهدی را از آثار هنرمندان همدورهاش متمایز میکند، سبک شخصی او در بهتصویر کشیدن درونیات انسانهایی است که تناقض رفتاری و شخصیتشان دستمایه طنز تلخ او شدهاند
شهرزاد قاضی زاهدی در طول فعالیت متمادی هنریاش به سبکی یگانه تکیه نمی کند، بلکه هربار به فراخور زمانه و الهامی که از مشاهداتش می گیرد شیوهای تجربی را بر می گزیند و به کارهایش هویت می دهد
قاضی زاهدی ورای سکوت فردی و شیوه تجربی خلق آثارش، واقعیتهای روابط انسانی در سیاست و اجتماع را در قالب طنز با تخیل خود در می امیزد و از نمایش تناقضات رفتاری و افشای آنها در آثارش واهمهای ندارد. « او شخصیتهای آثارش را بهمعنای واقعی کلمه با قلمش کالبدشکافی میکند. او پوسته متعارف و بیرونی آنها را از هم میدرد تا حقیقت نهفته جهانش را آشکار کند؛ جهانی مملو از بیعدالتی و رنج، سلطه و انقیاد، تنگنظری، طمع، تکبر، خودکامکی و خشونت.
نقاشی های قاضی زاهدی در این مجموعه بیش از هر چیز بر تضاد استوارند و به مفاهیم اجتماعی و شاید در سخنی بهتر به رابطههای متضاد انسانها در روابط اجتماعی میپردازند. تضاد حاکم و محکوم، تضاد ظالم و مظلوم، تضاد میان بهرهکش و آنکه مورد بهرهکشی قرار گرفته است. اما او از داوری سیاسی به دور میماند و به گونهای هر دو سوی رابطه را در ترازویی متعادل قرار میدهد؛ گویی حاکم و محکوم و ظالم و مظلوم به یک میزان مقصرند
. نقاشی های وی، نمونه بارز ماهیت خودانگیختگی و حرکتی تکنیک او است و به او اجازه داده تا احساسات خود را مستقیماً روی بوم هدایت کند و آثاری را خلق کند که با شدت احساسی شارژ می شوند. عمل فیزیکی خلق اثر هنری تبدیل به یک پرفورمنس شده و آثار مجموعه، ثبت مستقیمی از درگیری فیزیکی و احساسی او با فرآیند نقاشی است.
در واقع، نقاشیهای قاضی زاهدی، یک انحراف رادیکال از روشهای مرسوم است و به او اجازه میدهد هنری بیواسطه، و معتبر خلق کند توانایی او در به تصویر کشیدن احساسات، انرژی و تجربیات شخصی از طریق تکنیکهای نوآورانهاش، ردپایی محو نشدنی در دنیای هنر به جا گذاشته و همچنان در میان مخاطبان و هنرمندان طنینانداز میکند.
از دید من، قاضی زاهدی در این مجموعه همان فروید نقاش است. «کسی که زشتیهای روح هر فرد را نقاشی می کند.» وی نیز عملکرد خود را این چنین توصیف میکند: از صورتهای انسان ها از ترکیب حالتها و حرکتشان، سعی کردم سرشت واقعی هر کس را حدس بزنم و با زبان تصویری خودم بازآفرینی کنم، چیزی که باید در حافظهها باقی بماند.
شهرزاد قاضی زاهدی، هنرمندی برجسته است که در ترسیم چهره ها سعی در نشان دادن شخصیت و حساسیت درونی آدمها دارد و این موضوع بیشتر متاثر از شخصیت حساس خود اوست.
قلم او در این مجموعه نشان دهندگان حماقتها، طمعها، یالانچی پهلوانیها، خودپسندیها… آدمهای او آدمهای آشنای جامعهاند مائیم و همسایگانمان.»
در کلی ترین خطوط شاید بتوان آنچه از شهرزاد قاضی زاهدی هنرمند و انسانی بیهمتا ساخته است را در نگاه انتقادی، تعهد اجتماعی و خلاقیت هنری او خلاصه کرد
در مجموع می توان گفت: شهرزاد، هنرمند متعهدی است مطابق با تعریفی که سارتر از الگوی هنرمند متعهد به دست میدهد: کسی که معنی تاریخ را درک کرده و معتقد است اشکال بیانی باید درخدمت الزامات مبارزهی جمعی و انتقادات صریح قرار گیرد.
درست است! قاضی زاهدی سیاست و جامعه را ورق می زند، اما او یک هنرمند ملی نیست! متعلق به یک جغرافیای محدود نیست. پرچم هیچ کشوری را بلند نمی کند. شهرزاد هنرمندی است برای همهی فصول؛ برای همهی دوره ها
این گونه است که طنز شهرزاد در خدمت شکستن روانشناسی رعب و وحشتی عمل میکند که صاحبان قدرت میکوشند در انسانها سازند و آنها را به تمکین و تسلیم وادارند. این گونه است که طنز وی، به سلاحی برای مقاومت تبدیل میشود؛ به سلاحی برای اعتراض و نقد جامعه.