سیروس و کیانا سپهری: تئاتر یعنی گفتگو بر سر یک مفهوم
- شناسه خبر: 34562
- تاریخ و زمان ارسال: ۴ آبان ۱۴۰۰ ساعت ۲۰:۰۵

هنرمندنیوز: با پدر و دختری که این شبها تئاتر«خاطرات خانه ای که…» را روی صحنه دارند گفتگو داشته ایم که با هم می خوانیم.
این روزها تئاتر«خاطرات خانه ای که…» را روی صحنه دارید، استقبال چگونه بوده است؟
سیروس سپهری: ضمن سپاس به خاطر ارزش و اهمیتی که روزنامه وزین هنرمند برای هنر خاصه تئاتر قائل است و تشکر از شخص جنابعالی که بدون هیچ چشم داشتی همیشه حامی دوستان تئاتر بوده اید، واقعیت این است که جذب مخاطب در این شرایط بحرانی «کوید نوزده»، معضلات فراوان اقتصادی و گرفتاری های ریز و درشت مردم بسیار بسیار سخت است ولی با این وجود هستند خانواده هایی که فرهنگ و هنر را در سبد کالای خودشان قرار می دهند و ترجیح شان این است که به جای ماهی یک بار پیتزا خوردن خانوادگی به دیدن تئاتر بنشینند.
این نمایش چه حرفی برای گفتن دارد؟
سیروس سپهری: متاسفانه گاهی اوقات ما آنقدردرگیر زندگی می شویم که از دیروز خودمان بی خبر هستیم چه برسد به سالهای دور، از طرف دیگر برای نسل جدید الگوها و معیارهای زندگی فرق می کند، مفهوم خانواده درنهایت تاسف رنگ می بازد و زمانی این نیاز را حس می کنیم که خانواده ای نباشد، خانواده این نمایش علی رغم تفاوت نظرها به هم عشق می ورزند، حال تجسم کنید در یک خانواده دهه شصت زمان جنگ زندگی می کنید، روز جمعه است و همه دور هم و کباب و گوجه هم روی منقل، هرکدام ضمن بودن در کنارهم دارند به کار روز بعد و برنامه هایی که دارند فکرمی کنند که ناگهان بمبی بر سرشان آوار می شود و از آن خانواده تنها یک نفر می ماند که قرار است بار غم دیگران را به دوش بکشد، این نمایش جایگاه خانواده را یادآور می شود ضمن اینکه به مخاطبی که دیروز خودش را فراموش کرده و یا ندیده شرایط سخت جنگی گذشته را یادآور می شود.
کیانا سپهری: به ما می گوید زندگی در صلح و دوستی زیباتر است و جنگ جز ویرانی و نابودی نسل بشر چیزی به دنبال نخواهد داشت، همچنین بنیان خانواده، عشق به خانواده در روزگارانی که اینترنت و دنیای مجازی رنگ و بویی برای آن نگذاشته خوب است که اعضای خانواده قدر هم را بدانند چون هیچکس از فردای خود خبر ندارد، دیالوگی در نمایش است که می گوید تنها یک نفر می ماند که باید غم درد و دوری و فراق را به دوش بکشد.
وضعیت امروز تئاتر را چگونه می بینید؟
سیروس سپهری: تئاتر امروز به خاطر شرایطی که در سوال اول عرض کردم البته علاوه بر ضعف مدیریتی در بالا دستها و نداشتن سیاست مدونی که نشان ازعدم برنامه ریزی علمی و تخصصی در حوزه تئاتر یا کلی تر بگویم فرهنگ و هنراست یا درجا میزند و یا عقب گردی وحشتناک را تجربه می کند، تئاتر امروز به مانند شمع و یا فانوسی است که نفس های آخرش را می کشد و هر از گاهی با برگزاری یک جشنواره که انگار ذره ای نفت داخل فانوس بریزید نوری می تاباند و در پایان جشنواره دوباره کم سو میشود و این چرخه ادامه دارد.
تئاتر چه ویژگی دارد که بازیگران آن اینقدر شیفته این هنر هستند؟
سیروس سپهری: خب برای افراد متفاوت است، گاهی برای دیده شدن است و بعضی ها آن را سکوی پرتابی برای سلبریتی شدن می دانند و عده ای هم از روی تفنن و سرگرمی به این عرصه قدم می گذارند ولی این عرصه عاشق شیفته و دیوانه هم دارد، کسانی که زندگیشان را روی بازیگری گذاشته اند، در کلام هم نمی شود گفت که چرا عاشق شده اید؟ برای من تئاتر یعنی خرد جمعی، یعنی گفتگو بر سر یک مفهوم، یعنی با هم بودن و به هم عشق ورزیدن، نشان دادن آلبوم تاریخ، علم، فلسفه، حسرت، نفرت… و گاهی خنداندنه چهره های نیازمند یک تبسم ودر نهایت آموختن هرآنچه که گفتم.
فضا چقدر برای رشد جوانها در این حرفه فراهم است؟
کیانا سپهری: بستر برای رشد و آموزش جوانان در این حوزه فراهم است ولی متاسفانه علی رغم این بستر و آموزش و پرورش جوانان بازار کاری وجود ندارد، این است که اغلب فارغ التحصیلان و دانش آموختگان این رشته در نهایت این وادی را ترک و جذب کارهایی غیر از تخصص خود می شوند.
از تمرینات تا اجرای این تئاتر چقدر طول کشید؟
سیروس سپهری: اجرای خاطرات خانه ای که… به نویسندگی دوست خوبم کامران شهلایی و کارگردان صبور امین اشرفی یک سال طول کشید، ابتدا این کار در جشنواره دفاع مقدس شرکت و جایزه بهترین نمایش را به خوش اختصاص داد ولی مدتی درگیر پیدا کردن سالن مناسبی برای این کار بودیم، بعد اجرا شروع شد که چند روز کرونا آن را به تعطیلی کشاند و هر چقدر هزینه تبلیغات و اطلاع رسانی کرده بودیم به باد رفت، بعد من درگیر سریال شدم و من که آف شدم یکی دیگر از بچه ها درگیر شد، باز دورهم جمع شدیم برای اجرا که اینبار دولت دوهفته تعطیلی اعلام کرد، خلاصه این عشق و خواست جمعی بود که فعل خواستن را صرف کردیم تا به اجرا برسد، امیدوارم که این اثر در جشنواره فجر به حقش برسد، البته خاطرات خانه ای که… به زودی به صورت تله تئاتر در معرض دید همگان قرار خواهد گرفت.
بازی کردن در کنار پدر چگونه تجربه ای بود؟
کیانا سپهری: ایشان هرآنچه را که سالیان سال آموخته بود در طبق اخلاص گذاشت و به من هدیه کرد، از آنجا که در این نمایش نقش دختر ایشان را نیز داشته ام به راحتی از ارتباط پدر فرزندی که فی ما بینمان بود استفاده و زودتر از آنچه که فکرش را می کردم به نقش رسیدم.
شرایط تئاتر را بعد از رفتن کرونا چگونه می بینید و چقدر طول خواهد کشید که شرایط این هنر به روال سابق برگردد؟
سیروس سپهری: همیشه ساختن سخت است و ویران کردن بسیار ساده، من فکر می کنم با این آسیبی که به جامعه تئاتر وارد شده تا به روزهای اوج برسد سال ها طول خواهد کشید.
عباسعلی اسکتی