زالاوا ، نقدی بر جهل همگانی
- شناسه خبر: 50090
- تاریخ و زمان ارسال: ساعت
هنرمندنیوز: ارسلان امیری ( فیلمنامه نویس _ تدوینگر) برای ساخت اولین اثر بلند سینمایی خود به جای دست گذاشتن روی ژانرهای کمدی و اجتماعی اشباع شده در سینمای ایران ، جسارت به خرج می دهد و روی ژانری دست می گذارد که در سینمای جهان ژانری پر مخاطب و جدی و در ایران ژانری مغفول و فراموش شده است.
” ژانر وحشت “
امیری ژانر قابل توجهی را انتخاب می کند اما درمیانه ی راه نمی تواند به ان وفادار بماند و در بخشهایی از فیلم ژانر وحشت به سمت ملودرام و دلهره آور حرکت کرده و مخاطب را در سردرگمی رها می کند. هر چند که این نکته قابل قبول است که در بهترین فیلم های جهان هم تعدد ژانر دیده میشود و اتفاقا یکی از نقاط قوت این فیلمهاست اما به شرطی می توان از تهدد ژانر بهره برد که تمامی ژانرها در روند فیلم به قوام و تکامل برسند و دوشادوش هم پیش روند تا بتوانند مخاطب را با خود همراه کنند ، موضوعی که در زالاوا اتفاق نمی افتد در بخش هایی از فیلم سکانس های دلهره اور به جای ایجاد تعلیق مخاطب را به خنده می اندازند و عملا یکی از نقاط قوت فیلم به نقطه ضعف ان بدل میشود
اصولا کار کردن در ژانر وحشت ، کار سختی است امیری به سراغ موضوعی (ماورایی) برای ترس رفته که بهترین نمونه هایش را بارها در سینمای جهان دیده ایم ( جن گیر_ کنستانتین _ سریال سوپر نچرال و …. ) حال اگر او بخواهد باز به موضوع جن و جن گیری بپردازد باید طرحی نو دراندازد که این امر در این فیلم محقق نمیشود ، استفاده از گربه ی سیاه ، باز یا بسته شدن ناگهانی در و پنجره ، جن گیری که زیر ردا پنهان شده ، لرزش و تغییر حالت جن گیر در زمان جن گیری و …. ابژه هایی نخ نما شده اند که کارایی خود را از دست داده اند .
داستان فیلم در یکی از روستاهای کردستان به نام زالاوا و در دهه پنجاه اتفاق می افتد ” مردم روستا معتقدند جنی وارد روستا شده است و می خواهند با همان شیوه همیشگی خود با جن برخورد کنند اما استوار تلاش می کند انها را اگاه کند که جنی در کار نیست و انها اسیر جهل و خرافات شده اند ” امیری از شیوه ی تکراری درام کلاسیک تقابل فرد با جامعه استفاده می کند، قهرمانی که با جامعه ی خود دچار کشمکش است و در همین تقابل، رازها و دشمنی ها بر ملا میشود اما در سکانس هایی از فیلم استوار هم با مردم همراه می شود، این ترس به او هم اثر می کند ، قهرمان دایم موضع خود را تغییر می دهد ، در پادگان از ترس خوابش نمی برد چون مطمین نیست جن وجود ندارد ، اسلحه های اهالی را جمع می کند تا به بهانه ی جن گیری به همدیگر شلیک نکنند چون معتقد است جنی وجود ندارد ، به دنبال شیشه ای که شاید در ان جن باشد سراسیمه به خانه بهداشت می رود تا جان خانم دکتر را نجات دهد ، سنجاقی را که اهالی مانعی برای ورود جن می دانند از خود جدا می کند چرا که به وجود جن اعتقادی ندارد و …. تا انتهای فیلم مخاطب متوجه موضع استوار و داستان فیلم نمیشود ایاجن وجود داشت یا نه ؟ اگر قبول کنیم جمله ای که استوار در لحظه ی درام فیلم به خانم دکتری که عاشق اوست بیان می کند ” خرافات نه تنها زندگی خود شخص بلکه زندگی دیگران را هم نابود می کند ” مانیفست و ایده ی ناظر بر فیلم است که وجود جن را خرافات می داند، پس چگونه می توانیم موتیف خونریزی از بینی به هنگام حضور جن را توجیه کنیم ؟ دقیقا همین تغییر مواضع درفیلم که برای تعلیق بیشتر به کار رفته است نقد جامعه شناسانه صاحب اثر را مبنی برمحکوم کردن جهل و خرافات، ناکام می گذارد
فیلم آغاز خوبی دارد ، سکانس افتتاحیه پر قدرت است اما هر چقدر پیشتر می رویم ، ضعف در شخصیت پردازی و خط داستانی علیرغم فضاسازی خوبی که توسط گریم ، طراحی لباس و…. انجام شده اجازه نمیدهد ، اتصالی که از ابتدای فیلم با مخاطب برقرار شده تا پایان حفظ گردد
یکی از نکات قابل توجه این فیلم ، کارگردانی قابل قبول آن است ، امیری مانند دیگر فیلم اولی ها در گرفتن نماهای زیاد حرکتی و روی دست اصراری ندارد ، دوربین او ادایی نیست و همواره فاصله مناسب با سوژه را حفظ می کند ، امیری بازیگران را به خوبی هدایت کرده ، بازی ها و لهجه ها قابل قبول و درخدمت فیلمنامه است
زالاوا فیلم متوسطی است که بین ژانرها حرکت می کند و درست مانند لحظاتی که مخاطبش را در تعلیق نگه می دارد خودش هم معلق است و در انتها نه اثری از ترس و نه اثری از نقد جامعه شناسانه و روانشناسانه در مذمت افتادن در دام جهل و خرافات از خود باقی می گذارد ، فیلمی که با تمرکز بر فیلمنامه می توانست به اثری تاثیر گذار تبدیل گردد.
«مرضیه فخار»