“دیدن ناگهانی یک پدیده ژرف”، فیلم برنده گوی کریستال ۵۸مین فستیوال فیلم کارلووی واری
- شناسه خبر: 78482
- تاریخ و زمان ارسال: ساعت
پنجاه و هشتمین فستیوال فیلم کارلووی با دادن جایزه ی بزرگ گوی کریستال به “دیدن ناگهانی یک پدیده ژرف”، مستند ساخته ی “مارک کازینز”، سینماگر ونویسنده ایرلندی-اسکاتلندی ، وجایزه های دیگر به کار خود پایان داد. “مارک کازنیز” که همواره نگاهی شاعرانه به سینما می اندازد، در آخرین فیلم خود به ستایش از زنی هنرمند می پردازد که دنیای هنر او را نادیده گرفته است. این زن “ویلهلمینا بارنز-گراهام ،هنرمند اسکاتلندی است که زندگی خود را وقف هنر کرد. او که می خواست همه وی را “ویلی” بنامند، با تلاش “مارک کازینز” جان دوباره گرفت. “مارک کازینز”، که خود راوی فیلم است، هنرمندانه و با نرمش تماشاگر را به درون داستان می برد.
“مارک کازینز” همچنین نگاهی، به باور من ، بسیار فمینیستی به سینما و هنر می اندازد چنانچه در گذشته نیز زنان و از جمله فروغ فرخزاد، در زندگی هنری او نقش بزرگی داشته اند. از این روست که او حتا نام فروغ را بر بازوی خود تاتو کرده است !! جالب اینجاست که او این بار حتا در بیشتر مراسم کارلووی واری دامن برتن داشت که این هم خود گوشه چشمی است به هواداری او از زنان.
از همه شگفت انگیز تر این بود که “مارک کازینز”، فیلم نروژی بسیار خوب “دوست داشتنی” را سزاوار تر از فیلم خودش برای ربودن این جایزه مهم دانست ، اما افزود جایزه ای که به او داده شده سبب می شود که نگاهها به سوی “ویلی” کشانده شوند.
گفتنی است که فیلم “دوست داشتنی”، جایزه ویژه هیات داوران و جایزه فیپرشی را ربود.
جایزه های دیگر، جایزه بهترین هنرپیشه زن به “هلگا گورن”، هنرپیشه نروزی، برای بازی بسیار خوبش در فیلم “دوست داشتنی”، که بیش فیلم های دیگر سزاوری ربودن گوی کریستال را داشت، داده شد. جایزه بهترین هنرپیشه مرد به “تون کاس” و “گوئیدو پولن ماس” برای بازی در فیلم کمدی تراژدی بسیار خوب ” سه روز ماهی” (که اشاره به اصطلاحی است که می گوید هر چه کمتر اعضای خانواده یکدیگر را ببیند، ارامش بیشتری به وجود می آید) ، فیلم هلندی-بلزیکی، ساخته “پیتر هوگن دورن” رسید و فیلم بسیار پیش پا افتاده “سوراخ کردن”، که در جاهائی سبب خنده می شد بدون این که بخواهد خوشمزگی کند، ساخته “نلیسیا لو”، کارگردان فیلیپینی، جایزه بهترین کارگردانی را گرفت !!
جایزه بینندگان، به شکلی طبیعی به فیلم “موج ها”، ساخته “ییری کادیس”، از جمهوری چک رسید که به نقش رادیوی چکوسلواکی در رخدادهای سال ۱۹۶۸ می پرداخت. این فیلم خوش ساخت که ما را با واقعیتی تاریخی آشنا می کرد، از این دیدگاه بیننده چک و یا کشورهائی را جذب می کرد که هنوز تاریخ نسبتا تازه و دلخراش کشور یا کشورهایشان را ازیاد نبرده اندو نیاز دارند پرونده ان دوران را بیرون بکشند و گره های درونشان را بگشایند. کاری که کرد ها و شماری دیگر از مردم رنج دیده ، جنگ زده وقربانی شده دنیا نیر انجام می دهند. باز هم کاری که هالی وود در صدر کشورهای دیگر با موضوع ارتش و آلمان نازی و جنایت های انها انجام داد تا این که دیگر سینما بیش ازاندازه از آنها سرشار شد و ان موضوع ها جلوه خود را از دست دادند.
بخش پروکسیما و برنده آن
جایزه بزرگ این بخش به فیلم “غریبه”، ساخته “زنگ فان یانگ” ، کارگردان چینی داده شد که در آمریکا زندگی می کند. فیلمی که گر چه تلاش داشت دشواری مهاجرت و برخورد فرهنگ ها را نشان دهد، با شخصیت پردازی های گنگ، بیننده را سردرگم می کرد. درازی بی اندازه، سکوت ها، پلان های بیهوده و بدون تنش و جذابیت ، آن را بسیار از هدفش دور می کرد. این فیلم نیز همچون شماری فیلم دیگر، که در کن هم جایزه گرفتند، از این نشان دارد که سینماگران باور کرده اند که اگر فیلم هائی به سان کیا رستمی، یا به عبارتی دیگر فیلم های دراز ، گاه پر چانه و گاه بدون سخن بسازند، فیلمشان فیلم مولف به شمار خواهد آمد. اما قافلند که که ضرب آهنگ باید پیرو موضوع باشد. یک موضوع اجتماعی را نمی توان با همان ضرب آهنگ ساخت که یک فیلم فلسفی نیازمندش است که پیمایش یا جستجو گری در زمینه های فلسفی و عرفانی را دنبال می کند..
اما فیلم محکم تر و شایسته تر “شب فرارسید”، ساخته “پائولو تیزون” ، تنها جایزه هیات داوران را ربود اما خوشبختانه بازهم داوران فیپرشی جایزه این بخش خود را به آن دادند.
سرانجام این که فستیوال کارلووی واری جایزه های خود را با دادن جایزه افتخاری رئیس این فستیوال به “کلایو اوون” ، هنرپیشه انگلیسی و “ایوان ترویان”، هنرپیشه چک پایان داد.
سینمای ایران
سینمای ایران با دوفیلم خوب و ژرف اندیش، یکی “در سرزمین برادر”، ساخته علیرضا قاسمی و رها امیر فضلی و دیکری” کیک محبوب من”، ساخته مریم مقدم و بهتاش صناعی ها در دو بخش جانبی نمایش ویژه و افق ها، با ستایش بینندگان روبرو شد و برایشان بسیار کف زده شد. آن چه این فیلم ها را از فیلم های دیگر ایرانی، به جز چند استثنا، جدا می کرد، طبیعی بودن آن ها به دلیل نداشتن پوشش اسلامی دردرون خانه و نشان دادن جنبه ی دیگری از زندگی ایرانیان بود. از سوی دیگر، این هر دو فیلم، با ساختار و پرداخت گوناگون، هر کدام به سوژه های بسیارمهم و متاثر کننده پرداخته بودند. که البته فیلم “کیک محبوب من” ، تراژدی انسانی را با طنز بسیار جالبی در هم آمیخته بود.
دست آوردهای فستیوال
امسال این فستیوال بسیار جذاب اروپای شرقی، با فروش ۱۱۴٫۷۰۰ بلیط و ۳۳۰ نمایش به همان رده ی سال گذشته دست یافت.
شماری از فیلم های ساخته شده در این کشور، از جمله “موج ها” ، ساخته “ییری مادل”، (که چون شماری از فیلم های دیگر این کشور و منطقه، بار دیگر گدشته ی سرکوب امنیتی و آواکشی را به نگاره می کشیدند)، “کشتار خوک دوست داشتنی مان”، ساخته “آدام مارتینچ” و فیلم مستند “هنرپیشه” (زندگی ایوا یانژوروآ) ،ساخته دخترش ، “تئودورآ ریموندوآ”، که نخستین نمایش جهانی خود را داشتند و دوتای آنها در بخش مسابقه ای گنجانده شده بودند، با گیشه بسته نمایش داده شدند. این پیشواز سبب شد که فستیوال نتواند به شماربیشتری امکان دیدن فیلم ها را بدهد. شمار بالای جمعیت دلبسته به فستیوال و صف دراز برای دیدن فیلم ها هم یکی از دلایل مهم گیشه های بسته برای شماری از فیلم های به نمایش در آمده بود.
در مجموع می توان گفت که شماری از فیلم های فسیتوال ازکیفیت بسیار خوب برخوردار بودند و برگزیدن شماری دیگر برای چنین فستیوالی پرسش بر می انگیختند. به هر رو، فیلم های برگزیده در هر فستیوال به تولیدات در جهان و دسترسی فستیوال به آنها و همچنین تاریخ فستیوال های مهم دیگر بستگی پیدا می کند، که رقیبان سرسختی به شمار می آیند.
«شهلا رستمی»