دندان قروچه «ترامپ» پس از اکران «کار آموز»، ساختهی بسیار هوشمند علی عباسی، آن هم در زمانی مناسب!
- شناسه خبر: 82647
- تاریخ و زمان ارسال: ساعت
فیلم “کار آموز” نه تنها به دلیل سناریوی ناب و زرف، ضرب اهنگ درست، فیلمبرداری مناسب که به دلیل بازی بسیار خوب هنرپیشه هایش، “سباستیان آستن” و ” جرمی استرانگ” (که بادیدن ویدئو های بر جا مانده از”روی کوهن” واقعی، به بازی بی همتایش پی می بریم) می توانست جایزه ای برباید، بلکه به دلیل کارگردانی توانمند باز هم جایزه ای نصیبش شود. اما ژوری دست و پا شکسته ی امسال این فستیوال (به جز هیروکازو کوره ایدا) به فیلم هائی جایزه های مهم را دادند که جزو پر کاستی ترین فیلم های این بخش بودند.
فیلم “کار آموز” از چه سخن می گوید ؟
پس از انداختن تیر انتقاد به فیلم های برنده ی بخش مسابقه ای، برویم به سراغ فیلم کار آموز و داستان آن.
این فیلم که به کند و کاو در سالهای جوانی دونالد ترامپ (سباستین استن)و شکل گرفتن شخصیت این پدیده ی ناسالم و نگران کننده دنیای سیاست می پردازد، هدفش، به بهانه ی این شخصیت، پرداختن، از ورای او، به همه شخصیت هائی است که به دلایل گوناگون و با بهره برداری از نظام های سیاسی-اجتماعی پیچیده، ولو دمکراتیک، کم کم به یک هیولا تبدیل می شوند. اما خوب، چون به گونه ای زندگی نامه ترامپ را به نگاره می کشد و انتخابات نزدیک هستند، هیچ کس نمی تواند این شخصیت افسار گسسته را نادیده بگیرد چون علی عباسی همه روش های تهیه یک بیوپیک (زندگی نامه ) را در ساختارتا اندازه ای آکادمیک فیلم خود به کار بسته است. او نیویورک سالهای ۷۰ را به نگاره می کشد که در آن فساد در پیوست با ساختمان سازی و همچنین فقز و نا امنی بسیار وجود داشت. ترامپ جوان هم از همان فرصت برای افزودن به دارائی و دور زدن قانون ها استقاده کرد و با دست اندازی به زمین ها و ساختمان های کهنه توانست ثروت اندوزی کند و برجی چون “ترامپ” را بسازد تا همچون نموداری از پیروزی او در دنیای سرمایه داری، خاری شود برای چشم دیگران. حال شکایت او از تهیه کنندگان به دلیل نمایش آن در دوران مبارزات انتخاباتی پیش بینی پذیر بود. با در نظر گرفتن این که ترامپ همواره با شکایت و دادگاه سر و کار بسیار داشته، می خواهد از این پیش آمد هم برای همهمه رسانه ای به وجود آورد و خود را قربانی نشان دهد. به ویژه این که هرز روی های او در همه زمینه ها، نه تنها شمار بالائی از آمریکائیان را دلزده نکرده، بلکه برایش سود آور هم بوده است.
فانون های پیروزی
ترامپ جوان در این سالهای پایان دهه هفتاد و اغاز هشتاد، در سایه ی یک وکیل پر نفوذ، بی پرنسیپ و اخلاق، ” روی کوهن ” (جرمی استرانگ)، پیش از کنار گذاشتنش، از او روش های پیروزی در جامعه آمریکا را می آموزد. روشی که بر زوی سه پند استوار شده است : همواره یورش ببرید، واقعیت را انکار کنید و هیچ گاه به شکست خود اعتراف نکنید.. سپس ، گرچه علی عباسی از این وکیل نخاله، که از هیچ روش و ترفندی برای پیروز شدن پرهیز نمی کند دیوی می سازد که او در واقع بوده. دیوی که کم کم در درون ترامپ نو پا می دمد، اما در نگاهش گهگاه تماشاگر گونه ای گمگشتگی می بیند که نوید دهنده پایان فیلم می شود، یعنی خالی شدن پس از دمیدن نفس گمراه کننده خود در جسم ترامپ و سرشار شدنن ترامپ از او. از این روست که ما با بیو پیک یا فیلم زندگی نامه ای همیشگی روبرو نیستیم و ترامپ را فراموش می کنیم. به جایش، تاثیر منفی یک شخصیت هیولا وار را بر نوجوانی می بینیم، که گرچه پس زمینه های لازم را برای ناباب شدن، از جمله داشتن پدری بسیار سخت گیر، دارد اما، به کمک قوانین سرمایه داری لجام گسسته، همچون ابری همه ی راهکارها و پند های ناشایسته را به درون خویش می کشد.
آشنائی این دو، آن هم در کلوبی نه چندان شیک و خالی از رفت و آمد طبقه ی بالا، بسیار پرسش بر انگیز می شود چون “روی کوهن” همجنس گراست و ما در سالهای پدیدار شدن ایدز هستیم. علی عباسی باز هم بسیار خوب این دوران و قراز و نشیب های آن را نشان می دهد. او همچنین واکنش های خشن ترامپ را با زنان هم فراموش نمی کند. از سوی دیگر ، به ویژه در بخش نخست فیلم، از فرمت تلویزیونی برای نشان دادن تغییرات اجتماعی و همخوان کردن همه جنبه های زندگی با صفحه تلویزیون و شو های آن استفاده می کند که این بسیار جالب است. او نشان می دهد که گرداندن شوهای تلویزیونی توسط ترامپ، که به توانائی او در عوام فریبی، زیاده روی های گویشی و رفتاری، افزوده را هم نباید نادیده گرفت. “ترامپ” ی که به این باور رسیده بود و رسیده است که در دنیا دو گونه انسان وجود دارند : برندگان و بازندگان..
ویژگی علی عباسی
علی عباسی، این شهر وند چند کشور که در جاهای گونه گون فیلم ساخته و توانسته در درون پاره ای از ویژگیهای روانی-اجتماعی این کشورها رخنه کند، بار دیگر با فیلم “کارآموز” ، دلبستگی خود را به موجودات دیو مانند نشان می دهد. او پیش تر در فیلم های “مرز” و “شبهای مشهذ” هم شخصیت های نامتعارف را در قلب داستان قرار داده بوذ. او این نامتعارفی را از راه پیوند با بدن و تغییرات آن هم نشان می دهد. در “کار آموز”، هم بیزاری ترامپ از بدن “کوهن” که کم کم آب می شود، نکته ای مهم است که از شخصیت مرد سالار و زن ستیز وی حکایت می کند. از سوی دیگر و در پاسخ به خبرنگاران، علی عباسی می گوید گرچه به هنگام فیلم شدن و مونتاژ، در وافعیت یک داسان واقعی دست درازی می شود اما آن چه که به آن در فیلم اشاره شده از پزوهش های خبرنگارانه و خبرنگار ها استفاده گردیده، از جمله تجاوز ترامپ به همسرش که از شکایت این زن به دادگاه برگرفته شده است. می دانیم که علیرغم فشار وکیلان ترامپ برای تغییر واژه های این شکایت، چون همسرش این شکایت را با خوردن سوگند در دادگاه ارائه کرده، در واقعیت آن نمی توان شک کرد به ویژه این که در کتاب خاطراتش هم آن را آورده است. از سوی دیگر نبود هر گونه دلسوزی، مهربانی، همدلی و عشق به دیگری از ویژگیهای این شخصیت به شمار می آید. علی عباسی، ترامپ را پرزیدنت دوران “پسا وافعیت” می نامد که نه تنها بسیار دروغ می گوید (بیش از ۳۰٫۰۰۰ دروغ در زمان ریاست جمهوری اش بنا به شمارش روزنامه واشنگتن پست و ۱۶۲ دروغ در یک یک کنفرانس یک ساعته به هنگام مبارزات انتخاباتی کنونی بنا بر گزارش رادیوی دولتی آمریکا) بلکه واقعیت های نادرست هم می سازد. کاری که بدین شکل ده سال پیش چندان ممکن نبود. به هر رو ، علی عباسی، فیلمی سیاسی در در راستای این ژانر در آمریکا و از جمله فیلم هائی چون “مردان پرزیدنت”، “نیکسون” و “جی اف کی” می سازد، آن هم در حالی که شخصیت فیلم زنده است و می رود سرنوشت دیگری برای خود و کشورش رقم زند.
«شهلا رستمی»