“جزیره برگمن”، هم زمان با زاد روز “اینگمار برگمن” در فستیوال کن به نمایش در آمد
- شناسه خبر: 27790
- تاریخ و زمان ارسال: ساعت
وابستگی او به این جزیره پرت و گذراندن سالهای پایانی عمرش در تنهائی، همواره مورد پرسش بوده است. در فیلم “جزیره برگمن”، “میا هانسون لاو” فرانسوی، از ورای داستان یک زوج سینماگر که برای نوشتن فیلمنامه خود به این جزیره می آیند تا در سکوت و خلوت کار خود را به پایان برسانند، به شکلی پیگیر رد پای برگمن را جسنجو می کندو به زندگی اش و تاثیری که گذاشته، اشاره دارد.
زن داستان که با دشواری وارد نگارش می شود و همواره وابستگی فکری به پدر فرزندش دارد و تائید او را می طلبد، سر انجام با در هم آمیختن زندگی خود و شخصیت فیلم، پیش می رود و به گونه ای از این وابستگی رها می گردد.
این سینما گر، شاید ناخود آگاه، می خواهد پا جای پای برگمن بگذارد و فضای فیلم های او را، در برداشتی مدرن، باز سازی کند، اما نه موضوعش تازگی داردو نه تنش نامرئی فیلم های ارام برگمن در آن جریان پیدا می کند. چرا که دنیای کودکی پیچیده برگمن تار و پود آثارش را ساخته و هیچ وابستگی به چند سرخوردگی عاشقانه ندارد.
می دانیم که پدر برگمن، یک کشیش پیرو “لوتر”، شخصیتی بلند پرواز بود و چون خانواده اش را در درون دیری که اداره می کرد، جای داده بود، می خواست که رفتار آنها نمونه باشد. از این رو با سختگیری های بسیارش بر آنها فشار وارد می کرد. تنبه های روزمره و آئینی جسمی به خوبی در فیلم “فانی و الکساندر” نشان داده می شود.
خوشبختانه، گذراندن زمان تعطیلات با مادر بزرگش، که در “اپسالا” زندگی می کرد و اورا به سینما می برد، به برگمن امکان داد جادوی سینما را کشف کند. دنیای تآتر، دنیای دیگری بود که در جوانی، به او درمهار کابوس های کودکی اش، کمک کرد.
“میا هانسون لاو”، در راه جستن راه حل و پایانی برای شخصیت فیلم، برگمن را هم با تلنگر هائی از بارگاهش به پائین می کشد. از این رو بیننده با جنبه های تاریک شخصیت این سینماگر بزرگ که نه فرزند داشت اما برای هیچکدام چندان پدری نکرد، آشنا می شود.
شاید بتوان گفت یکی از خوبی های این فیلم سفری در کاناپه به دنیای برگمن و محیط پیرامونش است. با دیدن جزیره “فورو” و طبیعت آن، که دکور چند فیلم را تشکیل داده، بیننده حس بهتری نسبت به فیلم های برگمن پیدا می کند و دلش می خواهد بار دیگر به تماشای آنها بنشیند.
«شهلا رستمی»