برگردان سهروایتی به خواننده شعر امکان انتخاب میدهد
- شناسه خبر: 13883
- تاریخ و زمان ارسال: ساعت
هومن اصلانی|
هنرمندنیوز: «شب نشینی با ماه» گزیده اشعاری از ویلیام هنری دیویس است. کامبیز منوچهریان مترجم این اثر متولد سال ۱۳۵۹ و دانشآموخته مهندسی صنایع است اما فعالیتهای ترجمه او در شعر و داستان خلاصه میشود. از وی به تازگی رمان «سرزمین موعود» نوشته رابرت بی. پارکر نیز منتشر شده است.
ویژگیای که در این کتاب مشهود است دو برگردان مختلف فارسی از یک شعر در کنار هم است که یکی منظوم و با قواعد شعر فارسی و دیگری ترجمه منثور است. به بهانهی انتشار این کتاب با کامبیز منوچهریان مترجم این اثر به گفتوگو نشستهایم.
_فکر می کنم بهتر است بحث را از اینجا شروع کنیم که به نظر شما ترجمه شعر چه فرقی با ترجمه داستان دارد؟
با این که هر دو ترجمه هستند ولی فرق های اساسی دارند. همیشه گفتهام که فرق ترجمه شعر با انواع دیگر ترجمه آن است که علاوه بر اینکه رعایت همه موارد فنی که در ترجمه های دیگر باید رعایت شود و در این نوع ترجمه هم ضروری است، ترجمه شعر باید قلب داشته باشد. باید زنده باشد و قلبش بتپد. در ترجمه شعر غیر از وفاداری به معنا، بحث وفاداری به فضا و ساختار که ازرا پاوند مطرح می کند هم مهم است. در داستان اگر مترجم منظور یک جمله کوچک را متوجه نشود و آن را مثلا حذف کند شاید آسیب زیادی متوجه داستان نشود ولی در شعر این اشتباه ویرانگر است. چنین اشتباهی میتواند کل ترجمه را نابود کند. مترجم شعر باید به موسیقی و وزن شعر در زبان مبدا توجه کند و به دنبال بازسازی آنها باشد. آرایههای ادبی مهم هستند. در ضمن ما در شعر بحث ترجمه پذیر بودن یا نبودن شعر را داریم که در داستان، معمولا چنین چیزی مطرح نیست. در مجموع می شود گفت که ظرافتها و پیچیدگیهای ترجمه شعر به مراتب از ترجمه داستان بیشتر هستند.
_به نظر شما مترجم شعر باید خودش هم شاعر باشد؟
در کتاب ناممکن ممکن نظر استاد احمد پوری را در این مورد جویا شدیم که ایشان فرمودند: به این معنا که کتاب شعر داشته باشد و در جامعه به عنوان شاعر شناخته شود نه، ولی حتما باید ذوق سرودن شعر داشته و شعرشناس باشد وگرنه در برگردانِ شعر به مشکل میخورد و نتیجه کار چندان خوب نخواهد بود.
_شما دو ترجمه متفاوت منظوم و منثور از اشعار این کتاب در کنار هم دارید که خیلی هم خوب انجام شده. چه شد که این همه وقت صرف کردید و چطور به این ایده رسیدید؟
بیشتر از پانزده سال است که به این صورت شعر ترجمه میکنم. شاید برای بار اول، این ایده از آنجا به ذهنم رسید که به یک شعر انگلیسی کلاسیک برخوردم و خواستم آن را ترجمه کنم و از آنجا که وزن داشت آن را موزون ترجمه کردم. بار دیگر آن را مانند آنچه مرسوم است و بدون وزن برگرداندم. بعد به این نتیجه رسیدم که یک شعر موزون را حداقل می شود به سه صورت به فارسی برگرداند که یکی به صورت مثنوی است. صورت دوم نیمایی و شکل آخر آزاد است. اسمش را ترجمه سه روایتی گذاشتم. در کتاب شبنشینی با ماه غیر از شعر اول که به سه روایت ترجمه شده باقی را به دو صورت نیمایی و آزاد ترجمه کرده ام. در این کتاب روایتهای آزاد را کاملا منطبق بر شعر اصلی به لحاظ معنایی ترجمه کردهام اما در روایتهای نیمایی سعی در ایجاد تعادل بین وفاداری به ساختار و وفاداری به معنا شده است. شاید این سبک ترجمه، امری فانتزی به نظر برسد اما اصرار و پایبندی من به آن باعث شده تا حداقل در نظر کسانی که با من آشنایی دارند یک سبک جدی باشد. در واقع این سبک ترجمههای ممکن را در حالتها و روایتهای مختلف به خواننده عرضه میکند و خواننده میتواند یکی را انتخاب کند.
_ گویا کارهای ویژه شما در ترجمه شعر مورد توجه محققین ترجمه هم قرار گرفته است.
بله. یکی از ترجمههای من که از شعر مرگ یک ماهیگیر سروده ی بنجامین فرانکلین است توسط دو محقق که آنها را نمیشناختم در مقالهای دانشگاهی بررسی شده و آن را به عنوان نمونه موفقی از سبک موسوم به ترجمه فرهنگی برشمرده بودند.
_آفات ترجمه ادبی به ویژه شعر را در چه میبینید؟
سوال خیلی خوبی است. ترجمه شعر چند آفت بزرگ دارد. یکی اینکه مترجم به ساختار و فضای شعر وابسته نباشد. چنین اشتباهی باعث میشود تا نتوانیم سبک شاعر را درک کنیم. مثلا مترجمی از شیمبورسکا کتابی ترجمه کرده و بعد کتابی هم از ویلیام باتلر ییتز ترجمه و منتشر میکند. به ترجمهها که نگاه میکنیم می بینیم که همه یک شکل هستند و ویژگیهای زبانی در ترجمهها یکی است. در صورتی که اشعار این دو تا شعر با هم کاملا متفاوت هستند. این همان آفتی است که دامنِ بسیاری از ترجمههای شعر را در حالِ حاضر گرفته. این آفت نشان میدهد مترجم، سبک شعر اصلی را درک نکرده یا نتوانسته آن را در ترجمه انتقال دهد. آفت دیگر عدم درکِ بخشهایی از شعر توسط مترجم است که گاهی منجر به حذفِ آن قسمت از شعر یا بیان آن به صورت مبهم و دوپهلو می شود. این باعث میشود خواننده نتواند با ترجمه شعر ارتباط برقرار کند.
_آیا ترجمههای شما صرفا به شکل چندروایتی هستند؟
خیر. بسیاری از ترجمههای من صرفا موزون یا آزاد هستند. اگر بدانم شعر را نمیشود به قالبی خاص ترجمه کرد به آن اصرار نمیکنم. در واقع خلاقیت باید منجر به ارتقای ترجمه شود نه اینکه ترجمه را خراب کند.