برای ما «تئاتر» شبیه عشق است!
- شناسه خبر: 53064
- تاریخ و زمان ارسال: ساعت
هنرمندنیوز: چند شبی می شود که تئاتر «احتمال تحقق آرزوی محال» با کارگردانی سجاد داغستانی در خانه نمایش «دا» روی صحنه می رود، نمایشی با چالش هایی آشنا برای بازیگران و مخاطبان حرفه ای تئاتر، بعد از تماشای این اجرا با کارگردان و بازیگران آن گفتگویی مفصل داشته ایم که با هم می خوانیم.
انتخاب بازیگران بر چه مبنا و المان هایی شکل گرفت؟
سجاد داغستانی: بازیگرهایی که در این کار بازی می کنند همگی به اصطلاح تئاتری هستند، با بعضی از آن ها از قبل کار کرده بودم و با بعضی از آن ها در پروسه بلند مدت تمرین و تولید این نمایش آشنا شدم، یا از آنها اجرا یا فیلمی دیده بودم و یا به واسطه بازیگران دیگر به من معرفی شدند، اما نکته قابل توجه این است که به همین تعداد بازیگری که روی صحنه می بینید، در طول این پروسه بلند مدت تمرین، بازیگران دیگری به ما اضافه شدند که به دلایلی نتوانستیم همکاری خود را با هم ادامه بدهیم، دلایل مختلفی هم باعث این تغییر می شد که در نهایت با هم به این تصمیم می رسیدیم که این بازیگر برای این پروسه بلند مدت و این نوع از تمرین تجربی و کارگاهی مناسب نیست، ما حتی در انتخاب بازیگر یکی از نقش ها آنقدر به مشکل خورده بودیم که در مقطعی از تمرین ها آن نقش را «کسی که نیست» اسم گذاشتیم و با نبودن او به شکل بودن رفتار می کردیم و تمرین ها را ادامه می دادیم که این مشکل در ادامه با اضافه شدن یکی از بازیگران کار حل شد.
نقش چه ویژگی هایی داشت که آن را پذیرفتید؟
پریسا روزبهانی: خوشبختانه بعد از شنیدن ایده اجرایی و خواندن بخشی از متن که آماده بود ارتباط خوبی با نقش برقرار کردم و به نظرم کار متفاوتی بود، هم از این نظر که به دغدغه تولید یک اجرا و نقد بعضی اتفاقات ناخوشایند جاری در حال حاضر تئاتر می پرداخت و هم از طرف دیگر در بخش مونولوگ ها به موضوع فراغ که به نظرم همه ما در زندگی دست کم یکبار با حس تلخ نبود کسی که باید باشد و نیست رو به رو شده ایم.
فائزه حمیدی: می شود گفت من بعد از بهمن سال نود و نه با نمایش «احتمال تحقق آرزوی محال» به صحنه برگشتم و یکی از دلایل ویژه ای که این کار را قبول کردم روایتی است که متن از اتفاق ها و چلنج هایی که گروهای تئاتری در دوران کرونا گذرانده اند و نیم نگاه طنزی که به قواعد و رسومات تقریبا بی پایه و اساس رایج در تئاتر دارد.
کار کردن با آقای داغستانی چگونه تجربه ای بود؟
آریا گازر: سجاد داغستانی از آن دسته از کارگردان هایی است که کارگردانی را به معنای واقعی آن بلد است، منظورم اما در اینجا تنها بازیگردانی و میزانسن دادن نیست، او بلد است چگونه آرامش محیطش را حفظ کند، از ذهن بازیگرش مراقبت کند، صدایش را هرگز بالا نبرد، می داند چه می خواهد و آن را رسا و شمرده به بازیگرش منتقل می کند، همین حداقل ها وجودش در کارگردانی بسیار مهم است و فقدانش در بین برخی کارگردانان بسیار حس می شود، خود من شاید این گونه کارهای تجربی و کارگاهی سلیقه ام نباشد، اما وجود همین نکته ها در او و فضای حاکم برصحنه اش باعث شد که زمان برایم به مرور راحت تر و شیرین تر بگذرد.
مهرداد مقیسه: من با فضای کارهای آقای داغستانی تا حدی آشنایی داشتم، به واسطه نمایش های قبلی که از ایشان دیده بودم و می دانستم که شیوه اجرایی شان معمولا مونولوگ محور است به علاوه اینکه شعرهایشان را هم خوانده بودم و فضای شاعرانگی کارهایشان را دوست داشتم، ولی وقتی من به گروه اضافه شدم، تقریبا کار بسته شده بود و من فرصت زیادی برای هماهنگی با بقیه گروه نداشتم، وقتی به گروه اضافه شدم ترس من دو برابر شد چون یکباره وارد فضایی شدم که تجربه اش را نداشتم و دچار یک سردرگمی و گیجی شدم و با شیوه های اجرایی جدیدی روبرو می شدم که تجربه آنها را نداشتم و به شکلی فالش می زدم!
اما هر چی بیشتر گذشت هم مشتاق تر شدم هم آقای داغستانی با مسیر درستی که در تمرین ها سر راه ما قرار می دادند انگیزه بیشتری پیدا میکردم برای ادامه دادن و تجربه کردن و ممنونم از آقای داغستانی که اجازه دادند من به این گروه بپیوندم و با آنها زندگی کنم، مهم ترین نکته قابل تاملی که من در کار کردن با آقای داغستانی متوجه شدم اینه که ایشون خیلی مراقب روحِ بازیگرانشان هستند و این برای من بازیگر در این دوران خیلی ارزشمند ست، در تمام این مدت همدلی و پشت هم بودن را از ایشان یاد گرفتم و به چشم دیدم که برای به ثمر نشاندن این کار سنگهای زیادی را از سر راه برداشتند تا ما راحت تر در این مسیر قدم برداریم.
فضا چقدر برای رشد جوانها در دنیای نمایش امروز مهیا است؟
مریم کبریایی: فضا برای تولید و اجرای نمایش چه توسط جوانها چه حضور آنها در نمایشهای دیگر گروهها فراهم است؛ اما اینکه چه تولیدی صورت بگیرد بسیار مهم است! ما در نمایش خودمان هم به آن اشاره کرده ایم که کیفیت تولید باید همیشه در بالاترین سطح قرار بگیرد تا دوهدف اتفاق بیفتد، یکی مخاطبی که به تماشای نمایش می نشیند از دیدن اجرا لذت ببرد چون وقت و هزینه صرف کرده و هم برای خود بازیگر که وقت می گذارد باید خروجی و پایان بندی اتفاق بیفتد، صرف اینکه یک اجرایی برود با تماشاچی محدود و کیفیت پایین هیچ مزیتی برای خودش و تماشاچی نخواهد داشت، شرایط فراهم است اما خود جوانها هم باید هوشمندانه تر به این موضوع نگاه کنند.
مهرداد مقیسه: به نظر من رشد و پرورش در هر رشته ای تلاش های خودش را می طلبد اما به نظر من در حال حاضر فضا برای کار کردن جوانها بیشتر شده است، تعدد سالنهای خصوصی هم در این سالها بی تاثیر نبوده و همانطور هم که دیده ایم خروجی های خوبی در این سالها در حیطه های مختلف نمایش از جوانها داشته ایم و خلاقیت های زیادی دیده ایم و امیدوارم این خلاقیت ها که گاهی در سالنهای گمنام اتفاق میافتد رصد بشود و مورد حمایت قرار بگیرند.
شرایط تئاتر را حالا بعد از کرونا چگونه می بینید؟
ابراهیم شیشه بران: تا پارسال همین موقع فکر می کردم وضعیت تئاتر برای خودم یا دوستان زیادی که در این رشته داریم فعالیت می کنیم، به نوعی تنفس دهان به دهان به یک جسم بی جان محسوب می شود، برگشت آن به زندگی تقریبا نامعلوم بود، اما به همت اهالی تئاتر و بعد از واکسن ها و این روزها و بیشتر از هر چیز حمایت مردم، تئاتر دوباره نفس های جدیدی می کشد و ما داریم به سمتی می رویم که تئاتر پسا کرونا چه از لحاظ کیفیت، چه استقبال، آنچنان توفیری با قبل از این وقفه نداشته باشد، البته به جز ماسکهای روی صورت مخاطبین و لبخندهایی که ما از آن محروم هستم، اما هنوز هم چاره ای جز رعایت نیست.
مریم کبریایی: با توجه به اینکه کرونا باعث شد دو سال فعالیت گروههای تئاتری متوقف بشود یا کاهش پیدا کند، حالا که شرایط بهتری نسبت به دو سال گذشته برای گروهها فراهم است، با افزایش تولید، کمبود امکانات و کمبود سالن های تئاتر مواجه هستیم و این باعث می شود خیلی از گروهها به خصوص گروههای جوان تر پشت در بمانند و نتوانند اجرای خودشان را روی صحنه ببرند، این موضوع باید از دو طرف حمایت شود، هم از طرف حاکمیت و هم از طرف تئاتریهای باسابقه تر که هم شرایط را برای اجرای این گروهها فراهم کنند و هم حمایت خودشان را با حضور و دیدن نمایش گروههای جوان تر انجام بدهند.
تئاتری ها چقدر در تماشای آثار همدیگر یا تبلیغ برای کار همکارانشان هوای همدیگر را دارند؟
محمد شعبانپور: اگر تئاتریها هوای یکدیگر را نداشته باشند، چه کسی از تئاتر حمایت بکند؟ معمولا دوستان و همکاران تئاتری از آثار یکدیگر حمایت و تبلیغ میکنند اما چون بالاخره دایره اطرافیان ما محدود است و هرچقدر هم تبلیغ کنیم باز هم تئاتر مظلوم واقع میشود، از این رو نیاز داریم مردم و مخاطبان هم از آثار هنرمندان تئاتر حمایت کنند.
تبسم ارجمند: راستش نمی دانم منظور شما از تئاتری ها دقیقا چه کسانی هستند اما خودم اگر اثری را به عنوان مخاطب ببینم و دوست داشته باشم حتما چه به صورت مجازی و چه در اطرافیانم و حضوری به دیگرا پیشنهاد می دهم و نظرم را به آنها منتقل می کنم، باید این را هم بگویم که من حتما کار دوستان تئاتری را می بینم و اگر اجرایی در جریان باشد که دوستانم برای آن زحمت کشیده باشند به تماشای آنها می نشینیم و اشتیاقم را با آنها شریک می شوم، ما اگر فقط به تماشای هم بنشینیم و منصفانه همدیگر را نقد کنیم بهترین حمایت را از همدیگر داشته ایم و این بهترین راه برای ادامه تئاتر با کیفتیت تر است.
مافیا و باندبازی در تئاتر هم وجود دارد؟
ابراهیم شیشه بران: به نظر من قضیه مافیا امری است جهانی که در همه رشته ها و حرفه ها مشاهده می شود و شاید در این دوره از زمان دست مافیا دستی قدرتمند است که قطع ناشدنی است اما در تئاتر و سینما ما استعداد هایی داریم که هیچ مافیایی از دیده شدن آنها ولو در سالن های گمنام نمی توانند جلوگیری کنند، ولی به لطف بزرگان این قضیه در هر رشته ای در حال کاهش است.
آریا گازر: نمیدانم می توان اسمش را مافیا گذاشت یا نه اما به هر حال شاید بتوان این طور تعبیر کرد که کنار هر خیری، می توان شری را یافت یا هرجا که سفیدی باشد سیاهی نیز است، تئاتر البته جامعه کوچکتری نسبت به سینما دارد اما با این حال مثلا شاهد نمایش هایی با سرمایه هایی که مانند سینما نمی دانیم از کجا سرچشمه می گیرد هستیم، همین الان اسم هایی در ذهنم میآید که همیشه با تئاتریها صحبتشان است، با این حال فعلا تیغشان آنطور که باید به من نخورده و در امان بوده ام، شاید در آینده حضورشان برایم پررنگ تر شود که البته امیدوارم همیشه کم رنگ بمانند.
تلخی ها و شیرینی های تئاتر از نظر شما چیست؟
تبسم ارجمند: اگر از من در مورد شیرینی تئاتر می پرسید باید بگویم که در صحنه «زندگی» جریان دارد، کیف کردن با تمام وجود، اینکه شما هستید که حضور دارید و با داشته ها و نداشته هایتان حرفهایی به مخاطبتان می زنید، او را می خندانید و باعث می شوید اشک بریزد و خودش را به جای شما در قصه خودش می گذارد، تئاتر همیشه با احساسات ما همراه می شود و اجازه می دهد به شکلی هنری و خلاقانه ابراز کنیم که چه احساسی را تجربه می کنیم، صحنه نمایش بستری امن برای ساختن و خراب کردن و دوباره ساختن به حساب می آید، چیزی که شاید در زندگی انجام دادن آن سخت باشد، گروه همراه هم در متنی شریک می شوند که بخشی از وجودشان را آنجا زندگی می کنند و این واقعا شیرین و لذت بخش است، تلخی تئاتر شاید اینجا محدودیتهایی است که گروهها برای عملی کردن ایدههایشان دارن، همانطوری که ما می گوییم گاهی سنگهای بزرگی که عبور از این راه دشوار را ناممکن می کند و فراق را پدید میآورد، فاصله بین آن چیزی که هنرمند می خواهد که برای مخاطبش و برای حال خوب خودش بسازد با ان چیزی که به او اجازه می دهند یا امکاناتی که در اختیارش قرار می دهند یا حمایتی که می شود زیاد است و این تلخی واقعا ناامیدی و سرکوب ایدهها را به همراه دارد.
امیرحسین رضازاده: تلخی های تئاتر همه آن چیزهایی است که ما به آن اشاره می کنیم، صحنه ای در نمایش داریم به نام اعتراض به قواعد مرسوم تئاتر، که بخشی از آن را برای ما ایجاد کرده اند، از طریق منابع بیرونی مثل مرکز هنرهای نمایشی و بعضی از آنها را خود تئاتری ها، شیرینی تئاتر خود تئاتر است که عشق ماست، در نمایشمان هم اشاره می کنیم، با آن کیف می کنیم و با تمام کمی ها و کاستی ها به آن تن می دهیم و در درازمدت تمرین می کنیم و آخر با اجراهای محدودی تمام می شود و هیچ آورده ای شاید مالی هم برای هیچ کدام ما نداشته باشد.
وجود کاراکتر یا متن های کمدی حتی کوتاه چقدر به جذب و رضایت بیشتر مخاطب کمک می کند؟
محمد شعبانپور: خیلی موثر است، چون زندگی سریال از غم و شادی است، نمی شود یکی از این دو را از زندگی انسان جدا کرد، حتی سیاه ترین زندگیها هم از شوخ طبعی بی نصیب نمی مانند، از طرفی این روزها مردم به اندازه کافی در سطح جامعه با غم و اندوه سر و کار دارند و بی انصافی است اگر همان یک ساعتی که به تماشای تئاتر می نشینند هم غرق در آه و فغان بشوند، برای همین خود مخاطب با آثاری که اندکی کمدی به آن آمیخته است ارتباط بیشتری برقرار می کند، چون احساس می کند به زندگی خودش نزدیک است.
امیرحسین رضازاده: حتما اقبال تماشاچی ها به نمایش ها و متن های کمدی بیشتر استِ، اما چه کمدی مهم است! کمدی های زیادی روی صحنه اجرا می رود توسط دوستان تئاتری که سرشار از ابتذال است، ما سعی کردیم در بخش های کمدی کوتاه کارمان از این ابتذال جلوگیری کنیم و دور بشویم و حتی در صحنه هایی که گفتیم به آن اعتراض هم بکنیم، کمدی که بدون ابتذال بتواند مخاطب را بخنداند نیاز جامعه ما است.
موفق شدن در تئاتر بیشتر تکنیک و خلاقیت های فردی است یا دانش و سواد هنری و آکادمیک؟
سارینا لواسانی: به نظر من هر دو قطعا تاثیر گذار هستند و نیاز به هر دوی این موارد برای رسیدن درست به نقش وجود دارد، اما استعداد ذاتی به نظر من مهمترین مورد است که در کنار تکنیک و خلاقیت و دانش و سواد هنری و آکادمیک باعث می شود تا بازیگر کامل شود، همچنین در تئاتر پشتکار و صبوری و تجربه، تجربه، تجربه از عوامل مهم موفق شدن هستند.
فائزه حمیدی: فکر می کنم هیچکدام از مواردی که فرمودید به تنهایی کافی نیست و اینها در کنار هم به علاوه مطالعه، مشاهده، ممارست و قطعا شانس می تواند تا حدودی تضمینی برای موفقیت در بازیگری باشد.
لزوم استفاده از موسیقی در یک تئاتر چقدر به جذاب تر شدن آن نمایش کمک می کند؟
پندار: از نظر من که خودم به شخصه طرفدار تئاتر و بیننده آن هستم، جدا از بخش موسیقی، خیلی دوست دارم نمایشی که می بینم موزیکال هم باشد چون قضیه نمایشنامه خوانی و شعر حس های مختلفی را به مخاطب می دهند که این آن را جذاب خواهد کرد.
این اجرا فاقد حضور سلبریتی ها است، چه المان هایی باعث شد سالن پر می شود؟
سارینا لواسانی: بله فاقد حضور سلبریتی ها است ولی در عوض دوازده بازیگر تئاتری حضور دارند که سالهاست در این عرصه کار می کنند و مخاطب های خودشون را دارند ولی متاسفانه چهره نشده اند.
تئاتر برای شما چه تعریفی دارد؟
پریسا روزبهانی: اگر با تعاریف تخصصی موجود کاری نداشته باشیم تئاتر برای شخص من همیشه راه نجات بوده و مجالی برای زندگی و تنفس میان روزهای بد و خوب!
استقبال از اجرا تا امروز چگونه بوده است و مخاطب اجرا بیشتر چه نوع آدمهایی هستند؟
سجاد داغستانی: استقبال بسیار بسیار بسیار خوب بوده و این از قبل هم برای ما قابل پیش بینی بود، من به این اعتقاد دارم که وقتی کاری خوب باشد، مخاطبان آن برای آن بهترین تبلیغ خواهند بود، در این کار ما با مخاطبانی مواجه هستیم که به سفارش دیگر مخاطبان ما به تماشای ما می آیند و یا برای چند بار اجرای ما را تماشا می کنند، این برای ما بسیار باعث خرسندی است چون می فهمیم که مسیر را درست آمده ایم و به ادامه دادن این مسیر هم امیدوار می شویم.
«عباسعلی اسکتی»