بازیهای المپیک ۲۰۲۴ پاریس، آمیختهای از ورزش، فرهنگ و هنر
- شناسه خبر: 79884
- تاریخ و زمان ارسال: ساعت
به مناسبت پایان بازیهای المپیک ۲۰۲۴ در پاریس و در انتظاز بازیهای پارالمپیک، میلیون ها نفر در پاریس، در فرانسه و در سراسر دنیا ، چه با شرکت و چه از راه تلویزیون، اگر هم بازی ها را دنبال نگرده باشند، مراسم آغاز و پایان را دنبال کرده اند. مراسمی که از شماری از جهات تک بود و حکایت از سازمان دهی بسیار خوب، دستاوردهای تکنیکی و تکنولوژیکی و نیز محتوائی چشمگیر و گاه پرسش برانگیز داشت. به هر رو، پاریس با هنز و ارشیتکتور بی همتای خود به شکلی بی پیشینه، به پیشواز ورزشکاران و ورزش دوستان جهان رفت.
ویژگی های المپیک ۲۰۲۴ پاریس
نه تنها برای نخستین بار، مراسم گشایش در دل یک شهر بزرگ و در خارج از استادیوم انجام می گرفت که کار را بسیار دشوار می کرد، بلکه بخش هائی از نمایش های پیش بینی شده، جنبه های گوناگون فرهنگ و تمدن فرانسه را به بینندگان همه جهان معرفی می کرد.
خیره کننده ترین ویژگی های این المپیک، برگزاری مراسم پر رنگ و پر شگفتی در دل شهر بزرگی بود که همه روزه نه میلیون نفر در آن رفت و آمد می کنند (که بیشتر آنها برای کار و دلایل دیگر به آن می آیند). برگزار کنندگان با آوردن قهرمانان بر روی کشتی ها، هم به آنها جذابیت های آرشیتکتوری و تاریخی -فرهنگی پاریس را نشان دادند و از همان آغاز دکور بیرونی محل زندگی شان را در روزهای بازی ها ی آنان معرفی کردند و هم مردم عادی و دوستداران ورزش را، که نتوانسته بودند بلیطی برای نشستگاههای کنار رودخانه سن بخرند، به این جشن و شادی کشاندند. جذبه ی نمایش آن چنان زیاد بود که باران های بی پایان بخش بزرگی از مراسم هم کسی را نگریزاند و همه با هیاهو به پیشواز ورزشکاران جهان رفتند ودر شادی دیگران سهیم شدند.
بخشی از این مراسم، که روشن نبود هدفش چیست ، با هدف رخداد یعنی ورزش، هم خوانی نداشت و زمانش هم بسیار دراز بود و از میزان توجه به کار ژیمناست ها و کسانی می کاست که ماهها روی برنامه خود کار کرده بودند. این بخش با شماری واخورد بسیار بد روبرو شد. خرده گیریها به این دلیل بود که این بخش ارزش نو آوریهای تکنیکی و جاودئی میز آن سن بخش های دیگر، از جمله دویدن اسب بر روی اب رودخانه سن را کم می کرد چون بیشتر به آن حالت کاباره ای می داد که می تواند تنها مورد خوشایند اندکی قرار گیرد. گقتنی است که علیرغم جذبه و تازگی بسیار برنامه های نمایش، پراکندگی در نشان دادن شماری جزئیات بدون این که یک خط اصلی در آن دیده شود، پرسش برانگیز بود. اما نشان دادن تاریخچه مکان هائی که کشتی هیات ها از جلوی آن رد می شدند، از جمله سر بریده “ماری آنتوانت”، ملکه فرانسه، در دستانش، در ساختمان “سرایداری” کاخ لوور ، که روزهای پیش از زدن گردنش با گیوتین در آن زندانی بود ( که آن هم شماری را ناخشنود کرد) و یا بخشی از یک مینیاتور ایرانی در درون روخانه سن که اصل آن جزو گنجینه های موزه لوور است، به باور من بسیار به خوبی نقش بنای تاریخی را می رساندند. این ابتکار شایسته، همچنین در بخشی دیگر توسط دونده نقاب داری که همراه با مشعل از روی سقف های کهن ساختمان های پاریس می گذشت بسیار خوب طراحی شده بود. برای نمونه، در یک مرحله، در درون موزه لوور می دیدیم که شخصیت تابلوها جان گرفته از آن بیرون آمده اند تا از پنجره مراسم راببینند. ای کاش همین روند ادامه پیدا می کرد. به هر رو اسب دنده بر روی اب تا اندازه ای هدف پیک را دنبال می کرد.
برنامه “لیدی گاگا”، خواننده بنام آمریکائی، که علیرغم خواستش ازپیش ضبط شده بود و اشاره ای بود به “زی زی ژانمر”، یکی از رقصندگان زن کمدی موزیکال های نیمه ی دوم فرن بیستم، ، صخره شناوری که “زولیت آرمانه”، بر روی آن ترانه “ایمجین” بیتل ها را می خواند و به ویژه اجرای بسیار بسیار متاثر کننده یکی از ترانه های “ادیت پیاف”، توسط “سلین دیون”، خواننده ی بی همتای کانادائی، بر روی برج ایفل (که می دانیم علیرغم یک بیماری درمان ناپذیر و دردناک، این کار را انجام می داد)، به برنامه جذبه بی همتائی دادند.
مراسم پایانی بازیها
این مراسم که در درون استادیوم بزرگ “فرانسه” برگزار شد، طبیعتا نمی توانست با دکور جادوئی رودخانه” سن” و تمامی بناهای تاریخی قد کشیده بر دو کناره آن به چشم و هم چشمی بپردازد. با این حال، نمایش های آن ، بازی با نور و حرکات موزون و به ویژه آغاز راهپیمائی ” “لئون مرشان”، قهرمان شنای ۲۲ ساله فرانسوی، که با ربودن چهار مدال طلای یک نفره و یک مدال برنز در شنای جهار صد متر مختلط مردان، به تاریخ پدیده های ورزشی پیوست، برای بازگرداندن مشعل به پایه آن و خاموش کردن آن ، خود یک صحنه آرائی تآتری جذابی به شمار می آمد.
بالنی که از روز آغاز روشن شد، از دیدگاه فنی، بسیار هوشمندانه طراحی شده و کارکردی شگفت انگیز داشت. از این رو شماری می گویند که به سان بناهای دیگر تاریخی، از جمله برج ایفل، یکی از شاهکارهای معماری فلزی(۳۱ مارس ۱۸۸۹)، که قرار بود پس از نمایشگاه بزرگ پاریس برچیده شود، این بالن نیز به عنوان یکی از پدیده های هنری-فرهنگی پاریس، پس از بازیهای پارالمپیک نیز به کار ادامه دهد و به فهرست سرمایه های هنری افزوده گردد. به ویژه این که تا روز پایان بازیها، شمار بزرگی از جهانگردان و کنجکاوان، هر شب، برای دیدن اوج گیری و برخاستن آن در اسمان سر ودست می شکستند. حال با آغاز بازیهای پارالمپیک و روشن شدن دوباره بالن، باید دید چه تصمیمی برای آینده آن گرفته خواهد شد.
یکی از چشمگیرترین برنامه های پایانی بازیهای المپیک، افزون بر صخنه پیانوی آویزان در هوا و نواختن آن توسط یک پیانیست برای همراهی یک خواننده اپرا، فرود آمدن “تام کروز” از بام استادیم با یک کابل بود، که انتطارش می رفت، چون از چند روز پیش خبرها درز کرده بود و بودن این هنرپیشه در پایتخت فرانسه هم به شایعه ها دامن می زد. البته پاره ای از آنها حکایت از شرکت “تیلور سویفت” در مراسم پایانی نیز داشتند چرا که بنا بود این خواننده پر هوادار آمریکائی سه کنسرت در اتریش داشته باشد که به دلیل دستگیری تروریستی که می رفت در این کنسرت ها به سوء قصد های انتحاری دست بزند، کنسرت ها لغو گردید.
به هر رو “تام کروز” پائین آمد و پس از گرفتن چند سلفی و پرچم المپیک از دست خانم شهردار لس آنجلس، ، آن را بر یک موتور نصب وبر روی آن استادیوم را ترک کرد. سپس دوربین ها گذر او را از خیابانهای پاریس تا ورود به هواپیما نشان دادند. اما ناگهان ورق برگشت و دوربین ما را به لس آنجلس و کنسرتی در آنجا برد. این برنامه که می بایستی در سال ۲۰۲۸ در المپیک آنجا برگزار شود، هیچ هم خوانی با مراسم پاریس نداشت که به شکل مستقیم پخش می شد ! و چه از دیدگاه جو ، محیط و رنگ و سلبقه هیچ پیوندی با سبک و آفرینش هنری نمایش آن شب نداشت.
برگزار کنندگان مراسم همگی از آرامش، همراهی و جدی بودن “تام کروز” ابراز شگقتی کردند چرا که یک بدل کار می توانست با یک روز تمرین این کار را انجام دهد، اما “تام کروز” که شماری از بدل کاری های فیلم هایش را خود انجام می دهد، علیرغم مشغولیت کاری به دلیل فیلمبرداری یک بخش دیگر از “مآموریت ناممکن”، نخواست که کس دیگری این کار را انجام دهد و پنج روز روی این کار زمان گذاشت. اما یک بدشانسی هم به هنگام فرود پیش آمد و آن گیر کردن پرچم آمریکا بود که روی پایش وصل شده بود و می بایستی به هنگام پائین آمدن باز شود. . اما “تام کروز” به روی خود نیاورد و کارهائی را که قرار بود انجام دهد، به سرانجام رساند.
دکه های کتابفروشی کناره سن، نمادی از دنیای فکری و ادبی پاریس
یکی از پیروزیهای دست اندرکاران و برگزار کنندگان این بود که از دید امنیتی به هیچ کس آسیبی نرسید و هیچ ریگی چرخ خوب تنظیم شده ی برنامه را بر هم نریخت. نباید فراموش کرد که گام به گام از چندی بیش ، شهر پاریس دستخوش تغییرات بسیار شده بود و رفت و آمد در آن چندان ساده نبود. حتا مقامات دولتی بر این بودند که دکه های کتابفروشی بسیار مردم پسند، جذاب و دیرینه را برای جلوگیری از هر گونه استفاده تروریستی، برای مدت بازی ها ، جا به جا کنند. کاری که در برابر واخواهی و بازخواست شهروندان و صاحبان آنها انجام نگرفت. آنها افزون بر گفتن این که این دکه ها تنها کتابفروشی های موجود در هوای آزاد در دنیاهستند و یکی از جذابیت های پاریس به شمار می ایند، بر این اشاره کردند که پیشینه ی آنها به سال ۱۷۵۲ یا میانه ی قرن هژدهم بازمی گردد و به دلیل شکنندگی هر جا به جائی می تواند به آنها آسیب برساند . گفتنی است که این دکه ها کتابها، روزنامه ها و مجله های کهنه را می فروشند.
برابری زنان ومردان ورزشکار
می دانیم که “بارون دو کوبرتن”، بنیان گزار بازیهای المپیک، گرچه در اساس نامه این بازی ها آورده بود که آنها می بایستی همه ورزشکاران و همه مررم جهان را در بر گیرند، در درازای ۳۱ سال خدمت به این بازیها و حتا در دوران بازنشستگی اش ، از شرکت ورزشکاران زن در بازیها ی المپیک جلوگیری می کرد. اما نمی بایستی که نقش افکار همگانی در سالهای پایانی قرن نوزدهم و آغازین قرن بیستم را فراموش کرد. از سوی دیگر علیرغم تلاش هائی که در فرانسه، آمریکا و انگلستان در زمینه ی راه دادن زنان به بازیها انجام گرفت، این نابرابری سال ها ادامه داشت.
به هر رو پس از بازیهای آتلانتا در سال ۱۹۹۶ که در آن شمار زنان ورزشکار به ۳۴% رسید، در بازیهای توکیو، در سال ۲۰۲۰، این شمار به ۴۸% رسید و این بار در بازیهای پاریس برابری کامل برقرار شد.
برابری زن و مرد، به شکلی بسیار موشکافانه انجام گرفته بود. نه تنها ورزشکاراران مرد و زن همدوش یکدیگر پرچمدار بودند، بلکه حتا برای بالا و پائین آوردن پرچم هم برابری افسران زن و مرد رعایت شده بود. جالب این جاست که به شکل پیش بینی نشده ، دو زن، یک شهردار پاریس و دیگری شهردار لس آنجلس، پرچم المپیک زا دست به دست کردند.
مد و زیبائی در میان ورزشکاران
البته ورزشکاران نمی توانند چندان لباسی بر تن داشته باشند و شاید داشتن ناخن های بلند هم از دید ما کاهنده کارآئی و شتاب و دشواری های دیگر به شمار بیایند، اما چند مورد، که رسانه ها به آنها پرداختند، این باور را رد کرد.
از جمله”نوآ لایل” و “شا -کری ریچاردسون”، دو دونده آمریکائی، با ناخن های خود همه را شگفت زده کردند چرا که “نیل ارت” (هنر ارایش ناخن) را، با الهام از نقش های پرچم آمریکا، به بازیهای المپیک آوردند. این ارایش به شماری امکان می داد که از مقررات به گونه ای سرپیچی کنند، مگر در مسابقات خطرناک. “نیل ارت” که تنها جائی است که می تواند احساس آزادی برای ورزشکاران به وجود آورد ، ممکن است از این پس مورد توجه اسپانسر ها قرار بگیرد که از هیچ امکانی برای مطرح کردن نامشان نمی گذرند.
نمایشگاههای بسیار پیرامون ورزش
خال گرچه می بایست ورزش به شکل گسترده تر در دست آوردهای فرهنگی فرانسه در مراسم آغازین نشان داده می شد. اما شماری از موزه ها و مکان های هنری بنام پاریس نمایشگاه هائی با تم ورزش برگزار کردند تا تابلوی خیره کننده ی بازیهای المپیک و سازمان دهی بسیار خوب آنها را تکمیل کنند. پاره ای از بناها، دیوارها و بیرون خود را با ورزش ها دکور کردند و از جمله ، پارلمان فرانسه ، مجسمه هائی از ونوس را به رنگ های گوناگون حلقه های المپیک، برای نمایندگی از چند ورزش، در برابر ستون های روبنای خود قرار داد.
موزه لوور ، با نمایشگاه ” از دوران باستان تا نازیسم” ، تا روز ۱۶ سپتامبر، نگاره هائی را به تماشا می گذارد که دوران باستان را به آغاز کار بازیهای مدرن المپیک در سال ۱۹۸۶ پیوند می زنند.
موزه “مارموتان-مونه” ، تا روز اول سپتامبر، چشم اندازی از پیوند هنرمندان با ورزش بین سالهای ۱۸۷۰ تا ۱۹۳۰، ارائه می کند. از جمله آنها تابلوی “کشتی گیران”، اثر “گوستاو کوربه” است که از جنبه نمایشی این ورزش ، به سان شماری دیگر، چون دو و بوکس، سخن می گوید. شمار این مکان ها بسیار بالاست و حتا در شهرهای دیگر فرانسه نیز به نمایشگاههائی با این تم بر می خوریم. موج المپیک نه تنها شمار بسیاری را به موزه ها و نمایشگاهها کشانده (البته نه چندان در زمان بازیها) بلکه به همان اندازه در فرانسویان انگیزه انجام یک ورزش و نام نویسی در کلوب های ورزشی را برانگیخنه است.
گفتنی بسیار است و این فشرده کوچکی است از یک رخداد تاریخی. حال باید دید تا چه اندازه تب المپیک دوام خواهد آورد و باز تاب اقتصادی آن (که موضوع این جستار نیست) سبب چه پیشرفتی خواهد شد. به هر رو ساز و کارها، ساختمان ها، ورزشگاهها و به ویژه استخر بی همتای آن مورد استفاده قرار خواهند گرفت، آنهم در شهرکی چسبیده به پاریس که از فقیر ترین و پر تنش ترین حومه ها به شمار می آمد.
«شهلا رستمی»