فیلمساز در این فیلم، و البته فیلم فبلی خود (در دنیای تو ساعت چند است؟) و احتمالا دنیای درونی خودش، زندگی را همچون محلی به ظاهر زیبا و سرسبز، پر از گل و درخت تصویر میکند، که البته این چهره اولیه آن است، اما اگر زیاده از حد غرق این زیباییها شویم ممکن است ناگهان با صورت به یک "درخت" برخورد کنیم!
یک نکته مهم در سینمای فریدون جیرانی وجود دارد و آن تجربه گرایی ست، تجربه گرایی در سن و سال جیرانی بیشتر یک ریسک محسوب میشود، اما تسلطِ بیش از حدِ جیرانی به سینما باعث شده فیلمهای او به یک چارچوبِ مشخصی دست پیدا کنند...
دومین فیلم محسن تنابنده به شدت ادعای داستان گویی دارد اما فقط در سطح ادعا میماند، تعدد کاراکتر و تک لوکیشن بودن فیلمِ قسم قطعا حُسن به حساب نمیآید چرا که کاراکترها در موقعیت درستی قرار ندارند...
اول از همه باید به بازیگر مرد این فیلم بگویم که منتقدان شمشیر را از رو نبستهاند، شما انگار چشمهایتان را بستهاید که حاضر میشوید در هر فیلم الکنی بازی کنید به چه قیمتی؟ آقای بازیگر مردم و منتقدین شمشیر را از رو نبستهاند قطعا یادتان رفته که همین مردم و منتقدین چقدر برای بازی شما در فیلمهایی که در دههی هفتاد و هشتاد بازی کردید کف زدند و هورا کشیدند، آقای بازیگر شمشیری در کار نیست کمی نقدپذیر باشید.