در سینمای ایران جای زن و مرد عوض شده است، در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر شاهد فیلمهایی هستیم که اساسا ضد مرد ساخته شده اند، نمونه اش فیلم مردی بدون سایه ساخته علیرضا رئیسیان اینکه چرا فیلمساز فکر میکند...
مسخره باز در اجرا فیلم مهمی است اما در محتوا نمیتواند موفق باشد، در موقعیت سازی حرف تازهای دارد اما بیشتر به تجربه شباهت دارد همایون غنی زاده کارگردان نمایش است و مسخره باز اولین فیلم سینمایی اش محسوب میشود...
روزهای نارنجی میتواند قصه تعریف کند اما متریالهای لازمِ ساختاری را ندارد، فیلم طرح موضوع میکند اما موضوعش آنقدر هم جدی به نظر نمیرسد، فیلم زنانه ای که میخواهد یک طرفه به قاضی برود، اما در این میان...
قصر شیرین یک فیلم جاده ای تمام عیار است بخش اعظم فیلم در یک ماشین روایت میشود اما حتی یک لحظه هم ریتم افت نمیکند. قصر شیرین در مدت زمانِ کافی، به اندازه قصه گویی میکند و این قصه باعث شده قصر شیرین فرمِ مورد نظرش را پیدا کند...
محمدرضا هنرمند بعد از دو دهه دوری از سینما فیلم سمفونی نهم را ساخته، هنرمند که روزگاری میتوانست در قالب هر ژانری قصه بگوید در سمفونی نهم دچار سوء تفاهم ژانری شده است سمفونی نهم اثری ضد ژانر است که مسیر خود را گم کرده...
فیلم درخونگاه به مسعود کیمیایی پیشکش شده اما این اثر از تمامی فیلمهای کیمیایی جلوتر است چرا که درخونگاه با یک فیلمنامه منسجم و سرراست ساخته شده سیاوش اسعدی فیلمساز دغدغه مند ی است او سینما را به خوبی میشناسند...
صفی یزدانیان سعی کرده فیلم ناگهان درخت را عاشقانه بسازد، اما فیلم جان و کشش لازم را ندارد اگرچه فیلم قبلی صفی یزدانیان یک عاشقانه تمام عیار بود اما ناگهان درخت درجا میزند و فقط ادعای یک فیلم عاشقانه را دارد...
در وهله اول فیلم بنفشه آفریقایی فیلم بی ادعایی ست اما نکته ای در فیلم وجود دارد و آن کم جان بودن فیلمنامه است فیلم ریتم کندی دارد فیلمساز برای رسیدن به ساخت یک فیلم بلند کم کاری کرده است...
زمان ساخت فیلم معکوس پولاد کیمیایی به عنوان کارگردان چندین بار اعلام کرد که ساختار معکوس با فیلمهای پدرم (مسعود کیمیایی) متفاوت است، اما معکوس مخلوطِ غلو شدهای از سینمای مسعود کیمیایی ست...
اگر سال دوم دانشکده من را یک فیلمساز کار اولی مینوشت و میساخت، به عنوان یک تجربه میشد نادیده اش گرفت اما در شرایط کنونی پرویز شهبازی آن را نوشته و رسول صدرعاملی هم کارگردانی کرده است...
سال گذشته در همچین روزهایی زمانی که فیلم تنگه ابوقریب به نمایش دراومد همه از آن تعریف کردن و شد فیلمی اسطورهای، امسال هم دوباره بهرام توکلی فیلمی دیگری ساخته به نام تختی و دوباره این فیلم هم طرفداران گستردهای را تا اینجا به خودش اختصاص داده...
پارادایس در وهله نخست قصد داشته با توجه به ژانرِ کمدی روایتی درام داشته باشد تا حدودی هم راه را درست رفته اما پارادایس گرفتار محتوایش شده، محتوایی که بیشتر به سمت شعار رفته تا عمل!
درساژ تنها به چند جوایز جهانیاش مینازد برای همین فیلمساز به جای تیتراژ اسامی جشنوارههایی که درساژ در آن شرکت کرده را روی پرده نشان میدهد و قطعا هدفش این بوده که به تماشاگر یادآوری کند که اگر درساژ را نپسندید یا اواسط فیلم سالن را ترک کردید مهم نیست چون این فیلم در جشنوارههای جهانی تایید شده!
رامبد جوان سعی داشته قانون مورفی را همانند اسپاگتی در هشت دقیقه بسازد یعنی فیلمی فانتزی با رگههای کمدی اما حاصل کار تبدیل به یک اثر بی منطق وشلخته شده است از هر طرف که به این اثر نگاه کنیم به هیچ نتیجهای نخواهیم رسید...
داستانی که در فیلم پرویز روایت میشود یک ایده ی بکر است، از آن موضوعاتی است که زمانی خاصی برای فیلم شدنش وجود ندارد. پرویز 10 سال قبل یا 10 سال بعد هم ساخته میشد باز فیلم تاثیر گذاری در فرم و محتوا بود...
شاید اگر چند سال دیگر بخواهیم درباره فیلم چهارراه استانبول حرف بزنیم اولین نکته اشاره به ساختمان پلاسکو باشد نام اول این فیلم هم پلاسکو بوده که بعدا چهارراه استانبول شده...
نکته: نقد نوشتن برای فیلمی مثل کلمبوس یا سایر فیلمهای کمدی که بیشتر به ابتذال یا جفنگ شباهت دارند اهانت به نقد و ادبیات سینمایی محسوب میشود، نگارنده به هیچ وجه در این یادداشت قصد ندارد جز به جز این فیلم را تحلیل کند، هدف این یادداشت به یاد آوری وضعیت نابسامان سینمای ایران است.