بهتر است همین ابتدای یادداشت بدانید که من نه رمان نویس هستم و نه منتقد ادبی که بخواهم درباره رمانی تحلیل بنویسم، آن چه که در ادامه می خوانید ادای دین من است به رمان های یاسمن خلیلی فرد...
اساسا در این سال ها سینمای دفاع مقدس مهجور مانده است در شرایطی که آثار کمدی و اجتماعی تبدیل به ژانر اصلی فیلم های تولیدی سینمای ایران شده اند سینمای دفاع مقدس نمی تواند دیگر مخاطب خودش را داشته باشد.
2888 در خوشبینانه ترین حالت ممکن می تواند یک مستند باشد برای روز گرامیداشت خلبانان شهید، در سینما باید با فیلمنامه منسجم و شخصیت پردازی دقیق فیلم ساخت نه اینکه از نام چند شهید و صدا استفاده سو استفاده کرده
دهه نود را در سینمای ایران میتوان دورانِ تغییروتحول ژانر ملودرام با محوریت اجتماعی بدانیم اگر به آثار شاخص در این ژانر نگاهی بی اندازیم درک خواهیم کرد که در دهه نود فیلمسازان با نگرش جدی تری به مسائل اجتماعی پرداختند از همین جهت فیلمهایی که با این رویکرد ساخته شده اند بهتر در ذهن مخاطب میماند...
متاسفانه نقدنویسی در این دوره تاریخی سینمای ایران یک فاجعه محسوب میشود صریح تر بگوییم که فروش نقد و نقد فروشی در این برهه یعنی دهه نود به اوج خودش رسیده است و هر کسی که بتواند زد و بندی با تهیه کننده و کارگردان و حتی بازیگران یک فیلم داشته باشد...
به نظر می رسد سیدی در قسمت آخر شوخی می کند! اضافه کنید که رامین در حال مرگ است اما تصویر سورئال شکلی از توهمات اورا می بینیم که کارکردی ندارد و البته می تواند نمونه خارجی هم داشته باشد...
تک تیرانداز سعی دارد قهرمان سازی کند، در تلاش است پرتره ای از شهید رسول زرین ارائه بدهد از این بابت که راهش را درست رفته چرا که توانسته یک شخصیت مهم معاصر را معرفی کند...
در شغل طلاسازی حرفه جنبیِ ناشناختهای وجود دارد که اکثرا از آن بی خبراند، قالکاری به معنی بازیافت طلا از زبالههایی ست که ممکن است در آن اثری از طلا باشد به همین دلیل زمانی که یک جواهر سازی بخواهد نقل مکان کند چاهِ فاضلاب سرویش بهداشتی آن مکان را در مزایده به فروش میگذارد این تعریف چند خطی از قالکاری سوژه دومین اثر تورج اصلانی ست.
همایون غنی زاده بعد از چند تجربه کارگردانی در تئاتر با آموختههای نمایشی به سراغ فیلمسازی آمده که در وهله نخست میشود از آن به عنوانِ یک تجربه گرایی یاد کرد که اساسا این تجربه گرایی در دوقطب مثبت و منفی قرار دارد، به طوری که گاه پیش میآید کارگردان در موازاتِ مفاهیم نمایشی با تسلط به نگرش سینمایی فیلمِ اولش...
مهمترین بخش فراموش شده در سینمای ایران (مدیوم) است، کم پیش میآید فیلمسازی به مدیوم یا ساختار کلی (آنچه که روی پرده نمایش داده میشود) تسلط داشته باشد...
«هت تریک» یکی از استانداردترین ملودرامهای دهه نود است، این فیلم تمامی عناصر سینمایی را رعایت کرده و مهم ترین نکته آن ایده و تعریف کردن یک قصه منسجم و مهم است...
یک نکته مهم در سینمای فریدون جیرانی وجود دارد و آن تجربه گرایی ست، تجربه گرایی در سن و سال جیرانی بیشتر یک ریسک محسوب میشود، اما تسلطِ بیش از حدِ جیرانی به سینما باعث شده فیلمهای او به یک چارچوبِ مشخصی دست پیدا کنند...
روایت و موقعیت دو عنصرِ مهم ماجرای نیمروز2 رد خون است، اما این روایت و موقعیت در قالب مشخصی شکل نمیگیرد و نمیتواند روایتِ قرص و محکمی از یک واقعه ی تاریخی باشد ...
دومین فیلم محسن تنابنده به شدت ادعای داستان گویی دارد اما فقط در سطح ادعا میماند، تعدد کاراکتر و تک لوکیشن بودن فیلمِ قسم قطعا حُسن به حساب نمیآید چرا که کاراکترها در موقعیت درستی قرار ندارند...
سرخ پوست فیلمی فراتر از سینمای ایران است، زمانی که این فیلم را روی پرده سینما میبینید جذب آن میشوید، همین عنصرِ جذب شدن و چشم بر پرده دوختن برای یک فیلم کافی است، سرخ پوست یک اثرِ سینمایی تمام عیار است...
نام فیلم بشدت جنبه تبلیغی دارد و فیلمساز با صدای بلند فریاد زده است که اولین فیلمش یک تبلیغ است تا یک اثر سینمایی! فیلمساز سعی کرده فیلمی ملتهب بر اساس موضوع روز جامعهاش بسازد اما آن چیزی که میبینیم تنها سفارش و شعار است...
فیلم ۲۳ نفر یک مستند داستانی است و نمیتواند یک اثر کاملِ سینمایی باشد، مهدی جعفری به عنوان کارگردان تلاش کرده تا روایتی مستند گونه از یک اتفاق را به سینما تبدیل کند اما این اتفاق نتوانسته به شکلی دراماتیک روایت شود...