فقدان استاد محمدرضا شجریان فاجعه بسیار غمانگیزی بود که به موسیقی ما ضربه بزرگی زد. به گمان من آقای شجریان جزو معدود هنرمندانی بودند که اندیشه ورزی و توجه به اصول و پایهها ی اهمیت کار هنری را در جامعه از خودشان به یادگار گذاشتند. این موضوع بسیار مهمی بود. در دوران فعالیت شان در خانه موسیقی هم این اندیشه ورزی بر دیگر اعضا و موسیقیدانان هم بسیار اثر گذار بود.
در تاریخ هنر و در چهار گوشه دنیا، نوابغ بزرگی در زمینههای مختلف هنری آمدند که آثارشان ماندگار و الهام بخش بوده برای دیگرانی که مشتاق و محتاج زیبایی و کمال هستند. هنر از این بابت دل انسان را تصرف میکند، البته به شرطی که به آن مقام رسیده باشد که دل انسان مشکل پسند، صاحب نظر و همچنین صاحب دل را تصرف کند.
من به عنوان یک دوستدار موسیقی ایرانی وقتی نگاه میکنم و روند موسیقی اصیل ایرانی را پی گیری میکنم میبینم که به راحتی میتوانیم آواز ایران را به دو دورهی قبل و بعد از استاد شجریان تقسیم کنیم. حضور یک نفر توانسته است این قدر شاخصها و معیارهای هنری آواز اصیل ایرانی را ارتقا بدهد که در واقع قبل و بعد از حضور او متفاوت و دیگرگونه میشود...
من همیشه خواستهام به بهترین وجهی که برایم امکان دارد، از هنرمندان بزرگ مملکت مان قدر شناسی کنم و خالصانه در مقابل آنها تعظیم کنم. اینطور بود که وقتی استاد شجریان در بزرگترین و مهم ترین سالن پاریس (سارا برنارد) کنسرت داشتند، عرق هم وطنیام به جوش آمد..
استاد شجریان در رشته موسیقی سنتی بودند و من در حوزه ی کلاسیک و این دو مقوله و دنیای متفاوت هستند. به این دلیل نمی توانم نظر دقیق تکنیکال راجع به کارشان بیان کنم...
محمدرضا شجریان که عصر روز یکشنبه (۱۳ مهر ماه) به دلیل شرایط عمومی ناپایدار به بیمارستان منتقل شده بود، همچنان در وضعیت جسمانی ناپایداری قرار دارد و در شرایط بالینی این هنرمند نامی هنوز تغییری ایجاد نشده است.