هشتگ؛ نه به همه چیز، بله به هم قبیله
- شناسه خبر: 49791
- تاریخ و زمان ارسال: ساعت
هنرمندنیوز: پیدایش رسانه های نوین و جریان بدون مکان و زمان آن، همگان را بر این عقیده مطمئن می کرد جهانی در انتظار ماست که در آن جریان آزاد اطلاعات و گفتگوی بین بشر به صورت جهشی و تاریخی متحول خواهد شد و این بهترین فرصتِ تمام طول تاریخ در موضوع ارتباط و دوستی بین انسان ها خواهد بود. همه ما بر این باور بودیم صداهایی که توسط رسانه های اصلی و جریان ساز در جهان از روند شنیده شدن خارج شده اند و یا آنقدر ضعیف شده اند که کسی نمی شنود با وجود شبکه های اجتماعی، قدرتمندتر و با صلابت به مقصد برسند، این باور تا آنجا پیش رفت که اندیشمندان در پیش بینی این فضای نوین از جهانی چند صدایی سخن گفتند.
امّا طی دهه گذشته ظهور رسانه های جدید و توسعه آن نه تنها به این مهم کمک نکرد بلکه روز به روز فاصله بین افراد در جامعه را بیشتر و بیشتر نمود. اگر بسیاری از مطالب و پیام های متعدد و متکثر موجود در فضای رسانه ای امروز و البته موضع گیری ها و بازخوردهای کامنتی و تولید محتوایی مرتبط را رصد کنیم چیزی جز انزجار از یکدیگر و چیزی جز پیام های احساسی نمی بینیم. چه در ورزش و چه در سیاست، یا در حوزه فرهنگ و هنر و غیره.
در کلیات فرقی نمی کند گویی همه اینجا هستیم که اظهار نظر کنیم تا خود را در فضای رسانه برجسته کنیم، نشان دادنی که انتساب ما را به گروه خود نیز نمایان سازد. در فضای رسانه ای جدید فرقی ندارد خبر و یا تحلیل مثبت است، دقیق است و یا کذب و بی ربط. مهم این است که آن پیام تولید شده و یا اتفاق در جریان فکری ما هست یا نه، اگر نیست همه آن موضوع را در کسری از ثانیه بی ربط و هجو می خوانیم.
رفته رفته فضای مجازی نه تنها به تضارب آرا کمکی نکرد بلکه افراد را در گروه ها و دسته بندی هایی قرار دادکه له یا علیه یکدیگر موضع گیری کنند، فضایی کاملاً گروه محور و به نوعی قبیله ای، قبیله هایی از جنس امروزی و رسانه ای. این همان چیزی است که «بیونگ چول هان « آن را «دمکراسی گله ای» می نامد. امروزه رسانه های اجتماعی به جای ترویج عقل محوری،خردورزی و وحدت آفرینی در تعاملات افراد، فضایی را بنا نهاده اند که احساسات و تعصبات کور درآن موج می زند.
به طورخلاصه امروزه ویژگی پروژه های فرهنگی- اجتماعی که پیرامون ما در فضای رسانه های نوین وجود دارد و یا در حال طراحی است بر مبنای همین قبیله گرایی ظهور یافته که نتیجه آن نه تنها به یکپارچگی جامعه و ایجاد همدلی و دوستی بین افراد منجر نمی شود، بلکه جامعه را دچار پراکندگی کرده و رابطه بین افراد را دچارخصومت می کند. در این روزها با حرکت های پویش گونه و هشتگ سازی با استفاده از ظرفیت شبکه های اجتماعی برعلیه یکدیگر و به نفع گروه خود می نویسیم و فعالیت می کنیم و به جای قرارگرفتن در فعالیت های منسجم کننده و وحدت بخش، شاهد دشمنی و دشنام و درعوض تعامل بین بخشی شاهد تعارض و از همه بدتر شاهد سنگر گرفتن افراد در پشت اندیشه های گروه و قبیله خود هستیم. سنگر گرفتنی که بعضاً بدون شناخت دشمن و بدون آگاهی از زمین بازی صورت می گیرد.
با دیدن هشتگ نه به فلان چیز و یا پست عکس و تصویری خاص که صرفاً در بین گروه های دوستان و اطرافیانمان منتشر شده و بدون حتی یک خط مطالعه و یک تحلیل درست به آن به اصطلاح پویش پیوند می خوریم تا در گروه خود دیده و پذیرفته شویم.
این روش نه تنها موجب چندپارگی و اضمحلال هویتی و تفرقه بین افراد می شود بلکه از انسان ها، افرادی می سازد بدون تحلیل و بدون عمق که در سطح، منتظر وزیدن یک باد موافق هستند. فرقی نمی کند موضوع از چه قرار باشد، فقط کافی است که در قبیله یک هشتگ زده شود یا یک عکس و یک محتوا منتشر شود، همه قبیله می روند تا رسالت تاریخی خود و همراهی خود را نشان دهند. تو گویی پیاده نظامی که به یک دستور حرکت می کند.
چیز دیگری نمی توان گفت جز اینکه در این روزها از دامن زدن به اختلافات در فضای رسانه ای پرهیز گردد و محیطهای رسانهای و علمی کشور به صحنه تضارب آرا بدل شود و می بایست موضوعات به بحث و تبادل نظر گذاشته شود و البته می بایست هر کاربر موضوع را در محل خود بررسی و خرد ورزانه به نتیجه برساند و نه با نظر به جهت باد در پرچم قبیله.
حسن فراهانی – مدرس دانشگاه