نسیمی تازه در هوای غبارآلود
- شناسه خبر: 6028
- تاریخ و زمان ارسال: ساعت
نگاهی به نمایش «خنکای ختم خاطره» به نویسندگی و کارگردانی حمیدرضا آذرنگ؛
هنرمندنیوز، «خنکای ختم خاطره» نمایشی دفاع مقدسی درباره داستان سربازی به نام یوسف است که در کما به سر میبرد، همه چیزش از بین رفته و فقط چشم و دلش سالم ماندهاند. فرشته ای واسطه آمدن او از عالم برزخ به زمین دنیای زندگان میشود. مأموران بنیاد شهید هر چه بیشتر تلاش میکنند تا والدین اصلی یوسف را بیابند، با متقاضیان بیشتری روبرو میشوند و این روند به گونهای فزاینده و بدون پایان تا انتها ادامه مییابد. «خنکای ختم خاطره» زندگی این خانوادهها و مشکلات آنان را به نمایش میگذارد.
حمیدرضا آذرنگ با این نمایش ثابت کرده که همچنان یکی از بهترینهای حوزه تئاتر است. دیشب اکثر تماشاگران همراه با بازیگران نمایش گاهی خندیدن و گاهی گریستن و وقتی از سالن خارج میشدند حال بسیار خوشی داشتند و این یعنی رمز موفقیت یک تئاتر و یا فیلم موفق است که در حین اجرا مهم نیست که خندیدید یا گریستید مهم آن است که زمان خارج شدن از سالن همچنان در حال تفکر به موضوع مطرح شده هستید و حال خوشی دارید. «خنکای ختم خاطره» تئاتری است که هیچگاه کهنه نمیشود و در گذر زمان هر بار با همان متن و نگراش که حمیدرضا آذرنگ در سال هشتاد و هشت نگاشته و برایش در آن زمان جایزه بهترین نویسندگی و بازیگری جشنواره تئاتر فجر را نیز دریافت کرده است، باز هم تازگی دارد گویی این متن را برای زمان حال نگاشته شده است. هرچند این موضوع زنگ خطری نیز محسوب میشود برای مسئولین و مردمی که گویا غرق در دغدغههای روزمرگیشان شدهاند و اگر شهدا نبودند چه بلایی بر سر کشور میآمد و اکنون چطور خانوادههای آنها به دست فراموشی سپرده شدهاند و از منظر دیگر نیز رفتار و منش خانواده شهدا نیز نسبت به گذشته چقدر تغییر کرده است. این نمایش دردی نهان را فریاد میزند.
در سال هشتاد و هشت این نمایش با کارگردانی نیما دهقان به روی صحنه رفت البته آن اجرا را به هیچ عنوان نمیتوان با اجرای گروه رویک مقایسه کرد. از بازی بازیگران گرفته تا طراحی صحنه و شخصیت پردازی و فرم و حتی محتوا، که اگر درست یادم باشد در آن زمان نقدهایی در خصوص سفارشی و شعاری بودن و کارگردانی ضعیف نمایش مطرح شد. در اردیبهشت امسال نیز این تئاتر با کارگردانی حامد ادوای به روی صحنه رفت که این کار را ندیدم. اما در اجرایی که آذرنگ خود کارگردانی آن را بر عهده گرفته گویا بعد از سالها قصد داشته آنچه در ذهنش هنگام نگاشتن نمایش بوده را خود بیان کند و به راستی که به بهترین شکل ممکن نیز برای مخاطب روایت میکند. اپیزودهایی که یکی پس از دیگر مخاطب را میخکوب صندلی میکند و داستانی که هرچه به جلو میرود جذابتر میشود و مخاطب را بیشتر درگیر خود میکند.
«خنکای ختم خاطره» نگاهی تلخ اما واقع گرا به موضوع شهید دارد. محوریت داستان قصهای بدون لایه بندی و پیچیدگی است که بر خط داستانی ساده تکیه دارد. در کنار این روایت و شخصیت پردازیهای فوق العاده بازیهای خوب و بدون هیچ گونه اغراق و همچنین دکور و موسیقی که در خدمت نمایش بوده باعث جذابیت دوچندان اثر شده است. «خنکای ختم خاطره» خاطره بازی است با آدمهایی که سالها پیش برای این سرزمین دست به فداکاری و جان فشانی زدند. شاید اینکه شهید نمایش تاب ماندن ندارد و تصمیم میگیرد به آسمان برگردد، همین است. همین که آدمهای روی زمین آرمانهایشان عوض شده است و تاسفی که شهید در آخر میخورد و به آسمان باز میگردد مخاطب را به فکر فرو میبرد.
فضایی که نمایش برای روایت داستان خود انتخاب کرده، تلفیق رئالیسم و سورئالیسم است. استفاده از این شیوه، انتخاب مناسبی برای ایجاد جذابیت است. در همین راستا نمایش موفق میشود به فضا و داستان انتخابی خود پر و بال بدهد و نمودهای غیر واقعی را در لایههای واقعی به طور ماهرانه ای پنهان کند. روایت نمایش بر اساس الگوی آشنایی شکل گرفته است، اشخاص مختلف با جهت گیریهای فکری و اجتماعی متفاوت در کنار یکدیگر قرار میگیرند تا از خلال کشمکش و مجادلههای لفظی، داستان نمایش را روایت کنند. هر چند همگی این افراد دارای تفاوتهای ظاهری و طبقاتی قابل لمسی هستند، اما آنچه آنها را در دایره ای دور هم جمع میکند، ریشههای یکسان میباشند. ریشههایی که از یک فرهنگ مشترک سرچشمه میگیرد. نمایش بر روی موضع گیری عاطفی آدمها تاکید میکند و وجوه دیگر شخصیتی آنها را در الویت بعدی قرار میدهد. از این رو اشخاص نمایش ابعاد پر رنگ عاطفی دارند و بیشتر بار شخصیتی اشان بر همین مبنا شکل گرفته است. عنصر غافلگیری در نمایش از دیگر تکنیکهایی است که نویسنده برای جذابیت صحنههای نمایش از آن استفاده میکند و در پایان هر صحنه تماشاگر را به طریقی شگفت زده میکند. در اصل یکی از ابزارهایی که متن را از یکنواختی خارج کرده و بار دراماتیک نمایش را افزایش داده، استفاده از همین عنصر است که در انتهای هر صحنه به دقت بکار گرفته شده است.
بازیگرانی چون فاطمه معتمد آریا، حمیدرضا آذرنگ، علی سلیمانی، مرتضی آقا حسینی، مجید رحمتی، امین میری، بهنام شرفی، پریا وزیری، سارا شاهرودیان، امید سلیمی، هیراد آذرنگ، ماهرخ لک در این نمایش به ایفای نقش پرداختند. معتمد آریا و آذرنگ در دو نقش و اپیزود به روی صحنه آمدند. البته نقش معتمدآریا در یک اپیزود به عنوان زن آذری زبان مخاطب را یاد کاراکترش در فیلم «آبا جان» میاندازد که همینجا هم از هنرمندی معتمدآریا نمیتوان به سادگی گذشت. آذرنگ نیز در دو نقش یکی مرد ارمنی و دیگر پیرمردی که فراموشی گرفته به ایفای نقش پرداخته و در اپیزود آخر با هنرمندی تمام موضوع ظهور و چشم انتظاری را مطرح کرده است. به طور کلی این نمایش را باید یکی از فاخرترین و تاثیرگذارترین نمایشها در حوزه دفاع مقدس نامید و متولین امر میتوانند با بها داشتن بیشتر به هنرمندانی چون آذرنگ خیالشان از این حوزه کارهای فرهنگی راحت باشد، که کاری را که بسیاری از سازمانهای مرتبط با بودجههای کلان نتوانستهاند انجام دهند هنرمندانی از همین سرزمین با دغدغههای ارزشی و انقلابی به خوبی هرچه تمام تر انجام دادهاند.
و یکی از اخباری که در ادامه باید به آن اشاره کنم : به نقل از روابط عمومی سریال، حمیدرضا آذرنگ بازیگر سینما و تلویزیون بازیگر سریال «مستوران» به کارگردانی سید جمال سید حاتمی و تهیه کنندگی عطا پناهی شد.
نویسنده: مهدی احمدی
بازتاب: حمیدرضا آذرنگ بازیگر «مستوران» شد | هنرمند