تعدادی از صنوف خانه سینما متن نامهی سرگشادهای را خطاب به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی منتشر کردند و مطرح کردند:« توصیه ما دست اندرکاران سینما، انتخاب رئیسی درد آشنا برای سازمان سینمایی است که در حل معضلات از تجارب حرفهای صنوف سینمایی استفاده کند.»
جی. ای. بایونا فیلمساز جوانی که میتوان او را بااستعدادترین شاگرد گیرمو دلتورو دانست سال جاری فیلم «دنیای ژوراسیک: سقوط پادشاهی» را به عنوان کارگردان بر پرده سینماهای جهان داشت، فیلمی که پیشاز اکرانش با توجه به نام بایونا انتظار بیشتری نسبت به قسمت قبل از آن میرفت اما با دیدن این فیلم میتوان به این نتیجه رسیده که مطمئناَ یکی از ضعیفترین آثار کارنامه سینمایی این فیلمساز در مقام کارگردان «دنیای ژوراسیک: سقوط پادشاهی» خواهد بود و همچنان بهترین اثر بایونا بدون شک اولین فیلم سینماییاش با عنوان «یتیمخانه» است.
«هشت یار اوشن» در نگاه اول میتواند فیلمی جذاب باشد، این فیلم که کاراکترهای مرد مجموعه «اوشن» استیون سودربرگ را با کاراکترهای زن عوض کرده و قصد دارد قصه هشت زن سارق را روایت کند که مثل مردان اوشن قصد سرقتی بزرگ دارند نه تنها نتوانسته نسبت به دیگر قسمتهای مجموعه سینمایی «یاران اوشن» اثر بهتری باشد حتی از دیگر آثار این مجموعه پر آوازه سودربرگ نیز دارای قصه و فضایی ضعیفتر و احمقانهتر است.
بیشک اسکار یکی از مهمترین رخدادهای مهم دنیاست و همواره از سراسرِ جهان سعی بر این دارند که در این رخداد مهم شرکت کنند مطمئنا در طول سالیان متوالی جشنوارههای مهمی در کشورهای مختلف برپا میشود و هر فیلمسازی میتواند به صورت انفرادی فیلمش را برای آن جشنواره ارسال کند اما انتخاب فیلم برای اسکار به عهدهی یک هیات است، از سال 1373 که سینمای ایران تصمیم میگیرد که در اسکار حضور داشته باشد تا کنون از سوی بنیاد سینمایی فارابی هیات انتخاب تشکیل شده که اعضای این هیات را فیلمساز و منتقد و عوامل سینما یا از مدیران سینمایی شکل میدهند اگر به فیلمهای انتخابی این هیات انتخاب نگاهی بیاندازیم قطعا درک خواهیم کرد که سینمای ایران برای شرکت در اسکار همیشه از فیلمهایی استفاده میکند که در معنای عامیانه هنری و سینمایی باشند اساسا نگاه فرمیک برای انتخاب کردن فیلمها اولویت به خصوصی دارد فیلمی که پارامترها و قواعد سینمایی را به درستی رعایت کرده باشد شانس بیشتری برای انتخاب شدن دارد اما یکی دیگر از پارامترهای انتخاب موفقیت آن فیلم در جشنوارههای دیگر است که البته سال گذشته دیدیم که فیلمی مثل نفس که در جشنوارههای مختلف هم شرکت کرده بود نتوانست به اسکار راه پیدا کند و کنار گذاشته شد، اما دو هفتهای میشود که بنیاد سینمایی فارابی فیلم بدون تاریخ بدون امضا را به اسکار معرفی کرده است فیلمی که در جشنوارههای مهم خارجی مثل ونیز مورد استقبال قرار گرفت، اما ما در برههی زمانی خاص به سر میبریم با وجود تحریمهای متعددی که از سوی آمریکا، هر روز کشورمان را تهدید میکند این فیلم با توجه به (مضمون) کشور ایران را سیاه و عقب افتاده نشان داده بدون تاریخ، بدون امضا قطعا از نظر ساختار فیلم مهمی محسوب میشود اما مضمون چه میشود؟ اعضای محترم انتخاب، مبنا را براساس قهرمان سازی و انسانیت دکتر نریمان قرار دادند و اصلا فقر و سیاهی که در فیلم کاملا مشهود است را ندیدند! بدون تاریخ، بدون امضا فیلمِ خوبی ست (اما برای خودمان) اینکه جهان، ایران را این گونه بشناسند و اینکه آمریکا فکر کند که تحریمها باعث فلاکت ایرانیها شده است چندان خوشایند نمیباشد. هرچند که این فیلم هیچ ربطی به تحریمهای آمریکا علیه ایران ندارد، چرا بدون تاریخ، بدون امضا؟ آیا انتخاب این فیلم برای اسکار 2018 درست بوده یا خیر، به همین منظور نظر چند تن از منتقدان سینما رسانه را جویا شدیم: