به محتوا بیشتر از حاشیه بها دهیم!
- شناسه خبر: 65743
- تاریخ و زمان ارسال: ساعت
هنرمندنیوز: حسام ناصری آهنگساز و تنظیم کننده موسیقی که در خانواده ای هنرمند در سال ۱۳۶۵ در شهر قزوین متولد شد وی میگوید چون پدرم موزیسین بودند در منزل ما فضای موسیقی همیشه قالب بود و همین شد که به موسیقی علاقهمند شدم و ازهمان سنین پایین شروع به یادگیری موسیقی کردم اما از ۱۳ تا ۱۴ سالگی جدی تر آموزش خود را پیگیری کردم تا به امروز که مشغول به کار در این حرفه هستم…
به بهانه کارنامه موفق این هنرمند در زمینه موسیقی و استقبال مخاطبان از اجرایشان در کنسرت علیرضا قربانی در مجموعه فرهنگیتاریخی سعدآباد گفتگویی داشتیم که در ادامه میخوانید:
چه شد که تصمیم گرفتید آهنگ ساز شوید؟ و در چه ژانرهایی فعالیت دارید؟
من سالیان سال نوازندگی میکردم و این کار را با ساز گیتار شروع کردم و چندین سال گیتار زدم و به واسطه این که پدرم ساز فلوت در منزل داشتند خیلی تفننی فلوت را هم آموختم و بیشتر علاقه مند به ساز فلوت شدم و تقریبا بعد از مدتی فلوت تبدیل به ساز اصلی من شد . فلوت را به طور مستمر در بازه ۷ الی ۸ ساله نزد آقای ناصر رحیمی آموختم، بعد از آن جذب ارکسترهای مختلف شدم و سال ها به عنوان نوازنده فلوت کار میکردم.
سال ۹۰ وارد گروه آقای قربانی به عنوان نوازنده فلوت شدم و تا سال ها با همان سیستم و با همان جایگاه کارم را دنبال میکردم، اما همیشه در طی همه ی سال های فعالیتم بعد از این که موسیقی برای من خیلی جدی شد میل به خلق کردن و میل به عبور کردن از چیزهایی که کلیشه های روتینی که در اختیار موزیسین ها قرار میگیرد من را به آهنگسازی علاقه مند کرد، ابتدا خیلی برایم جدی نبود و بیشتر سعی میکردم تجربه کنم و به صورت تفننی کار میکردم اما در ادامه جدی تر شد و مدتی خیلی راجع به این که چگونه باید آن را به صورت جدی و فنی و عملی دنبال کنم تحقیق کردم ، یک سری شروع به خودآموزی کردم و یک سری از دروس را خواندم مانند؛ هارمونی کوینتال که پیش زمینه تئوری موسیقی است اما به دلیل این که در بخش تئوری پیچیدگی های خاصی وجود دارد برایم ملموس نبود تصمیم گرفتم تجربی کار کنم تا این که بعد از چند سال دوره های موسیقی سولفژ و تئوری موسیقی را با حامد مهاجر کار کردم و خیلی روی سطح علمی من نسبت به تئوری موسیقی تاثیر گذاشت و همین ارتقایی که به وجود آمد باعث شد که درک و دریافت من از بخش های دیگری که پیش زمینه آن ها تئوری و موسیقی است بیشتر بشود و بتوانم عمیق تر به آن ها بپردازم و به تدریج درک بهتری پیدا کنم و تجربیات من عمیق تر شود، به همین دلیل بعد از آن آهنگسازی برای من خیلی جدی تر شد و شروع کردم در شاخه های مختلف آزمون و خطا کردن و کار کردن تا جایی که از جایی به بعد با یک سری از آدم ها به عنوان آهنگساز و تنظیم کننده کار میکردم . تا سال ۸۷ با تلویزیون خیلی زیاد کار میکردم و شاید بتوانم بگویم مهم ترین مرجع فعالیت من در حوزه آهنگسازی تولیداتی بود که تلویزیون داشت، در بخش های مختلف مانند؛ برنامه های تلویزیونی، فیلم و سریال، ترانه هایی که برای خواننده های مختلف ساخته میشد اما به تدریج از تلویزیون فاصله گرفتم و شروع به مستقل کار کردن نمودم، به واسطه علاقه مندی شخصی خود و میل به کشف و کنجکاوی خیلی زیادی که داشتم ژانرهای مختلفی را در این سال ها تجربه کنم و کار کنم، از موسیقی ردیفی دستگاهی ایرانی تا موزیک راک و موزیک جزبلوز و موزیک کلاسیک غربی که موزیکی بود که من با آن آموزش دیده بودم، چون من ساز فلوت که میزدم تمام دروس بر اساس موسیقی کلاسیک بود و چیزی بود که برای من خیلی ملموس بود و خیلی آن را به نسبت بقیه ژانرها بلد بودم، اما اساسا نمیتوانستم همیشه معطوف به یک فیلد و شاخه بشوم، من همین الان هم موسیقی هایی که گوش میدهم هم دائما در حال تغییر هستند به همین دلیل ژانرهای مختلفی را تمرین کردم ولی آن چه که امروز معمولا از من به عنوان آهنگساز بیشتر به گوش مردم رسیده و من را بیشتر با آن کارها میشناسند کارهایی است که در حوزه آثار تلفیقی بیشتر شنیده شده اند، تلفیق به معنای این که معمولا همیشه این گونه بوده که المان های موسیقی ایرانی را تلفیق شان با موسیقی های دیگر انجام دادم که اوج آن ها و مشهورترین هایشان همان آثاری هستند که با علیرضا قربانی کار کردیم.
به عنوان نوازنده چه روش هایی را برای بهبود مهارت تان در موسیقی میدانید ؟
طبیعتا در مورد سازهای غربی متدهای آموزشی استانداردشدهای همه جای دنیا وجود دارد که خیلی هایشان خیلی آکادمیک هستند و اساسا تعلیم و تالیف شدند که بتوانند مهارت های نوازنده ها را در بخش های مختلف پرورش دهند، در مورد موسیقی اصیل ایرانی این مساله مقداری محدودیت های بیشتری دارد و تالیف علمی دقیق کمتری در این سال ها انجام شده است و در خیلی از موارد حتی نگاه های سلیقهای به آن شده است اما وقتی راجع به سازهای غربی مانند ویلون صحبت میکنیم هیچ ملیت خاصی الان نیست که بگوید ویلون متعلق به من است چون بخش مهمی از موسیقی غرب محسوب میشود به همین دلیل خیلی برایش تالیف و تحقیق و روش های آموزشی استاندارد شده علمی وجود دارد که هر چقدر در آن ها به روزتر باشیم و هر چقدر که عمیق تر به آن نگاه کنیم نتیجهای که میگیریم از لحاظ فنی نتیجه بهتری خواهد بود، باقی موارد هم بحث هایی مانند استعدادهای فردی و علایق شخصی از ذهنیت ما راجع به موسیقی که کار میکنیم و تمرین شخصی است که خیلی مساله مهمی در بالا بردن هر نوع مهارتی است نه صرفا فقط برای موسیقی و نوازندگی، هر مهارتی نیاز به تمرین شخصی دارد اما باید در کنار آموزش صحیح اتفاق بیافتد که متاسفانه در ایران حتی گهگاه از آن هم محروم هستیم.
در تولید یک اثرتان از تجربه ی زندگی تان یا فرهنگ یا از چه چیزهایی بیشتر الهام میگیرید؟ یا اصلا الهام میگیرید؟
به طور کلی شیوه زندگی ما و اتفاقات پیرامون مان حتی معاشرت هایمان با آدم های مختلف قطعا همان قدر که روی طرز فکر ما تاثیر گذار است میتواند روی آن چه که خروجی ذهن ما است هم تاثیر بگذاردو آثار هنری جزء خروجی های ذهن ما هستند و نمیتوانیم تاثیر محیط و شرایط زندگی و آن زیستی که آدم ها از کودکی تا به امروز داشتند را نمیتوانیم نادیده بگیریم و به هر حال تاثیر گذار است، وقتی در موسیقی دنیا هم مطالعه میکنید میبینید که آدم های برجسته در این حوزه در همه ی هنرها همیشه تحت تاثیر زمانه ی خودشان بودند، این که ما بخواهیم بگوییم تعمدا همیشه از آن جا الهام میگیریم همیشه این گونه نیست خیر ممکن است این تاثیر را ناخودآگاه دریافت کنم، اما معتقدم که قطعا تاثیر میگذارد هم از لحاظ حسی و هم از لحاظ دیدگاه و روش و مسیری که ما برای کار کردن انتخاب میکنیم.
از آثار منتشر شما کدام یک ارزش بیشتری برایتان دارد؟
معمولا در دو طیف مستقل در موسیقی خیلی کار کردم که هم در حوزه موسیقی با کلام بوده که برجسته ترین شان این روزها خیلی هم آثار مشترک مان بیشتر ازبقیه شنیده شده و هم این که این خواننده شاید خواننده شاخص تری باشد آقای علیرضا قربانی هستند ولی من در حوزه موسیقی بی کلام هم خیلی کار کردم، چند آلبوم منتشر شده دارم و در حوزه موسیقی فیلم و سینما و سریال و … کار کردم و بنظرم کارهایی که انجام دادم معمولا کارهای گزیدهای بودند که خودم هم آن ها را دوست دارم و هنوز هم سینما جزء هنرهای مورد علاقه من در زمینه کار موسیقی است اما در کارهای بی کلام خیلی کار دارم که خیلی علاقه دارم یک آلبوم مشترک با جوشکون کارادمیر که نوازنده ترک است با یکدیگر داریم که نام آلبوم اینترلودهست که کار جالبی است و من خودم این کار را خیلی دوست دارم و در ایران هم در قشری از آدم ها خیلی خوب شنیده شد و چند ترک بدون کلام در این سال ها منتشر کردیم که خیلی بازخوردهای خوبی داشتند . همچنین پروژه هایی که با آقای قربانی و آقای عالیم قاسمف کار کردم از کارهایی بودند که خودم خیلی آن ها را دوست دارم، از این جهت که تیم خوبی هم در جریان تولید کار بوده و مشارکت در آن داشته است و هم این که خروجی آن آثار خروجی هایی بودند که برای من هم جذاب هستند.
از سوابق بین المللی خودتان برای ما بگویید؟
من از سال ۲۰۱۸ دو سال پیاپی بورسیه وزارت فرهنگ فرانسه شدم . برای برنامه فرهنگی و هنری اودیسه که یک طرح حمایتی از آرتیست های غیر اروپایی است که برای پروژه های مختلفی که طرح داده شده دعوت به کار میشوند و در آن پروژه ها کار میکنند و میتوانند تیم خود را انتخاب کنند و در نهایت تولیداتشان از طریق دولت فرانسه منتشر و حمایت میشود، من دو سال ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ در برنامه اودیسه مشارکت داشتم که شامل خیلی اتفاقات بود یک سری تولیدات ویدیویی و صوتی در آن پروژه ها داشتیم و چندین کنسرت داشتیم که از جمله مهم ترین هایشان در فستیوال اونیون است که در سال ۲۰۱۹ بود که تقریبا معتبرترین فستیوال هنری نمایشی دنیا است که خیلی هم قدیمی است و ایرانی های کمی هم در این فستیوال اجرا داشتند و با آرتیست های کمی در کشورهای مختلف کار کردم، به عنوان آهنگساز کارهایی که با آقای عالیمو قاسم اف داشتیم و چندین کار با آرتیست های دیگر کار کردم مانند؛ ترییو جبران که در نهایت یکی از آن ها منجر به اثر مشترکی بین ترییو جبران و آقای قربانی به نام اوروج شد که آن هم در نوع خود کار جالبی بود و در سال گذشته هم در اولین جشن موسیقی جایزهحافظ جایزه بهترین تنظیم موسیقی تلفیقی سال را گرفته بود. در کشورهای خیلی زیادی برنامه داشتم ولی خیلی از کشورهای اروپایی مانند؛ بلژیک ، فرانسه، آلمان، سوئیس و روسیه، آفریقای جنوبی و در خیلی کشورهای مختلف با گروه های مختلف برنامه داشتم که بیشتر آن ها در حوزه موسیقی تلفیقی و ایرانی بوده اند
در زمینه ترکیب سبک های موسیقی های مختلف چه تجربه هایی داشتید؟
من به واسطه علاقه مندی شخصی اوایل خیلی بیشتر با رویکرد تجربه گرایانه تلاش هایی برای تلفیق یک سری المان ها با هم میکردم اما به مرور خیلی برایم جدی تر شد به واسطه این که آن کشف هایی که در آن فضا اتفاق میافتد چرا که همیشه تلفیق یک نوآوری را میطلبد یا این که منجر به یک نوآوری میشود دو عنصری که به طور طبیعی یک روتینی را دنبال میکنند و قواعدی دارند قواعد این ها را با هم به اشتراک میگذاریم و در برخی از موارد این قواعد برای این که بهتر بتوانند با هم ادغام شوند شکسته میشوند و این خیلی مهم است که این شکست قواعد بتواند ماهیت و هویت آن هسته مرکزی شاخه ها را حفظ کند، به طور مثال وقتی میگوییم موسیقی ردیف دستگاهی ایرانی را میخواهیم با یک فضای الکترونیک ادغام کنیم هویت اصلی آن موسیقی نباید از بین برود در غیر این صورت ارزش تلفیق ندارد و کار سختی هم است اما من خیلی آزمون و خطاهای زیادی در این حوزه انجام دادم، نمیتوانم بگویم همه ی کارهایی که کردم موفق بوده و همه ی کارها نتیجه درستی گرفته است اما به هر حال گاها آثاری هم بودند که من و مخاطبینی که شنیدند احساس مان این بوده که این اثر توانسته آن ارتباط دلخواه را برقرار کند و مهم تر از آن این است که ما بتوانیم به واسطه این تلفیق ها چیزهایی را برای مخاطب آماده کنیم و به گوش مخاطب برسانیم که به طور طبیعی ممکن است آن ها را به طور مستقل نشوند به طور مثال؛ آواز سنتی ایرانی، سالیان سال است که به واسطه ارائه ی سبک های جدیدتر موسیقی و مدیایی که در اختیار جوان تر ها قرار دارد رو به فراموشی رفته است، این که ما بتوانیم در فضا و بستر جدیدی کاری کنیم که آدم ها ترغیب بشوند به شنیدن آواز اصیل ایرانی که یک بخشی از آن بخش موسیقایی و بخش دیگری از آن بخس ادبیات است که این ها دو المان خیلی مهم فرهنگی و هنری است که در کنار همدیگر همیشه به هم خدمت کرده اند و این ها در حال فراموش شدند هستند و ما وقتی این ها را در بسته بندی که برای مخاطب جوان تر و قابل فهم تر و جذاب تر باشد ارائه دهیم بیشتر میتوانیم به شنیدن ترغیب کنیم و به این واسطه هم ادبیات ما به گوش جوان ترها میرسد و هم میراث هنری که در موسیقی ایرانی وجود دارد و خیلی هم عمیق است و شاید مهم ترین حسن اش این است چون برای من بیشترین جذابیت اش برای من همین است این که به واسطه این تلفیق ها میشود این امکان را برای آدم های با سلیقه های متفاوت تر هم ایجاد کرد که موسیقی ایرانی را بشنوند.
شما نوازندگی چندین ساز را انجام دادید، آیا ساز تخصصی شما فلوت میباشد؟
بله، ساز تخصی من فلوت بوده اما الان به واسطه این که زمان خیلی زیادی را در این سال ها صرف آهنگسازی میکنم شاید ۴ الی ۵ سالی باشد که خیلی دیگر نوازندگی فلوت را دنبال نمیکنم و تقریبا دیگر فلوت نمیزنم و بیشتر متناسب با نیازی که برای تولید کارهایم دارم ، سازهایی را که در کارها بیشتر به آن ها نیاز دارم ،بیشتر از آن ها استفاده میکنم و بیشتر برایش زمان میگذارم، اما گیتار سازی بوده که با آن شروع کردم و فلوت ساز تخصصی من بوده در کنار این ها به واسطه علاقهای که به موسیقی ایرانی به مرور زمان پیدا کردم سه تار یاد گرفتم و الان در ارکسترهای آقای قربانی پیانو مینوازم.
در مورد گروه موسیقی نواک بفرمایید؟
گروه موسیقی نواک یک گروهی است که ما در سال ۲۰۱۶ حدودا ۷ سال قبل با دوستانم راه اندازی کردیم که یک خانواده مرد و زن داشت به نام های؛ که مهدی عباسی و مینا دریس بودند و به بهانه یک اتفاقی گروه موسیقی نواک تشکیل شد و آن هم این بود که با آقای شکری آن دوران داشتیم پروژه ی تحقیقاتی انجام میدادیم و در مورد جمع آوری لالایی های افراد اقوام مختلف ایرانی بود و قرار بود این ها جمع آوری بشود و به وسیله گروه نواک اجرا بشود که تقریبا دو الی سه اجرا از آن پروژه انجام شد که یک پروژه در کاخ نیاوران و دیگری در سر در موزه ملی ایران بود که متاسفانه به چند دلیل ابتدا این که ما تک خوان زن داشتیم و در آن دوره ناگهان حساسیت ها نسبت به این ماجرا از لحاظ قانونی هم بیشتر شد و آن حمایتی که باید این پروژه میداشت که ذاتا فرهنگی و تجارتی نیست پا بگیرد اتفاق نیفتاد و ما شروع به مستقل کار کردن کردیم و نواک را به سمت دیگری بردیم، بخشی از موسیقی نواک استفاده از همین سازهای ابداعی و سازهای جدیدی بود که آقای شکری ساخته بودند
گروه نواک تا به الان دو آلبوم دارد که ابتدا آلبوم پریشانی است که در سال ۲۰۱۹ منتشر شد و دیگری آلبوم بیدل که در سال ۲۰۲۱ منتشر شد و چند کنسرت با نواک در کشورهای مختلف داشتیم ازجمله ؛ کنسرتی در فستیوال موسیقی استرازبورگ در فرانسه بود که خیلی اتفاقا استقبال و بازخوردهای خوبی داشت ولی به دلایل مختلف از جمله این که سرپا نگه داشتن چنین گروه هایی یک سری ملزوماتی دارد که باید حتما ایجاد شود و شرایط آن فراهم شود که ما نتوانستیم انجام دهیم و بعد فعالیت های مستقلی که هر کدام از ما داشتیم و الان هم مهاجرت مینا دریس به آمریکا باعث شده که فعلا نواک خیلی فعالیت خاص و ویژهای نداشته باشد ولی به هر حال منحل هم نشده است یعنی گروه نواک هست و از ابتدا هم به همین نحو بوده است. فعالیت های ما خیلی مستمر نبوده و متناوب گهگاه کارهایی انجام دادیم و این گروه را سرپا نگه داشتیم ولی تجربهای که در آلبوم بیدل داشتیم این بود که با چند آرتیست خارجی هم کار کردیم و چند نوازنده مطرح ترک در آلبوم حضور دارند که تقریبا تاپ های ترکیه هستند و ویدیوهایی که کار کردیم یک الی دو مورد از آن ها خیلی در یک سال گذشته دست به دست شد و بازخوردهای خیلی خوبی گرفتیم.
درباره همکاری خود با علیرضا قربانی بگوید که از کجا شروع شد و اینکه این همکاری با قوت سر جای خود مانده است؟
همکاری من با آقای قربانی از سال ۱۳۹۰ شروع شد و الان دوازده سال است که با ایشان آشنا هستم و کم و بیش کار میکنیم و یک دورهای فقط نوازنده بودم و در یک دوره ۲ الی ۳ ساله به واسطه این که مدل فعالیت های ایشان تغییر کرد و شکل آنسان شان تغیبر کرد من ازگروه تا سال ۹۷ جدا شدم و در سال ۹۷ پیشنهادی از طرف مدیر برنامه ایشان اتفاق افتاد که یک سری کارهای تجربه گرایانه ی جدیدتری را برای آقای قربانی شروع کنیم انجام دهیم و از من خواستند چند تا اتود بزنم و یک سری ایده داشتند و من هم مطرح کردم و چند تا اتود زدیم و آقای قربانی و دوستان خوش شان آمد و به واسطه شناخت قبلی که از هم داشتیم مقداری با هم راحت تر بودیم و اعتماد هم از قبل وجود داشت، شروع به کار کردیم تا این که مواجه شدیم با استقبال غیر قابل پیش بینی از این آثاری که در آن بازه منتشر شد به وجود آمد که منجر به پروژه با من بخوان شد که این پروژه اجرایش از اردیبهشت سال ۹۸ شروع شد و مجموعا در بازه اردیبهشت تا اواخر تیرماه چیزی حدود ۴۳ اجرا فقط در تهران رفت! در زمان خود رکورد عجیبی بود هم به عنوان این که یک آرتیستی به تنهایی این تعداد اجرا را در تهران بتواند در این بازه زمانی کوتاه بتواند داشته باشد و هم این که در مورد اجراهای خود شخص آقای قربانی که از هر دو جهت اتفاق جدیدی بود و به هر حال این پروژه موفقیت خیلی زیادی داشت، هم کنسرت ها و هم قطعات اش، ما ابتدا یک سری قطعات را به صورت آرام آرام منتشر کردیم و بعدا همه ی این ها آمدند با یک سری قطعات دیگری در آلبوم منسجم شدند که اسم آلبوم با من بخوان شد، خیلی خوب در حال پیش رفتن بود که به یک سری اتفاقاتی که در کشور پیش آمد برخوردیم از جمله؛ ماجرای هواپیمای اوکراینی، شروع همه گیری کرونا که ما را چند سال عقب انداخت و دیگر نتوانستیم در تهران اجرا داشته باشیم، در دوره همه گیری کرونا هیچ کس نتواسنت کاری انجام دهد اما ما هم اجراهای داخل و خارج از کشور ما تعطیل شد تا سال گذشته که توانستیم دو الی سه سال تور شهرستان های کنسرت با من بخوان را شروع کنیم و این که میگویم با من بخوان برای این که یک رپرتوآر تعیین شده مشخص شده ی کاملا دقیقی داشت و مشخص بود هر جا که میرویم چه چیزهایی میزنیم مانند خیلی از خواننده ها که ممکن است در کنسرت های مختلف قطعات خود را عوض کنند اما ما حتی ترتیب قطعات مان عوض نمیشد و یک رپرتوآر از پیش تعیین شده ی منسجم داشتیم که همه تولیداتی بودند که برای کنسرتی به نام ” با من بخوان” تولید شده بودند.
موفقیت خیلی زیادی داشت و در بازه ی ۳ ماهه چیزی حدود ۱۰۰ اجرا در سال گذشته در شهرهای ایران رفتیم و امسال هم مجددا از شهرستان ها شروع کردیم و در نهایت به تهران رسید که استقبال خیلی عجیبی داشت که برای من دور از انتظار بود این سطح از استقبال با این تعداد از مخاطبین که چیزی بالغ بر ۸۰ هزار بلیط به فروش رفت، اگر مجموع ساعاتی که باجه بلیط فروشی بلیط این کنسرت را به فروش رساند بزاریم ده ساعت هم نمیشود، به نحوی بود که در ۱۵ الی ۲۰ شب اول در طی نیم ساعت بلیط ها به فروش رسید و اکثرا نتوانستند بلیط ها را تهیه کنند و یکی از گلایه هایی که با آن مواجه میشدیم همین مساله بود، به هر حال استقبال خیلی کم نظیری بود و خیلی به خوبی و با بهترین سطح کیفیتی که برای ما امکان پذیر بود و برای آن خیلی تلاش کردیم برگزار کردیم و به ماه محرم برخوردیم و روال فعالیت های هنری در ماه محرم و صفر تعطیل است، و این فرصتی است که ما هم بازیابی و فرصتی داشته باشیم که مجددا بعدا بتوانیم شروع به کار کنیم.
یک خاطره تلخ و یک خاطره شیرین برای کنسرت چند روزه آقای قربانی میتوانید برای ما بگویید؟
در مورد خاطره تلخ این که گاهی اوقات اتفاقات عجیبی میافتد، به طور مثال؛ اتفاقی افتاده بود که البته این مساله تا به الان هیچ وقت بازگو نشده است و شاید کسی در جریان این موضوع نباشد، ما دو روز تعطیلی داشتیم و بعد از دو روز خیلی به طور اتفاقی شب قبل از شروع مجدد اجراها به سالن آمدیم که برای نورهایمان یک سری اصلاحات انجام دهیم که شب باشد ناگهان متوجه شدیم خیلی از کابل ها روی صحنه قطع شدند که بررسی کردیم دیدیم یک سری از کابل ها بریده شده و خیلی صحنه بدی بود چرا که مجددا اصلاح کردن شان زمان میبرد و فردای آن شب هم ما اجرا داشتیم، اگر چه بچه ها خیلی زحمت کشیدند و این سیم ها را درست کردند و جالبی و با مزه گی این اتفاق این بود که در فیلم های دوربین مدار بسته متوجه شدیم در آن فضای باز تعدادی روباه وجود دارد که در آن جا زندگی میکنند و در آن چند روزی که هیچ کس رفت و آمد به آن جا نداشته بود روباه ها کابل ها را جویده بودند و خیلی عجیب بود و در عین حال خیلی اذیت شدیم و بعد از آن یک سری سگ را در آن محوطه رها کردیم که روباه ها نتوانند کابل ها را بخورند.
اتفاق خوب هم خیلی زیاد داشته ایم، به طور مثال؛ ویدیویی از آقای قربانی وایرال شده بود که در کنسرت رشت بود آن جایی که آب در گلوی ایشان پریده بود و نتوانستند بخوانند و ادامه دهند و مردم همراهی کردند و خواندند که این اتفاق هم کاملا یک موضوع غیر منتظرانه و برنامه ریزی نشدهای بود و ما حتی فکر نمیکردیم که ویدیوی این اتفاق پخش شود و حتی معمول است که وقتی این اتفاق بیافتد اجرا را متوقف میکنند و بچه ها خیلی اتفاقی به من نگاه کردند و گفتند قطع کنیم و من گفتم نه ادامه آهنگ را برویم و حتی نمیدانیم آن ویدیو را چه کسی گرفت و پخش کرد که آن اندازه وایرال شد و کاملا صفر تا صد آن اتفاق عجیب بود اما اثر گذاری و بازخوردی که ویدیو داشت خیلی بازخورد جالبی بود و به نظر من تعیین کننده خیلی چیزها و مفاهیمی بود که میتوانست به ما منتقل کند و چیزهای جالبی دستگیر ما شد.
به جز آقای قربانی با خواننده های متعهد دیگری هم همکاری داشتید؟ همکاری تان با کدام خواننده صمیمانه تر بود؟
من در یک دورهای تا ۷ الی ۸ سال قبل با خواننده های پاپ خیلی کار میکردم اما به واسطه ی تغییر سلیقه و ذائقه ی خودم از آن فضا فاصله گرفتم چون که هم روحیات من با آن شیوه کاری خیلی جور در نمیآمد و هم این که آثاری که تولید میشد به سمتی میرفت که اصلا سلیقه ی من نبود ولی تا به الان کسی نبوده که من بگویم با او به مشکل برخورده ام و نخواستم با او کار کنم، در طی این سال ها آدم هایی که کار کردند و سبک و سیاق شان به موسیقی من نزدیک تر است مثلا؛ محمد معتمدی، محمد اصفهانی که اتفاقا همین اواخر هم بوده کار داشتم و در خانواده های پاپ با مهدی یغمایی با سیامک عباسی و قاسم افشار و رضا صادقی کار داشتم ولی غیر از آقای قربانی اگر بخواهم بگویم با کدام یک از آن ها رفاقتی و دوستانه کار کردم مهدی عباسی بودند چون دوست ۲۰ ساله من است و تقریبا از اوایل جوانی با هم دوست هستیم و کارهایی که برای مهدی انجام دادم با یک رویکرد دیگری بوده است و مدل ارتباط مان سرکار هم به نحودیگری بوده است
از خواننده های بین المللی کسی هستند که دوست داشته باشید با او کار کنید؟
بله خب خیلی ها هستند، یک سری خواننده ها هستند خیلی آثار و صدایشان را دوست دارم ولی نمیشود با آن ها کار کرد .خواننده های عرب را هم خیلی دوست دارم و دوست دارم بتوانم با آن ها کار کنم و یکی از خواننده هایی که همیشه دوست داشتم با او کار کنم آندو بوچلی است، برخی از این رویاها این قدر دور از ذهن هستند آدم ترجیح میدهد در مورد آن اصلا فکر نکند و حرفی نزند
در ده سال آینده خودتان را در چه جایگاهی میبینید؟
من خیلی به این چیزها فکر نمیکنم، همیشه به این فکر میکنم که من همه ی تلاش خود را میکنم که رو به جلو باشم و برایم پروسه همیشه خیلی مهم است و همیشه صرفا به مقصد تنها فکر نمیکنم ولی دوست دارم در سینما فعال تر باشم و دوست دارم فعالیت های خارج از ایران خود را با آرتیست های خارجی و بین المللی بیشتر گسترش دهم و الان در حال کار با چند نفر از آن ها هستم و بیشتر دلم میخواهد تمرکزم را برای مارکت بزرگ تری بگذارم که صرفا معطوف به مارکت موسیقی بازار ایران نباشد و این آرزویی است که ایده آل است و این که چقدر باید بگذرد که محقق شود مشخص نیست.
نصیحت و پیامی که برای نوازنده ها و افرادی که میخواهند وارد دنیای آهنگسازی بشوند دارید؟
من خیلی اوقات میبینم خیلی از آدم ها به دنبال یک سری راه های میان بر میروند برای این که بتوانند به جایگاه آدم هایی برسند که ممکن است از دید آن ها خیلی موفق باشند و محبوب باشند و حتی خود این آدم ها ممکن است طرفدارشان باشند و صرفا با ارتباط گرفتن و روش هایی که خیلی روش های اصیلی نیستند بخواهند جایگاهی را پیدا کنند ولی من معتقدم مهم ترین مساله این است که آدم سطح توان خود و مهارت هایش را ارتقا دهد و وقتی شما واقعا به درجهای از صلاحیت برسید که بتوانید جایگاهی را به دست بیاورید هیچ کس نمیتواند مانع این بشود که به آن جایگاه نرسید و ممکن نشود، ممکن است که مسیری که میروید اشتباه باشد و نشود اما اگر واقعا کار خود را بلد باشید کسی نمیتواند به راحتی شما را پایین بکشد و کسی نمیتواند مانع این بشود که رشد کنید و پیشرفت کنید من این را با همه ی وجود تجربه و لمس کرده ام و به این قائل هستم وچیزهایی که میگویم برای من شعار نیستند، به نظر من بیشتر از هر چیزی باید رفتار و نگاه حرفهای را یاد بگیریم و بدانیم که باید به محتوا بیشتر از حواشی ها بپردازیم، حواشی ها شاید میان برهایی را مقابل پای ما بگذارند اما مشخص نیست این میان برها حتما ما را به مقصد درستی برساند و این که اگر به آن مقصد برسیم اگر در توان مان نباشد نمیتوانیم خودمان را در آن جایگاه نگه داریم پس هیچ چیزی مهم تر از افزایش توان و مهارت و رشد فکری و ذهنی که برای هنرمند میکند نیست و چیزی است که این روزها در جامعه کم است
و اما صحبت پایانی تان؟
ضمن تشکر از مجموعه رسانه ای هنرمند و مخاطبین خوبتان، این که به محتوا بیشتر از حاشیه اهمیت دهیم و به این فکر کنیم آن چه از هنرمند میتواند اثر بگذارد روی جامعه اش خود اثر هنری است نه صرفا اتفاقاتی که دنبال میکند.
- مهدی فتحی