گرگ بازی، فیلمی پر از ریسک
- شناسه خبر: 5665
- تاریخ و زمان ارسال: ساعت
![](https://www.honarmandnews.ir/media/uploads/1628140522n.jpeg)
هنرمندنیوز: برای آشنایی آنها که فیلم را ندیده اند، گرگ بازی ارزش رفتن به سینما را دارد. در این وانفسای بدون تفکر و دور از نفس سینما که در قالب فیلمهای ضدسینمایی روی پرده میرود دیدن این فیلم بخصوص برای کسانی که از روزمره گی این روزها خسته اند و میخواهند کمی فکرشان را از فشارهای این روزها برهانند پیشنهاد میشود. از طرفی باید در نظر گرفت که این فیلم محصول یک تلاش شجاعانه برای قدم اول یک فیلمساز است که از همه تجربیات خود و گروهش برای به هدر نرفتن وقت تماشاگر و زحمتی که میکشد تا به سینما برود و فیلم را ببیند صرف شده است با همه ضعفها و کمبودهایی که سقف خیلی از فیلمهای دیگری است که این روزها روی پرده میروند.
برای آنها که تحلیلی از فیلم میخواهند داشته باشند باید از چند جهت فیلم را مورد سنجش قرار داد.
ایده فیلم و پلات فیلم از نگاهی کلی خبر از چالش و بستری جذاب میدهد. گروهی جوان که برای کسی که مدعی است به تئاتر علاقه دارد و میخواهد سرمایه گذاری کند صادقانه میهمانی میگیرند تا با پروژه خود اورا آشنا کنند. پروژه آنها بازی دورهمی مافیاست که در این فیلم با کمی تغییرات جزئی گرگ بازی نامیده میشود و مرز بین بازی و واقعیت در این فیلم نامرئی میشود.
فیلمنامه فیلم در مقامی نیست که یک کارگردان فیلم اول با خیال راحت به آن تکیه کند و این باعث میشود تا تمام تلاش گروه فیلمسازی و خود کارگردان در دکوپاژ و شخصیت پردازی کاراکترهای فیلم به سختی پیش بروند.
برای ابراز قصههای فردی شخصیتها و شناخت مخاطب از کاراکترهای فیلم پاره ای از دغدغههای آنها همچون مهران و همسر شکاکش، بصورت بگو مگوهای فرعی بیان میشود که تنها فضای قصه را چرک میکند. بی آنکه کامل و مشخص و موثر باشد و تنها برای ایجاد نوعی انحراف یا تردید بیننده به کاراکترها، جاسازی شده است. از طرفی فلاش بکهای موردی و کوتاه از کاراکترها که به معرفی مختصری از شخصیت یا دغدغه یا ذهن آنها اشاره میکند، به کمک قصه گویی و شخصیت پردازی بر نیامده است و دست کارگردان را برای خلق شخصیتهای موثر کوتاه میکند چنانکه حتی شخصیت اصلی فیلم با بازی نگار جواهریان در قامت یک کارگردان که میخواهد اسپانسر نمایشش را متقاعد کند و از دوستانش کمک میگیرد، در طول فیلم شخصیتی ضعیف دارد و جدای از بازی به نسبت بهتر خود بازیگر، کاراکتری تمام شده و فرعی در فیلم میشود.
روایت در فیلم گرگ بازی به دلیل ایده خوبآندر هر سکانسی که کشش و جاذبه خود را از دست میدهد به صحنه ای دیگر میرود که بیننده را از کسالت یا کرختی صحنه قبل عبور میدهد اما نکته این است که برای یک فیلم محکم و یک دست این یک اشکال به حساب میآید، تاجایی که بارها برای رونمایی از رابطههای کارکترها، دم دستی ترین ایدهها به اجرا در میآیند. برای نمونه رابطه مرتضی در فیلم با معشوقه اش در گذشته که با او در قامت همسر دکتر روبرو شده است نیازی به فلاش بک ندارد و امکانهای سینمایی تری همچون پلانهای مشخص منفرد از بازیگر در ارتباط با نقش مقابل و در خلوتش امکان انتقال به بیننده را دارد. چه بسا خود محور فیلم که یک بازی دورهمی است و بیننده با آن ممکن است نا آشنا باشد، کمتر رونمایی و توضیح داده شده است تا جایی که بیننده ناآشنا را تا انتهای فیلم درگیر آشنایی با قاعده بازی میکند وباعث میشود لایههای دیگر بازی و محتوای رابطههای انسانی را کمتر درک کند. از نظر مفهومی بازی گرگ بازی با زندگی روزمره و نقشهایی که ما انسانها در طول زندگی در آنها فرو میرویم (که زائیده ذهن و توهمات ما هستند و ممکن است که دور از واقعیت باشد) و از این دست فلسفهها، این فیلم نمونه خوب برای ایجاد تفکر برای تماشگرش است. مخاطب با فیلمی به لحاظ فرم فانتزی و نمایشی روبروست، که رابطه انسانها و نقشها و بخصوص اهدافشان تصویری مثال گونه از واقعیت جامعه است و فیلمساز سعی دارد این موضوع را کلی بیان کند و پیکان پیام خود را به یک جامعه مختص نکند که این بسیار پسندیده است ولی نکته اینجاست که پیامی که فیلم میخواهد برای همه انسانها داشته باشد به پرداختی محکم و منسجم نیاز دارد که این در فیلم به ندرت به چشم میآید.
درمورد بازیها بازی نگار جواهریان گل درشت نیست و در تلاش برای عدم تکرار کمی موفق بوده است و بیش از همه بازی متفاوت تری از علی مصفا را میبینیم که توقع مخاطب را از یک بازیگر توانمند مرتفع میکند و در مقابل سعید چنگیزیان که بازیگر خلاق و خوب این روزهای تئاتر و سینماست کمتر خلاقیت و تازگی دارد که بی ارتباط با فیلمنامه و شخصیت پردازی آن نیست.
مجموعا فیلم تلاشی برای تجربه متفاوت از فیلمهای دیگر این روزهاست که یا نوع اجتماعی آنها پر از درد و قضاوت است و یا فیلمهای مبتذل طنز که شاید فروش آنها هم خود طنزی اشک آور باشد، چرا که پشت این فروشهای نامتناسب با کیفیت فیلم فاجعه ای بلحاظ تولید فرهنگ در حال وقوع است که با نیازهای مخاطب امروز در تناقض است.
عباس نظام دوست و تیم سازنده فیلم پر از زحمت و تلاش بوده اند، پلانها و تصاویر فیلم گویای این گفته است و نوید سینمایی متفاوت را میدهد که میشود رفت و از فیلم لذت بردو به آن فکر کرد. فیلم با همه نقصها و نقدهایی که دارد قابل تحسین است و به سینمایی که میخواهد بفروشد ولی برای بیننده اش دهش و چیزی بیافزاید تعلق دارد که خود فی نفسه مبارک است. فیلم غیرمستقیم در مورد ارزشهای انسانی و رابطه ما آدمها میگوید و ما را با نقشهایی که در زندگی بازی میکنیم روبرو میسازد در لوای قصه ای فانتزی و تصویری با فرم و ریتم جذاب و پرکشش.
- امیرحسین خلیل زاده