ژانر وحشت، تقلید از فیلم تلالو استنلی کوبریک
- شناسه خبر: 11016
- تاریخ و زمان ارسال: ساعت
افشین علیار | قطعا فیلم آن شب برای سینمای ایران میتواند اثر مهمی باشد این فیلم در ژانر وحشت ساخته شده و سینمای ایران آثاری در این ژانر ندارد یا حداقل تعداد آنها آنقدر کم است که نمیتوانیم به درستی آنها را فیلم وحشت نامگذاری کنیم اما آن شب در موازات مولفههای ژانریاش میتواند یک اثر دلهره آور هم باشد که از همان سکانس ابتدایی مخاطبش را تحت تاثیر قرار میدهد کوروش آهاری در اولین تجربه سینماییاش تواسته به ژانر وحشت ورود کند فیلم ساختن در ژانر وحشت آن هم در سینمای ایران قطعا یک ریسک به حساب میآید و فیلمساز باید جسارت لازم را داشته باشد آهاری جسورانه سعی داشته در اولین تجربه سینماییاش تسلط در موقعیت پردازی در یک ژانر خاص را به رخ مخاطب بکشاند و اتفاقا راه و هدفش را درست انتخاب کرده اما در کنار نکات مثبتی که گفته شد باید بگویم که فیلم آن شب با تمام الگوهای ژانری که در آن نهفته شده است اما آهاری برای ساخت آن شب از فیلم تلالو استنلی کوبریک الگوبرداری مضمونی و ساختاری کرده است این تقلید از تیتراژ شروع میشود در فیلم تلالو ماشین در جاده برفی در حرکت است در این فیلم ماشین در یک خیابان البته با همان فیزیک نما (های شات) ساختمان و ایده اصلی فیلم تلالو در یک هتل اتفاق میافتد
در این فیلم هم زن و شوهر همراه یک نوزاد وارد هتلی میشوند که شب را صبح کنند اما با اتفاقاتی که برای مرد رخ میدهد و بعد زن هم وارد این ماجرا میشود مخاطب تحت تاثیر ترس و وحشت قرار میدهد اما کسی که فیلم استنلی کوبریک را دیده باشد میفهمد که آهاری با الگوبرداری خط به خط از آن فیلم به ژانر مورد نظرش نزدیک شده و میتواند با فضاپردازی و موسیقی مخاطب را در موقعیت وحشت قرار بدهد و حتی نگارنده که شیفته فیلم تلالو است تحت تاثیر چند نمای آن شب قرار گرفته اما چقدر خوب که این فیلم در آمریکا ساخته شده اساسا موقعیت جغرافیایی نمیتواند تاثیری در روند ساختاری این فیلم داشته باشد اما قطعا اگر آن شب در تهران ساخته میشد مخاطب به آن میخندید و شاید یک دلیل مهم این باشد که بهترین فیلمهای ترسناک برای سینمای آمریکاست و این میتواند روی مخاطب تاثیر پذیر باشد اما برگردیم به ساختار میتوانم با قطعیت تمام بگویم که آهاری چند نما را با همان کارگردانی استنلی کوبریک در فیلم تلالو ساخته است نماها لوانگل از بابک، نمای نزدیک شدن بابک به وان حمام و جسد آن زن، همه ی اینها تقلیدی است و این الگوبرداری زیاد نمیتواند برای فیلمساز تاثیر گذار باشد حتما آهاری فکر کرده که کسی فیلم استنلی کوبریک را ندیده و با دیدن آن شب حتما وحشت میکند، بیست دقیقه آخر فیلم ریتم نمیتواند تداوم داشته باشد درست از زمانی که ندا ماجرای سقط بچه را به بابک میگوید و برقها میآید از آنجا به آخر فیلم دچار لکنت در بیان میشود حتی ماجرای سوفیا هم نمیتواند برای ادامه فیلم تاثیر گذار باشد.
اگر چه موقعیت پردازی در این فیلم حرف اول را میزند اما مضمون لنگ میزند فیلمساز در خیلی از جاهای فیلم درگیر ساختار شده و قصه را رها کرده است. بازی شهاب حسینی و پارتنرش از نکات مهم این فیلم محسوب میشود.