ما «جنون محض» داریم که «تئاتر» کار می کنیم!
- شناسه خبر: 72530
- تاریخ و زمان ارسال: ساعت
انتخاب بازیگران بر چه مبنا و المان هایی شکل گرفت؟
آرمان شهبازی: سعی کرده ام بازیگرانی را انتخاب کنم که در قدم اول حرفه ای و متعهد به کار و با تجربه باشند، پس خوشبختانه تیمی از بازیگرهایی را دور هم جمع کردم که اکثرا سالیان سال تجربه صحنه داشته اند و خیلی به من کمک کردند.
این نمایش چه حرفی برای گفتن دارد؟
نغمه آقازاده: این نمایش مضمونى اجتماعى دارد که به معضلات اجتماعى و فردى این روزهاى انسانها می پردازد، درد مشترک تنهایى و چنگ زدن به هر چیزى که انسان را امیدوارتر نگه دارد، ولى در نهایت در این نبرد انسانها على رغم تلاششان به زندگى می بازند.
هیراد محمدی: هوس کشتن روی نوک زبان بازتاب حال این روزهای جامعه ایران است، وضعیت مردمی است که افق روشنی روا پیش رو ندارند و درگیر مسایل روزمره زندگی هستند، اینکه حتی در این شرایط دشوار قدر روابط انسانی شان را هم به اندازه باید و شاید ندانند.
تئاتری ها چقدر در تماشای آثار همدیگر یا تبلیغ برای کار همکارانشان هوای همدیگر را دارند؟
سیامک احمدی: سوال بسیار خوبی است و ساعت ها می شود در مورد آن حرف زد اما سعی می کنم در چند جمله خلاصه کنم، متاسفانه انگشت شمار هستند تئاتری هایی که به تماشای آثار هم بنشینند و یا برای کار همکارانشان تبلیغ کنند، مگر در موارد خاص و از نظر من تئاتری ها چون همدیگر را مانند اعضای یک خانواده نمی بینند و به حساب نمی آورند، این مشکل بوجود آمده است و به فضایی غیرسالم و مسموم که در شان جامعه هنر و هنرمندان نیست دامن زده اند، البته دلیل این ویروس همگانی در این بافت از جامعه بسیار مشخص و واضح است که به آن نمی پردازم و در ادامه باید عرض کنم، نبود این دیدگاه که همگی ما همه عضو یک پیکره و بدنه تئاتر هستیم یکی از مهمترین معضلات جامعه تئاتر و حتی جامعه هنری کشور است.
ابوالفضل وزیری: متاسفانه پشت هم نیستیم و فقط دنبال این هستیم که فلانی نمی تواند این کار را انجام بدهد، همیشه از قضاوت شدن می ترسیم، خصومت های شخصی به بدنه تئاتر لطمه می زند، متاسفانه یک سری از آدمها را در خود تئاتر داریم که دست و پا می زنند تا یک اثر که برای آن هفته ها و ماه ها زحمت کشیده شده زمین بخورد!
وجود کاراکتر یا متن های کمدی حتی کوتاه چقدر به جذب و رضایت بیشتر مخاطب کمک می کند؟
رضا بهرامی: خب در این چند سال اخیر شاهد این بوده ایم که متن های کمدی نسبت به دیگر متن ها جای بیشتری در دل هم مخاطب و هم تولید کنندگان هنر تئاتر پیدا کرده است، بخشی از این دلیل را می شود سیاست دولت و ذائقه مردم جامعه دانست و بخشی دیگر را هم می توان به مسئله تنهایی افراد و نزول شخصیتی در جامعه ربط داد، چرا که در جامعه امروزی مملکت و یا حتی بهتر است اشاره کرد در جامعه کلی جهان انسانها بیش از هر زمانی تنهاتر و درونی تر شده اند و برای بیان این تنهایی شخصیت واقعی خود را در زیر لایه های طنز و کمدی پنهان می کنند، برای مثال می شود به تفریحات آدمها اشاره کرد، از اینکه چقدر تلاش می کنند برای به دست آوردن پول و هماهنگ کردن یک زمان در یک روز برای ساعتی اندک که بتوانند تفریح کنند اما زیر لایه اصلی و یا هدف کلی تفریح نیست، بلکه شاید خودنمایی در مقابل دیگران است که گویی شاید اسم آن را پز دادن نام ببریم، پس در این شرایط استفاده کردن از متن های کلاسیک و تراژدی خیلی به مذاق مخاطب نیست و گویی مخاطب نیاز دارد زیر لایه های شخصیت خودش را روی صحنه ببیند و گاها این دیدن با خنده روی لبهای مخاطب بیشتر تاثیرگذارتر است، مخاطب آینه وجودی خودش را روی صحنه می بیند و همذات پنداری و آشنایی زدایی می کند، حال می تواند این رو در رو شدن به وسیله متن باشد یا توسط بازیگر که لحظات کوتاهی از متن را اجرا می کند.
تلخی ها و شیرینی های تئاتر از نظر شما چیست؟
ابوالفضل وزیری: شیرینی های تئاتر مثلا اینکه شما به عنوان بازیگر یک کاراکتر را خلق می کنید و با آن کاراکتر زندگی می کنید، با بازیگران و کارگردان تعامل می کنید و همه گروه یک هدف دارند، اینکه نمایش را به اندازه خودشان روی صحنه ببرند، از تلخی های تئاتر هم مثلا اینکه خیلی ها متاسفانه هدفشان اصل هنر نیست، هدفشان خلق یک اثر نیست و به بیراهه می روند، یک سری از دوستان در این تئاتر سر جای خودشان نیستند و این اذیت کننده است، به ظاهر با شما همراه هستند ولی… در کل ذات هنر همبستگی است که متاسفانه در جامعه هنری فراموش شده است، الان تئاتر کار کردن شده مثل عبور کردن از هفت خان رستم! به قول آقای کوشک جلالی در نمایش جنون محض “ما جنون محض داریم” که تئاتر کار می کنیم.
موفق شدن در تئاتر بیشتر تکنیک و خلاقیت های فردی است یا دانش و سواد هنری و آکادمیک؟
رضا بهرامی: اصولا موفق شدن نیاز به تلاش دارد، تلاش نیز نیاز به تفکر دارد، هیچ موفقیتی بدون فکر شکل نمی گیرد، اصولا فکر باعث می شود ما برای رسیدن به هر چیزی یک برنامه ریزی و یک پلن کاری داشته باشیم اما همه این برنامه ریزی که توسط فکر کردن شکل می گیرد نیاز به یک استعداد و یا غریزه هنری دارد، پس ما نه بدون استعداد بازیگر می شویم و نه بدون علم و دانش، حالا هر دوی این موارد باعث می شود که ما به یک تکنیک برسیم که بخشی از این تکنیک بر اساس استعداد یا خلافیت فردی است و بخش دیگری بالا بردن سطح علم و دانش است، متاسفانه امروزه اکثرا هنرجوهایی که به تازگی وارد عرصه هنر می شوند احساس می کنند با رفتن به چند جلسه کلاسهای آموزش بازیگری دیگر به رتبه عالی بازیگری دست پیدا کرده اند که این بیش از هر خردی در هنر بی خردی است، چرا که زندگی و هنر مانند اقیانوسی است که برای پیدا کردن عمق آن هر چقدر هم تلاش کنید باز هم کم است، چرا؟ چون به تعداد هشت میلیارد جمعیت انسان روی زمین شخصیت متفاوت وجود دارد که خب کشف همه این شخصیت ها عمری طولانی می خواهد که از عهده ما خارج است، پس چه بهتر که از تجربیات شخصی و اطراف خود بهره ببریم و این تجربیات را با کسب علم و دانش برای راهی جدید در عرصه موفقیت آمیخته کنیم.
فضا برای رشد جوانها چقدر در دنیای تصویر و نمایش ما مهیا است؟
مهشید گودرزی: اگر بخواهم راجع به فضای هنر تئاتر و تصویر در حال حاضر صحبت کنم و بخواهم رک و رو راست باشم، باید خدمتتان بگویم این فضای حاکم اصلا مناسب هنر بچه های با استعداد نیست و متاسفانه پای خیلی از بلاگرها و خواننده ها روی صحنه های تئاتر و تصویر باز شده و باز هم متاسفانه حق خیلی از این استعداد ها خورده شده است، این اصلا مناسب سالها تجربه و خاک خوری هنرمندان واقعی نیست، از طرف کارگردان و تهیه کننده ها همه چیز فقط گیشه ای شده و فقط به فروش بیشتر فکر می شود.
نغمه آقازاده: متاسفانه آنگونه که باید فضا براى رشد جوان ها و کسانى که تازه کار هستند فراهم نیست و همیشه معضلاتى براى ورود و حتى ماندگارى وجود دارد، البته در این اواخر به خاطر وفور کلاس هاى بازیگرى و ورکشاپ ها اوضاع بهتر شده است اما باز هم براى همه کسانى که مستعد هستند راه هموار نیست، به هر حال امیدوارم روزى برسد که ورود به این عرصه، مخصوصا تصویر براى جوانان مستعد کمى آسان تر شود.
تئاتر چه خصوصیاتی دارد که بازیگران آن اینچنین شیفته آن هستند؟
هیراد محمدی: ارتباط و انرژی موجود در اجرای زنده چه نمایش و چه موسیقی و… و تبادل آن انرژی بین اجرا کننده و مخاطب اتفاقی است که نه در پروسه فیلم برداری و نه در استودیو برای هنرمند اتفاق نمی افتد و همین مهم نمایش را تبدیل به یک پروسه گرانبها می کند.
مهشید گودرزی: تئاتر فقط عشق و صبوری میخواهد و بس، عاشق صحنه بودن ذاتی است و با وجود مشکلات متعدد فقط عشق به صحنه و تئاتر است که باز هم شوق روی صحنه بودن را در بازیگر تقویت می کند.
شرایط تئاتر را امروز چگونه می بینید؟
آرمان شهبازی: خدا رحم کند به تئاتر چون با اوضاعی که من می بینم و آدمهای جدیدی که آمده اند، باید به زودی فاتحه بلندی برای این هنر خواند، چون دیگر هیچ چیزی سر جای خودش نیست، تکرار می کنم، هیچ چیز سر جای خودش نیست، متاسفانه تئاتر ایران شده پولی و دیگر سواد و ادب و احترام این وسط جایی ندارد.
و به آینده این تئاتر چقدر خوشبین هستید؟
سیامک احمدی: اگر خانوادهای وجود نداشته باشد ریشه و خاستگاهی هم وجود ندارد و درخت بی ریشه با اولین تندباد سرنگون خواهد شد.
گفتگو: عباسعلی اسکتی
عکس: همایون تمدن
هوس کشتن روی نوک زبان / نویسنده: زویه دورنژه / مترجم: زیبا خادم حقیقت / کارگردان: آرمان شهبازی / تهیه کننده: هاتف کلاته، طاها نوری / بازیگران: سیامک احمدی، رضا بهرامی، هیراد محمدی، مهشید گودرزی، نغمه آقازاده، ابوالفضل وزیری، مجری طرح: علی عباسی / خواننده: مرتضی صرافی / گیتار: امیررضا گرانپایه راز / درام: مهراد عباسی / فلوت کلید: هانیه تائبی / طراح صحنه: سعید یزدانی / طراح لباس: آرمان شهبازی / نور: رضا خضرایی / پوستر: سجاد نجفی / طراح گریم: وحدت سرچونی / مجری گریم: سمیرا دارالوداع / برنامهریز: بهزاد رحمانپور / دستیار کارگردان: امین محمودی، هانیه تائبی / مدیر تبلیغات: امیر پارسائیان مهر / مشاور رسانه: عباسعلی اسکتی / روابط عمومی: الناز شاهد / تیزر: حمیدرضا طاهر / عکاس: همایون تمدن، مهسا میرقدری