همان همیشگی
- شناسه خبر: 7670
- تاریخ و زمان ارسال: ۱۵ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۳۱

افشین علیار / هسته مرکزی فیلمهای پرویز شهبازی جوانان هستند و این موضوع برای او به دغدغه تبدیل شده فیلم طلا هم بر همین اساس و قاعده ساخته شده اما طلا همانند فیلم قبلی شهبازی یعنی مالاریا فقط طرح موضوع میکند این موضوع در قالبی بی منطق روایت میشود، اساسا شهبازی در فیلمنامه شگردهای همیشگی اش را تکرار میکند اما شگردهایش تکراری شده است، اگر چه در دربند و نفس عمیق این شگردها جواب داده اما در طلا به هیچ وجه منطق روایی وجود ندارد، طلا فیلم قصه گویی ست که میکوشد مخاطب را سرجایش نگه دارد و به نتیجه هم میرسد با این تفاوت که بعد از پایان فیلم مخاطب حفرههای فیلم را میفهمد و دست شهبازی (رو) میشود، شهبازی دائما درجا میزند، شیوه و متریال داستان گوییاش در طلا همانی است که در فیلمهای قبلی اش بوده چیزی به شهبازی در این سالها اضافه نشده، یک قصه ساده همراه با پیچیدگیهای مرسوم به علاوه ی کاراکترهای مثبت و منفی(زرنگ و ساده) دوباره اضافه کنید که شهبازی هنوز دنبال معنی کردنِ کلمه (اعتماد) است، فیلمساز با شلوغ کردن مصالح داستانی، (اصل) را از مخاطبش پنهان میکند و میخواهد با اطلاعات قطره چکانی مخاطبش را با فیلم درگیر کند، در طلا چهار شخصیت جوان داریم که میخواهند با هم شریک شوند، خب حالا در این شراکت اعتماد مهم ترین عنصر است که فیلمساز با استفاده تکراری از همین عنصر تا پایان رفته است، اما جواب نگرفته چرا که حفرهها نمیگذارند تا فیلم به شکل نهایی اش برسد، اساسا شکل گیری در فیلمهای شهبازی با ایجاد بحران شکل میگیرد اما این بحران تا چه اندازه میتواند برای مخاطب جذاب باشد؟ در سکانسی که منصور در انبار است و میخواهد از گاوصندوق (پدر زنش؟ پدر دوست دخترش؟ نمیدانیم) دزدی کند، پدر دریا از مغازه خارج میشود که به سمت انبار برود، حالا دریا فارغ از هر واکنشی روی صندلی اش نشسته و جلوی پدر را نمیگیرد بجاش به منصور زنگ میزند که گوشیش هم خاموش است! به عقب تر برگردیم، منصور مشکل مالی دارد، اما دریا چه مشکلی با پدرش دارد که حاضر است از گاوصندوقش دزدی کند؟ پدر بزرگ چطوری از دوستهای دریا شکایت کرده؟ فارغ از هر شناخت قبلی! پدر دریا مُرده و باعث و بانی این مرگ منصور بوده اما دریا او را فراری میدهد! دریا دلارها را در ساک منصور میبیند اما باز آنها را در ساک میگذارد! برادر منصور و دخترش هیچ کارکردی برای فیلم به جز سکانس آخر در کل فیلم ندارد اما شهبازی ترجیح میدهد همچین کاراکتری را در فیلمش بگنجاند که میتوانست بجای این کاراکتر پایان فیلمش را تغییر بدهد. فیلم طلا نمیتواند از نظر محتوا فیلم متقاعد کننده یی باشد بیشتر بر اساس کلیشه یا خرده پیرنگ جلو رفته مثل حضور منصور در دادگاه یا سوءتفاهمی که نسبت به زن برادرش پیش میآید.
فیلم طلا بازیهای خوبی دارد، ریزه کاریهای ساختاری مخصوصِ شهبازی هم رعایت شده اما قطعا این فیلم نمیتواند مانند عیار ۱۴ یا نفس عمیق مخاطب را تحت تاثیر قرار بدهد.