فیلمی که قصه میگوید
- شناسه خبر: 5500
- تاریخ و زمان ارسال: ساعت
هنرمندنیوز: شاید اگر چند سال دیگر بخواهیم درباره فیلم چهارراه استانبول حرف بزنیم اولین نکته اشاره به ساختمان پلاسکو باشد نام اول این فیلم هم پلاسکو بوده که بعدا چهارراه استانبول شده اما باید بدانیم که موضوع اصلی فیلم جدید مصطفی کیایی ساختمان پلاسکو نیست تنها یک قصهای نوشته شده که ساختمان پلاسکو هم قسمتی از این قصه است کیایی مثل فیلمهای قبلی اش قصه ی پیچیدهای را تبدیل به فیلمنامه کرده است کیایی نشان داده به درستی میتواند قصه تعریف کند بی آنکه بخواهد از خرده پیرنگهای دست و پاگیر استفاده کند شاید در نگاه اول این گونه به نظر برسد که چهارراه استانبول مملو از خرده داستانهایی ست که باعث شکل گیری فیلم شده اند اما زمانی که در موضوع فیلم متمرکز میشویم درک خواهیم کرد که تمامی پلانها در خدمت کلیت فیلم کنار هم قرار گرفته اند و از سوی دیگر کیایی فیلمساز دغدغه مندی ست که آسیبها و مشکلات جامعه را به خوبی میداند واین موضوعات در راس کلیت فیلم قرار میگیرند موضوع بی پولی بهمن و احد باعث میشود لادن هم در مخمصه بیفتد باید توجه داشته باشیم که کیایی درفیلمهایش طوری موقعیتها را کنار هم میچیند که مطمئنا بیشتر از همه چیز به مخاطبش فکر میکند اینکه با رعایت چه نکاتی فیلم را جلو ببرد نگاه ریزبینانه ی کیایی به ایجاد لحن در خط روایی فیلم است،
چهارراه استانبول به دلیل موضوعی که دارد شدیدا تلخ به نظر میرسد اما این تلخی که شاکله اش آتش سوزی پلاسکو است با لحنی طنز آمیز ادغام شده است حالا دیگر زوج هنری بهرام رادان و محسن کیایی میتوانند در اوج تلخ بودن از مخاطب خنده بگیرند یکی از نکات مهم فیلمهایی کیایی که تبدیل به شگرد شده است دانای کل بودن اوست و کیایی به عنوان کارگردان گره افکنیهای تعلیق آمیزی را در فیلمش جا میدهد و دیگر به این شیوه عادت کرده که مخاطب را در یک سرگردانی مقطعی رها کند و یک باره رودست بزند این شیوه ی روایت در سینمای کیایی به درستی جا افتاده است و مخاطب هم این موضوع را درک کرده که در فیلمهایی کیایی هرآن ممکن است یک اتفاق جدید رخ بدهد که گاهی احساس میشود کیایی آنقدر موضوع فیلم را پیچیده میکند که نمیتواند به گره گشایی برسد، اما کیایی شیوه ی پرداخت و پردازش موقعیتها را در فیلمهایش میشناسد و به تمامی کاراکترهایش هویت میدهد ، چهارراه استانبول فیلم قصه گو و پیچیدهای ست که میکوشد فضایی را به تصویر بکشد که مخاطب انتظارش را دارد،
به نظر میرسد فیلمسازِ ما سینما برایش مهم است به این دلیل که فیلمنامه را میشناسد و با رگ خواب تماشاگر آشناست میداند با حفظ و رعایتِ چه قواعدی میتواند قصه سرایی کند از طرفی دیگر در وهله ی نخست شخصیت برای کیایی مهم تر از هر چیز دیگرست کیایی از ارجاعات دیالوگی در راستای راه افتادن فیلم استفاده میکند اما این ارجاعات تبدیل به تصویر میشود به طور مثال احد به بهمن میگوید زمانی که به خواستگاری لادن رفته به دلیل نداشتن خانه در تهران آدرس خانه ی بهمن را به پدر لادن داده است در چند سکانس بعد از دیالوگ تبدیل به تصویر میشود و اتفاقا پدر و خواهر لادن به خانه ی بهمن میروند که فکر میکنند آنجا خانه ی احد است، این استفادههای دیالوگی باعث پررنگ تر شدن جزئیات فیلم میشود جزئیاتی که در راستای کلیت فیلم قرار میگیرند.چهارراه استانبول جلوههای ویژه ی مهمی دارد شاید باور نکردنی باشد اما مخاطب با دیدن سکانسهای آتش سوزی پلاسکو باور میکند که آنجا پلاسکو است و انگار این فیلم در همان روز حادثه فیلمبرداری شده است،
بعضی از کارشناسان و منتقدان یا تماشاگران معتقدند که حادثه پلاسکو در این فیلم کامل شبیه سازی نشده ، اما باید نکتهای را یادآوری کرد این حادثه با همین ساختار بسیار کار سخت و طاقت فرسایی است متاسفانه ایران فاقد شهرک کامل سینمایی ست که بشود به طور کامل یک حادثه ی واقعی را بازسازی کرد، از طرفی دیگر همان طور که گفته شد موضوع اصلی این فیلم حادثه ی پلاسکو نیست تنها بخشی از روایت با این حادثه گره خورده است، ولی کیایی با امکانات محدود توانسته این حادثه ی واقعی را ملموس نشان دهد، اساسا کیایی در کارگردانی و فیلمنامه به شدت از عنصرهای محرک استفاده میکند قصه اش را با نشانههای قدرتمندی مینویسد به همین دلیل فیلمنامههای وی ویژگی درام همراه با طنز خفیف را به همراه دارد، بعد از چهارراه استانبول هر کارگردانی که بخواهد درباره ی پلاسکو فیلم بسازد مطمئن دست به سوژه ی سوختهای زده است زیرا که کیایی با جلوههای ویژه کامپیوتری توانسته روز حادثه را بازسازی کند به طوری که در سکانسی همان خبرنگار شبکه خبر را میبینیم که اولین اخبار آتش سوزی و فروریختن ناگهانی پلاسکو را اعلام میکند. این تلاشهای فیلمساز برای ارتباط بیشتر با مخاطب تدارک دیده شده . لحظه ی فروریختن پلاسکو و فریادهای مهدی پاکدل به عنوان رییس ایستگاه آتش نشانی سکانس تاثیرگذاری ست با اینکه اسلوموشن شدن تصویر و صدای علیرضاقربانی و فریاد دو بار یاخدا گفتن مهدی پاکدل نمیتواند نشانی از عمق فاجعه باشد به نظر میرسد سکانسهای بعد از فروریختن پلاسکو به دلیل محتوایی غلو شده است ، چهارراه استانبول فیلم درهم و پراکندهای نیست، کشش دارد و میتواند قصه بگوید، چهارراه استانبول نگاه مهمی به وضعیت اقتصادی جامعه و مهاجرت دارد و اساسا فیلم شعار نمیدهد بهمن و احد به نفع خودشان دیالوگهایی میگویند که به هیچ وجه جنبه ی شعار ندارند.
نکته ی مهم در سبک و سیاق فیلمسازی کیایی ست، با اینکه این فیلمساز در ساخت فیلمهایش هوشمند و کاربلدست اما بهتر است فرم دیگری را هم در فیلمنامه و کارگردانی تجربه کند زمانی که فیلمهای کیایی را کنار هم قرار میدهیم قطعا درک خواهیم کرد که کیایی با یک شیوه مینویسد و کارگردانی میکند، بطور مثال بهره گیری از درام و طنز خفیف در فیلمهای این فیلمساز یک تکرار به نظر میرسد.
- افشین علیار