تئاتر برای ما یک زندگی جدید است
- شناسه خبر: 47756
- تاریخ و زمان ارسال: ساعت
هنرمندنیوز: این اجرا چه حرفی برای گفتن دارد؟
شهروز دل افکار: رومئو و ژولیت متن شکسپیر است که اینجا یک مقدار فضای کمیک و فانتزی به آن داده شده است، وقتی با نویسنده حرف می زدم به این نتیجه رسیدم و احساس کردم حالا که حال و هوای مردم بعد از کرونا اینقدر به هم ریخته است مثل آثاری که بعد از جنگ جهانی دوم خلق شد ترجیح من هم به اجرای متن غمگین نیست و مخاطب را یک کم سر ذوق بیاوریم، ما یک دوره بحران وحشتناک را پشت سر گذاشته ایم که امیدوارم این دوره هیچوقت تکرار نشود، مردم ما الان یک مقدار غمگین و خسته هستند و من از این به بعد دوست دارم با کارهایی که می کنم و با یک نگاه کمیک نسبت به متن های فاخر حال این مردم را خوب کنیم.
نقش چه ویژگی هایی داشت که آن را پذیرفتید؟
نرگس غلامی: اول از هرچیزی کار کردن با شهروز دل افکار برای هر تازه وارد در تئاتر یک اتفاق بزرگ، پر از درس و یادگیری است، برای من مهم تر از نقش کسب تجربه بود که در یک گروه حرفه ای باشم و بتوانم نکات خوبی را کسب کنم، از طرفی بازنویسی متن هم نوشته باقر سروش عزیز بود که دیگر نیاز به تعریف ندارد و وجود این دو بزرگوار علت اصلی بودن من در پروژه رومئو و ژولیت است.
مینا باوقار: نقش جسیکا برای من به شخصه نقش دختری بود که برای رسیدن به عشقش و آن چیزی که می خواهد هرکاری می کرد، مثل درس خوان شدن برای رسیدن به رومئو چون خبر داشت رومئو دانشگاه رفته و می خواست از این طریق وقتی رومئو را دید بتواند او را جذب خودش کند که ناموفق بود، همین مصمم بودن در کارهایش برای من جالب بود و به دلم نشست.
اکثر شما در اولین اجرای حرفه ای تان روی صحنه حضور دارید، این موضوع استرس ندارد؟
ماهان زارعی: باید بگویم خیر به دلیل این که تمرینات زیادی برای این اجرا داشته ایم.
مهدیه شکوری: ما چهار ماه کامل هر روز برای این نمایشنامه تمرین کرده ایم، همه چیز کامل است و صحنه ها را بارها و بارها رفته ایم و جایی برای اشتباه برای ما نمانده است، وقتی همه چیز کامل باشد جایی برای استرس نمی ماند، آقای دل افکار آنقدر با ما در این یکسال صحبت کرده، به ما انرژی داده و اعتماد به نفس ما را بالا برده که هیچکدام از صحنه ترس نداریم، به قول استاد ما گنگمان بالاست!
سمانه رستمی: قبل از شروع اولین اجرا هیجان خاصی داشتم که نامش را استرس نمی گذارم، تمام هیجان من به انرژی تبدیل شد و در اجرا به کمک من آمد، بعد از آن تمام این شبها برای من سراسر لذت است، کنار جناب دل افکار و تمامی اعضای گروه که پر از انرژی هستند و صحنه ای که قطع به یقین بعد از اتمام اجرا به شدت دلتنگ آن می شوم.
چرا سراغ بازیگری آمده اید؟
فرحان شجاعی: چون حس می کنم تنها جایی که می توانم در آنجا خوشحال باشم تئاتر و بازیگری است، بازیگری و تئاتر به نظر من جنون و دیوانگی می خواهد و کسی که جنون تئاتر را داشته باشد حتی موقع ایستادن در صحنه هم لذت می برد، برای من هم اینگونه بوده است، من عاشق بازیگری و آن جنون لذت بخش بوده ام و هستم، برای همین این هنر را انتخاب کرده ام.
مریم حسنلو: از دیدگاه من به طور کلی هنر بخصوص بازیگری ورای دنیای مادی است و جز عشق مقوله شهرت و جنبه مادی مدنظرم نیست.
میلاد دوران: دلم می خواهد در این چند سالی که قرار است باشم و نفس بکشم فقط خودم را زندگی نکنم! بازیگری این شانس را به من می دهد که در قالب شخصیت های مختلف بروم، خلق کنم و چیزی غیر از خودم بشوم که در یاد و خاطره باقی بماند.
کار کردن با آقای دل افکار چگونه تجربه ای بود؟
محمود هاشمی: شهروز دل افکار را از تئاتر رومئولیت می شناسم، بازیگری فوق العاده سر ریتم، زبل و حرفه ای! برای هر کاری امضای خودش را دارد، وقتی قسمت شد در کار ایشان باشم خیلی خوشحال شدم، تمرینات کار که شروع شد هر دفعه سر تمرین حضور پیدا می کرد انگار کوه انرژی وارد سالن شده و این کوه انرژی به همه بچه ها هم منتقل می شد، وقتی روی صحنه راه می رفت مثل این بود که روی آب راه می رود، خیلی سبک! با این گروه یک سال تمرین کرده ایم و در این یک سال خیلی چیزها یاد گرفته ام، بیشتر از خانواده ام با گروه بوده ام و تک تک اعضای گروه مثل خواهر و برادرها شده اند، وقتی یک روز وقفه بین تمرین ها می افتاد عزادار و برای اعضای گروه و آقا شهروز کلی دلتنگ می شدم، از همین الان غصه تمام شدن کار را دارم، ای کاش هیچ وقت این کار تمام نشود، از بهترین و لذت بخش ترین روزهای زندگی ام کار کردن با آقای شهروز دل افکار است.
فضا چقدر برای رشد جوانها در دنیای نمایش امروز مهیا است؟
فهیمه موسوی: فضا به شدت برای کار نمایش باز و مهیا است، چه به لحاظ فرهنگ خانواده ها، چه دانشگاه ها و چه آموزشگاههای آزاد و مسیر برای کارهنری به خصوص تئاتر نسبت به گذشته هموارشده و همه چی بستگی به پشتکار و استعداد خود فرد دارد.
علیرضا عباسی مقدم طرقبه: مهیا است ولی خیلی ها باعث می شوند که رشد نکنید و برعکس خیلی های دیگر تمام تلاششان را می کنند که رشد کنید، به همین خاطر می شود گفت سطح متوسط به پایین و حتما در این کار باید پول و پارتی داشته باشید.
حضور روی صحنه به عنوان بازیگر اصلی هیجان انگیز است و آیا با سایر بازیگری ها تفاوت دارد؟
سحر عبدالملکی: از نظر من بازیگر نقش اصلی و فرعی در تئاتر وجود ندارد چون همه گروه بازیگران با هم تمریناتشان را شروع می کنند و چون تئاتر یک کار گروهی است همه با هم روی صحنه دیده می شوند، فقط بعضی از بازیگران مسئولیت بیشتری روی صحنه دارند.
ما قبل از کرونا هم با هم گفتگو داشته ایم، شرایط تئاتر را حالا بعد از این موضوع چگونه می بینید؟
پیام حق نژاد: از طرف دوستداران تئاتر بسیار پر شور و حرارت و دمشان گرم که بدون حمایت کارشان را می کنند.
موسیقی تئاتر و اجراهای زنده معمول چه تفاوتی دارد؟
علی فلاح: موسیقی تئاتر باید در خدمت اجرا و بازی بازیگران و میزانسن های طراحی شده باشد و نکته اصلی در موسیقی تئاتر این مسئله است که موسیقی باید در تقویت حس صحنه کمک کند و نوازنده باید تا حدودی بر دنیای نمایش اشراف داشته باشد، شاید بتوان گفت که اصلی ترین موضوع در موسیقی تئاتر تقویت حس صحنه باشد، در اجراهای کنسرت های معمول، هارمونی ها و ملودی های پیچیده استفاده می شود اما در نمایش صرفا استفاده از هارمونی های پیچیده ملاک عمل نیست و باید حس و اتمسفر جاری بر صحنه ملاک عمل قرار بگیرد و گاهی تنها با استفاده کردن از یک نت ولی در جای درست این امر محقق می شود.
امین عسگری: اجراهای زنده معمول، یک یا چند آهنگ با حس و حال مضمون یکسان و مختص به خودشان هستند ولی موسیقی تئاتر باید براساس فضای هر صحنه به نحوی تنظیم شود که بتواند به درستی حس آن لحظه از کاراکتر و دیالوگش را به مخاطب القا کند.
محمد حسین بیات: اجرای های زنده معمول موسیقی، عموما قطعات حرفه ای تر یا تا حدی شاید تکنیکی تر باشد ولی موسیقی تئاتر چون همراه با صحنه است معمولا احساس بیشتری برای نوازنده به همراه دارد و شاید روی شنونده و بیننده عام تاثیرگذاری بیشتری داشته باشد.
لزوم استفاده از موسیقی در یک اجرا چقدر مهم است؟
مهران محمودخانی: استفاده از موسیقی مخصوصا موسیقی زنده در اجرا می تواند به فضا سازی ها و ایجاد حس در تماشاچیان و حتی در بازیگران کمک کند، از نظر من به طور کلی اجرای با موسیقی زنده فاصله زیادی با اجرای بدون موسیقی دارد.
عرشیا چاکرالحسینی: در حالت عادی، یک اجرای بدون موسیقی هر چقدر هم که حرفه ای و بدون نقص باشد تا زمانی که موسیقی به اجرا افزوده نشود همچنان جا برای تکامل دارد و موسیقی آن نقطه تکامل است که می تواند تاثیری که یک اجرا روی مخاطب می گذارد را چندین برابر کند، به نظر موسیقی بسیار مهم و حیاتی است و به نمایش روح می دهد.
استقبال از اجرا تا امروز چگونه بوده است و مخاطب اجرا بیشتر چه نوع آدمهایی هستند؟
شهرزاد احمدی: استقبال از این نمایش تا به امروز عالی بوده است و اکثر مخاطبین مردم غیر هنری بوده اند.
صابر رضایی: تا امروز فوق العاده بوده و همه قشر تماشاچی داشته ایم، در طول این مدت حتی مخاطب هایی بوده اند که آنقدر کار را دوست داشته اند که هر شب برای دیدن کار می آیند.
فضای کمدی در کار چقدر به تماشاگرپسندتر شدن آن کمک کرده است؟
سودا باآبرو: در حال حاضر با توجه به فضای منفی و حال و هوایی که مردم عزیز کشورمان در جنبه های مختلف زندگی چه به لحاظ اقتصادی و چه به لحاظ فرهنگی و… در آن قرار گرفته اند باید به آنها حق داد که دیدشان برای پیگیری اثر هنری فقط جنبه فرهنگی نباشد بلکه دلشان بخواهد لحظاتی شاد و مفرح بگذرانند و همین باعث شده در سالهای اخیر افراد بیشتری جذب نمایش کمدی شده اند.
فرخنده دریایی: در این زمانه که مخاطب تئاتر با توجه به گرانی ها و مشکلات اقتصادی به واقع کمیاب شده است، مردم به امید لحظه ای رهایی از دردسرهای روزمره زندگی و گذراندن اوقات خوش با خانواده پا به سالن نمایش می گذارند، بنابراین قطعا فضای کمدی درون نمایش می تواند کمک شایانی به جذب مخاطب کند و در نهایت مورد پسند عموم مردم واقع شود.
تئاتری ها چقدر در تماشای آثار همدیگر یا تبلیغ برای کار همکارانشان هوای همدیگر را دارند؟
نیکا ملک مطیعی: خوشبختانه هشتاد درصد کسانی که قبلا با آنها کار کرده ایم و یا همکلاسی بوده ایم در زمینه تبلیغات حمایت می کنند اما برای تماشای آثار گاهی کوتاهی می شود، البته که اکثرا به این دلیل است که خود افراد تمرین و یا اجرا دارند.
محمد حسین معتمدی: نمی شود منکر شد که در بین تئاتری ها رقابت وجود ندارد، در هر حرفه ای رقابت است و این باعث رشد و ارتقای آن حرفه می شود اما رقابت زمانی که جای خودش را به حسادت یا منفعت بدهد اوضاع کمی به هم می ریزد و موجب می شود تا مثلا در بحث تئاتر گروه های در حال اجرا با نقدهای بدون کارشناسی درست یا تبلیغات منفی روبه رو شوند، این پروسه برای بیشتر گروه ها اتفاق افتاده و با این موضوع غریبه نیستند اما در بین تمامی این اتفاقات آن دسته از تئاتری هایی که پروسه رشد در این حرفه را درست طی کرده باشند فارغ از رقابت و حسادت همیشه اول به عنوان یک مخاطب خام نمایش ها را می بینند و حتی اگر لازم باشد تبلیغ هم می کنند.
تلخی ها و شیرینی های تئاتر از نظر شما چیست؟
امیرحسین ریحانی: تئاتر برای من یک زندگی جدید بود، در واقع هرگروه تئاتری که جمع می شود یک خانواده جدید را تشکیل می دهند، چرا که اتحاد و همدلی که بین آنها به وجود می آید فقط در خانواده است، من در گروه رومئو و ژولیت وارد یک خانواده جدید شدم که گاهی هم بیشتر از خانواده اصلی خودم به من دلگرمی و امید دادند و به من کمک کردند تا در این کار بتوانم بهتر عمل کنم، این جز شیرینی های تئاتر است و به نظر من تلخی در این کار وجود ندارد، شاید سختی داشته باشد اما این سختی ها و خستگی ها هم شیرین است زیرا باعث رشد و پیشرفت می شود، من سختی های این کار را با جان و دل می پذیرم و به استقبال آنها خواهم رفت.
مسعود عرب خزائلی: قطعا تلخی در کنار شیرینی معنا پیدا می کند و ما نباید همه چیز را روشن و تاریک ببینیم، اتفاقهای غریب الوقوعی که در حین انجام پروسه برای ما روی می دهد این دو واژه را برای ما می سازد، در اجرای تئاتر نمی توانید اشتباه کنید چون برگشت ناپذیر است و این می تواند برای یک بازیگر لحظه ای تلخ باشد و بالعکس لحظه ای که تمام حس درون و تخیلات و همه اعضای وجودتان را بکار می گیرید تا دقایقی خودتان را فراموش کنید، وارد دنیای دیگری شوید و شخصی را که از شما خیلی دورتر می باشد بازی کنید،مخاطب شما را در ذهن خود می پذیرد و مورد تحسین و تشویق قرار می گیرید قشنگترین لحظه برای یک بازیگر به حساب می آید.
تئاتر برای شما چه تعریفی دارد؟
حمیدرضا دادار: تئاتر برای من یعنی زندگی کردن، به شخصه صحنه تئاتر برای من مقدس است، از جارو کردن صحنه تا بازی کردن روی صحنه و مطمئنم که حتی جارو کردن صحنه تئاتر هم برای من برکت می آورد، اگر ما برای صحنه تئاتر احترام قائل باشیم ماندنی می شویم وگرنه صحنه ما را پس می زند، همیشه گفته ام و می گویم اگر می خواهند من را خوشبخت ببینند بگذارند تئاتر کار کنم، من اول راه هستم ولی به خودم در این راه ایمان دارم و آمده ام که بمانم.
فرانک عبدی: به نظر من تئاتر یک نوع فرار است، فرار ازهمه دغدغه ها و زندگی به صورت زنده به جای شخص دیگری و ارتباط بسیار قوی باهمه مخاطب های این زندگی که برای ساعتی شما را باورکرده اند.
ایمان نجفی: تئاتر برای من بی تعریف تر از قبل شده و فقط روزهای سختی را می بینم که داریم می گذرانیم!
موفق شدن در تئاتر بیشتر تکنیک و خلاقیت های فردی یا دانش و سواد هنری است؟
پرستو غلامی: هر دو مورد لازم و ضروری است، در تئاتر هم مانند هر هنر یا رشته ای، هم نیاز به تکنیک و خلاقیت های فردی است هم دانش و سواد، این دو مکمل هستند و از نظر بنده شخصی موفق می شود که هم در زمینه دانش و هم در زمینه تکنیک و یا تجربه خود را ارتقا دهد.
سیمین سخایی: نمی شود اینطور گزینه ای جواب داد، موفق شدن در نظر هرکس تعریف خاصی دارد، من کسی را در تئاتر موفق می دانم که علاوه بر اینکه استعداد و خلاقیت هنری داشته باشد از لحاظ فیزیکی و تکنیک هم قوی باشد و مهمتر از همه در کارش اخلاق مدار باشد چون از نظر من رسالت هنر همین است.
مافیا و باندبازی در تئاتر هم وجود دارد؟
محمد امین پهلوان: بله! نمونه اش اجراهای بی کیفیتی که وجود دارند که شاید اگر باند بازی نبود و کسانی که لایق هستند کار می کردند با کیفیت بالا اجرا می شدند اما نه فقط در تئاتر بلکه مافیا در تمامی رشته ها وجود دارد.
حدیثه محموداف: به هر حال مافیا در همه جای دنیا و در همه حرفه ها وجود دارد، کشور ما و تئاتر هم از این قضیه مستثنا نیست اما من خودم به شخصه در دانشگاه رشته نمایش را می خوانم و از همین طریق کارم را استارت زده ام و همینطور هم کارم را ادامه می دهم چون معتقد هستم با تلاش و یادگیری پی در پی موفقیت به دست می آید و من خوشحالم که وارد گروه آقای دل افکار شده ام چون در کارهای ایشان باندبازی و مافیا دیده نمی شود.
یک اتفاق ایده آل همین الان برای شما چه می تواند باشد؟
تینا اسدی: هر لحظه از زندگی که سپری می شود ایده آل است و هر اتفاق در نوع خود خاص، اگر بخواهم در مورد اتفاق ایده آل در حرفه ای که در آن فعالیت دارم «بازیگری» بگویم قطعا موارد زیادی خواهد بود، برای یک هنرجوی بازیگری مثل من که موقعیت تحصیلی در دانشگاه Seoul National را رها کرده و به عشق بازیگریی به کشورش بازگشته است قطعا یکی از ایده آل ترین اتفاقات هموار شدن راه های رشد است که به من و استعدادم اعتماد کنند و فرصتی بدهند تا توانایی هایی خود را نشان دهم، اتفاق ایده آل این روزهای من قدم گذاشتن در مسیری جذاب اما سخت است تا بتوانم خود را به پر چالش ترین هدف زندگی ام برسانم.
امید هاشمی: چیزی که در حال حاضر و این اجرا می تواند برای من ایده آل باشد این است که بتوانم در نقش مونتاگو موفق و کاراکتر قابل قبولی در ذهن تماشگر و مخاطب به جا بگذارم.
فکر می کنید ده سال بعد کجا باشید؟
غزاله مهرابی: اگر بخواهم خودم را در ده سال آینده تصور کنم باید بگویم من هر روز دارم به آن فکر میکنم، خودم را میبینم که روی بلندترین سکوی موفقیت ایستاده ام و به خودم افتخار میکنم، در حال گرفتن دومین سیمرغ برای بهترین بازیگر زن در جشنواره هستم و از خودم بابت تلاش هایی که این روزها دارد من را به آینده نزدیک تر می کند تشکر می کنم، آینده برای من خیلی دور نیست.
حنانه علیپور: تلاش های الان من دقیقا برای ده سال بعد است که ده سال بعد با نقش های بهتر و خفن تر روی صحنه تئاتر و پرده سینما باشم
و ده سال بعد خودم را روی صحنه تاتر و پرده سینما می بینم.
اسحاق ثبوت: فکر می کنم تا آن زمان به نویسندگی و کارگردانی و بازیگری در عرصه های سینما و تئاتر مشغول باشم.
آیا از این بازیگرها چهره جدیدی به هنر نمایش و تصویر ما معرفی خواهد شد؟
شهروز دل افکار: حتما از این بچه ها چهره های جدیدی به هنر نمایش و تصویر معرفی خواهد شد، هر سال این اتفاق می افتد و من هم امیدورام این بچه ها آینده خوبی داشته باشند و اتفاق خیلی خوبی برای آنها بیفتد، بچه های خوبی هستند و انشالله مزد زحماتشان را از مردم بگیرند.
گفتگو: عباسعلی اسکتی