تالاب هشیلان نمایشی که حالش خوب است
- شناسه خبر: 10901
- تاریخ و زمان ارسال: ساعت
هنرمندنیوز: بی شک آنچه در این یادداشت کوتاه به آن میتوان اشاره کرد قبل از پرداختن به فضای تکنیکی و ورود مباحث فنی اثر باید گفت که نمایش تالاب هشیلان نمایشی است که حال خوبی دارد و اتمسفری که از آن به مخاطب القا میشود، اتمسفر مثبتی است.
شاید گفتن این جمله که حال یک تاتر خوب است در مباحث فنی و آکادمیک جای چندانی نداشته باشد و بیشتر یک نظریه احساسی قلمداد شود.
اما فراموش نکنیم ممکن است شما با آثاری در صحنه تاتر مواجه شوید که به لحاظ فنی و تکنیکی آثار با ارزشی قلمداد شوند اما حالشان خوب نباشد.
قطعا مخاطب یکی از عناصر اصلی هنر نمایش است و وجه تمایز بی بدیل هنر نمایش با دیگر هنرها را میتوان در این دانست که تاتر با مخاطب خود است که کامل میشود.
به یقین در دنیای امروزِ ایسمها، سبکها، پاپ آرتها و پرفورمنسها شاید این جملات کمی ساده انگارانه به چشم بیاید اما به هیچ وجه ساده نباید از کنار آنها گذشت.
تاتر امروز بیش از هر چیز نیازمند ارتباط با مخاطب است، آن هم مخاطبی که در دنیای مجازی و فضای چند رسانه ای بیرون از تماشاخانه تاتر، سرگرمیهایش آنقدر سطحی و دم دستی شده است که تاب نشستن، دیدن، شنیدن و تامل را از دست داده است.
در این هیاهوی بسیار برای هیچ و آشفته بازار اجراهای سلبریتی نما و گیشه پرور، نمایشهایی که با اندک بضاعت خود حال خوب و متفاوت را در مخاطب خود ایجاد کنند قابل تقدیر است.
نمایش “تالاب هشیلان” اگرچه خالی از عیب نیست و شاید سبک و سیاق آن به مذاق عده ای خوش نیاید اما نمایشی قابل احترام است که با تمام بضاعت خود برای مخاطب به صحنه رفته است.
نمایشی که کارگردان اثر، شیوه اجرایی کار را به خوبی میشناسد و بر عناصر این سبک از اجرا تسلط دارد.
به خوبی توانسته است بازیگران خود را در مسیر نقش هدایت کند و بازیگران نیز با تکیه بر خلاقیتها و توانمندیهای فردی خود لحظاتی تاثیر گذار را بر صحنه خلق کنند.
شاید آنچه که تالاب هشیلان نیازمند آن است تا به اثری موجز تر و خوش رنگ و ریتم تر در اجرا خود را نشان دهد نرفتن به سمت جزییات است ان هم به گونه ای که از اصل غافل شد.
در “تالاب هشیان “آنچه که ایده اصلی نمایش را شکل میدهد قطعا تجاوز به کاراکتر دختر یا سالومه است که در حاشیه پردازیهای بیش از حد نویسنده مغفول میماند و فقط در تک دیالوگی گذرا به آسانی از آن عبور میکند.
نمایش در لحظاتی به سمت و سوی کلیشه و شعار زدگی نزدیک میشود اما کارگردان اثر توانسته است با شیرین کردن فضا تا اندازه ای از این دام رهایی یابد و نمایش را از خارج شدن از ریل کنترل کند.
“تالاب هشیلان” اگرچه از روایت یکدستی برخوردار است و مخاطب خود را در اجرا آزار نمی دهد اما کارگردان اثر میتوانست در میزانسن و خلق لحظات و تصویرهای ناب نمایشی کمی هوشمندانه تر عمل کند و با تمرکز بیشتر بر عناصر اجرایی به ویژه نور و موسیقی اثری جذاب تر و خلاقانه تر را بر صحنه اجرا به نمایش بگذارد.
در پایان با تمام کمبودها و اما و اگرهایی که میتوان بر کار وارد دانست و با نگاه نقادانه بر آن خرده گرفت اما همچنان بر سخن خود استوار میمانم که “تالاب هشیان” نمایشی است که حالش خوب است و میتواند در لحظاتی حال مخاطب خود را نیز خوب کند.
- حمیدرضا کاظمیپور
- عضو کانون منتقدین خانه سینمای ایران