دو دوتای تئاتر هرگز چهار نمیشود!
- شناسه خبر: 53044
- تاریخ و زمان ارسال: ساعت
هنرمندنیوز: نمایش «آقای اشمیت کیه؟» نوشتۀ «سباستین تِیری»، با ترجمهای از «شهلا حائری»، به کارگردانی «سهراب سلیمی» و با بازی «ایرج راد»، «شهره رعایتی»، «میثم رازفر» و «محمد کرمی»، در سالن استاد «حمید سمندریان» تماشاخانۀ «ایرانشهر» از ۱۴ شهریور ماه به روی صحنه رفته است و هر روز، از ساعت ۱۹، میزبان عموم علاقهمندان به هنرهای نمایشی است. آنچه پیشکش حضور میشود، گفتگو با «شهره رعایتی» و «میثم رازفر» بازیگران این اثر نمایشی است.
از بازی در «آقای اشمیت کیه؟» بسیار لذت میبرم
شهره رعایتی، بازیگر نمایش «خانم قوچی» در نمایش «آقای اشمیت کیه؟» که به کارگردانی «سهراب سلیمی»، در تماشاخانۀ ایرانشهر تهران به روی صحنه رفته است، در گفتگو با هنرمند ضمنابرازخرسندیاز ایفای نقش در این اثر، بااشارهبهاینامر که در دوران کارشناسی برای ارائۀ پایاننامه به دنبال متنی میگشته است که بتواند آن را اجرا کند و در این زمان با آقای «سهراب سلیمی» آشنا شده است و از او برای پیشنهاد متن کمک گرفته است، گفت: «ایشان به عنوان مشاور من در پروژۀ پایاننامۀ من حضور داشتند و از همان زمان، آقای سلیمی به عنوان یکی از دوستان خوب من شدند که در این سالها گاهی با ایشان در تماس بودم تا این که تصمیم گرفتند اثر جدیدی را به روی صحنه ببرند و من و همسرم را به عنوان بازیگر در این اثر نمایشی انتخاب کردند.»
وی که طراحی لباس این اثر نمایشی را بر عهده دارد، بابیانایننکتهکه از بازیگری در این اثر نمایشی بسیار لذت میبرد، حضور در این اثر را تجربهای بسیار عالی برشمرده و انتخاب این متن را برای به اجرا رساندن یک اثر نمایشی، انتخابی بینظیر و عالی دانسته و بر همین اساس، افزود: «من میتوانم به جرأت بگویم که من، برای نخستین بار است که به صورت رسمی، تئاتر را با تمرینهای درست و با احترام به بازیگر را تجربه میکنم و این بدان معناست که اگر قرار کارگردان با گروه از ساعت ۴ است، ۱۰ دقیقه به ۴ در محل تمرین حضور دارد و این اثر، این امکان را به ما، به عنوان بازیگر داد که بتوانیم بر روی این متن، جلسۀ نقد، بررسی و تحلیل داشته باشیم و میتوانستیم اتودهای مختلفی را بزنیم و از احترامی که به بازیگر گذاشته میشود، لذت میبردیم، چرا که کارگردان نه دیرتر از بازیگر میآمد و نه زودتر از بازیگر، از محل تمرین خارج میشد و تنها دغدغۀ او کار اوست، نه این که در کنار کارهای دیگرش، به تولید یک اثر نمایشی پرداخته باشد.»
رعایتی که تحصیلات خود را در مقطع کارشناسیارشد بازیگری و کارگردانی به پایان رسانده است، در همین راستا، با اذعان به این امر که این موضوع برای او بسیار عالی بوده است و موجب میشده است تا با یک حس امنیت و آرامش در محل تمرین حضور پیدا کند، ادامه داد: «این موضوع، در نسلهای جدید که من، بارها با آنها کار کردهام، فراموششده است و حتی من، زمانی که نیم ساعت زودتر سرتمرینها حضور پیدا میکردم، مورد تمسخر قرار میگرفتم که چرا زودتر به محل تمرین آمدهام و این، در حالی بود که من در این زمان به تمرین بیان میپرداختم و همواره با این سؤال از سوی گروه مواجه بودم که چرا دست به چنین کارهایی میزنم و حتی در تحلیل متون، با این پرسش مواجه بودم که چرا اینقدر به تحلیل میپردازی و همواره مورد تمسخر قرار میگرفتم.»
آرزو به دل ایفای نقش در یک اثر حرفهای نماندهام
این هنرمند که ساخت فیلمهای کوتاه و مجوعههای مستند مختلفی را در کنار فعالیت کارگردانی و بازیگری در تئاتر در کارنامۀ هنری خویش به ثبت رسانده است، باتأکیدبراینمفهومکه در این اثر نمایشی، برای نخستین بار در گروهی قرار گرفته است که حس میکرده است در آرامش کامل میتوانند تئاتر کار کند، اضافه کرد: «حتی اگر این نسلی که امروز در حال دیدن این نوع از اثر نمایشی است، آن را نپسندد، حداقل من آرزو به دل نماندهام و در دوران زندگی خویش، حداقل با گروهی به فعالیت پرداختهام، که همه مسائلی که قبلاً در تئاتر مرسوم بود و به عنوان دغدغه شناخته میشد، برای من به منصۀ ظهور رسید و این موضوع برای من بسیار جذاب بوده است.»
تئاتر آنقدر قدرتمند است که از آن میترسند
رعایتی که به عنوان مدرس در بسیاری از آموزشگاه و هنرستانهای مختلف حضور داشته است، در بخشی دیگر از این گفتگو، ضمنابرازتأسفازاینامر که همواره برخی از رسانهها، به خاطر زنده بودن و نفسبهنفس بودن با تماشاگر از آن میترسیدهاند، اظهار داشت: «زمانی که از ابتدا، مقولهای به نام تبلیغات را در کنار تئاتر نداشتهایم، حالا چرا باید گلایه کنیم که چیزی به نام تبلیغات در تئاتر وجود ندارد، بلکه باید بپذیریم که نه در این زمان، بلکه در هیچ زمان دیگری، هیچگونه تبلیغات مطرح رسانهای برای تئاتر وجود نداشته است و نخواهد بود، چرا که تئاتر، آنقدر قدرتمند است که از آن میترسند.»
این بازیگر تئاتر، باتأکیدبراینمفهومکه عدم پرداخت رسانهای به تئاتر برای او جای ناراحتی ندارد و با داشتن زیربنای تفکری این چنین که میداند تئاتر جایگاه خاصی در تبلیغات ندارد، به سراغ آن آمده است، تصریح کرد: «بسیار راحت میتوان گفت که انسانی که زندگی راحت و روانی دارد و از نظر جامعه، انسانی نرمال به شمار میآید که همه چیز برای او، دو دوتا چهارتا دارد و همواره به این فکر میکند که این چهار قدم را بردارد که فلاناندازه ذخخیرۀ مالی در حساب خویش پسانداز کند، تئاتر کار نمیکند، چرا که قضیۀ تئاتر، با احترام به تمام کسانی که در حوزۀ تصویر فعالیت میکنند، بسیار با این حوزه متفاوت است.»
دو دوتای تئاتر هرگز چهار نمیشود
بازیگر نمایش «صعود مقاومتپذیر آرتورو اویی»، که بر اساس متنی از «برتولت برشت» به کارگردانی «امیر دژاکام» در تالار حافظ تهران به روی صحنه رفته است، بااذعانبهاینامرکه تصور میکند که فعالیت در حوزۀ تئاتر ممکن است از دید بسیاری از افراد فعالیتی نرمال به حساب نیاید و واقعاً نوعی اعتیاد و نوعی عشق است، خاطر نشان کرد: «تئاتر به جز این مقولهها چیز دیگری نمیتواند باشد، چرا که هزینههایی که یک فرد برای به روی صحنه بردن یک اثر نمایشی صرف میکند، نه تنها هزینه مالی، بلکه هزینۀ وقت و زمان، درگیریهای موجود در روند تولید برای به روی صحنه بردن اثر، سانسورهایی که همیشه بر اثر سلیقههای متفاوت وجود داشته است، این موضوع نیز همواره وجود داشته است و به همین خاطر، آدمهای دو دوتا چهارتایی نمیتوانند تئاتر کنند، چرا که دو دوتای تئاتر هرگز دقیقاً چهار تا نمیشود، چون شما نمیتوانید هزینههایی را که میخواهید صرف کنید، از تئاتر دربیاورید و به همین خاطر نمیتوانید از تئاتر پولدار شوید.»
بازیگر نمایش «بلافیگورا» که بر اساس متنی از «یاسمینا رضا» به کارگردانی «سروش طاهری» در تماشاخانۀ «شانو» در تهران به روی صحنه رفته است، در ادامه، با اذعانبهاینامر که پیشتر از این صحبتهای بسیاری در حوزۀ دنیای هنر شده است و نمیتوان گفت که این صحبتها تأثیری بر روی مخاطب دنیای هنر داشته است یا نه، چرا که هر کسی با زاویۀ دید خاص خود دنیای هنر را میبیند و هر کسی تعریف خود را دارد، تأکید کرد: « «آقای اشمیت کیه؟» متنی تو خالی نیست و متنی نیست که تنها به ظاهر قضیه محدود شود و همین که تماشاگر را به یک چالش میاندازد که از خود میپرسد «آقای اشمیت کیه؟» چه کسی بود و چه چیزی در واقعیت و حقیقت وجود دارد، یکی از مهمترین ویژگی های این اثر است.»
وی تمثیلها و نشانههای موجود در این اثر را، تمثیلها و نشانههایی بهروز در جامعۀ امروز ما برشمرده و باتأکیدبراینامر که این تمثیلها و نشانهها جهانشمول است، یادآور شد: «این اثر، تنها متنی دارک و سیاه نیست، بلکه متنی است که در کنار تمام شوخیهای موجود در آن، هزاران حرف را میزند و آن را در بستر یک خانواده مطرح میکند و اعتقاد دارد که کل جهان، در بستر یک خانواده شکل میگیرد، حالا این خانواده، میتواند خانوادۀ زیستی تو، خانواده در یک مدرسه، در محیط کار و یک انجمن باشد و به نظر من، همۀ این موضوعات بسیار زیباست و حرفهای بسیاری برای گفتن دارد.»
از ساعتها قبل از اجرا منتظر تزریق دز شادی به زندگی هستیم
میثم رازفر، بازیگر نمایش «آقای اشمیت کیه؟» که متولد سال ۱۳۵۷ است و از سال ۱۳۸۱، فعالیت هنری خویش را از کانون هنری استاد «حمید سمندریان» آغاز کرده است در گفتگو با هنرمند، ضمنابرازخرسندیازاینامرکه امروز، پس از گذشت ۲۰ سال از حضور حرفهایاش در حوزۀ تئاتر، به سالن استاد «حمیدسمندریان» رسیده است و این تقارن عدد ۲۰ با بازگشت مجدد او به سالنی با نام استاد «حمید سمندریان» برای او بسیار جذاب بوده است، گفت: «من سالها پیش در دانشگاه، شاگر استاد «سهراب سلیمی» بودهام و از همان سال ۱۳۸۳، مشتاق کار کردن با ایشان بودم و همواره خود را در مسیر راه ایشان قرار میدادم، اما باید گفت که در آن زمان این فرصت به من دست نداد و روزگار، به گونهای چیدمان خود را انجام داد که ما پس از گذشت ۱۸ سال با یکدیگر همکار شدیم و افتخار همکاری با ایشان را در سال ۱۳۹۸ و در روزهای جاری داشتهایم و پس از گذشت دو سال سخت از کرونا و ماجراهایی که در کل دنیا اتفاق افتاد، امروز خوشحالیم که این اثر را دوباره روی صحنه بردهایم.»
وی، در ادامه، بابیانایننکتهکه امروز، فعالیتهای هنری در حوزۀ تئاتر، به گونهای است که هم آنها را تجربه کردهایم و هم بسیاری از افراد به موضوعات جاری در آن واقف هستند، افزود: «این روزها، در شرایطی که در عرض یک هفته یا ده روز، یک اثر نمایشی بسته میشود و به روی صحنه میرود، ما در این نمایش عملاً فرصت آزمون و خطا را در حضور آقای «سهراب سلیمی» و آقای «ایرج راد» داشتهایم و چون این افراد، از نسل قدیم تئاتر هستند، تحلیل میکنند، حرف میزنند، اتودهای مختلف میزنند و سعی میکند که بهترین آن را انتخاب کنند، این موضوع برای ما به عنوان بازیگر بسیار جذاب بود.»
کارگردان «آقای اشمیت کیه؟» به بازیگر بها میدهد
این بازیگر تئاتر که تحصیلات خویش را در حوزۀ هنر نمایش به پایان رسانده است و از سال ۱۳۸۲، به صورت مستمر و پیوسته در حوزۀ هنر نمایش حضور داشته است، بااذعانبهاینامرکه تو به عنوان یک بازیگر در چنین آثاری، فرصت فهمیدن، فکر کردن، خطا کردن، پیدا کردن و انتخاب کردن دارد و این موضوع، موضوعی است که در روزگار فعلی، دست زدن به آن بسیار سخت شده است، ادامه داد: «جذابیت دیگری که این کار برای ما دارد، شیوۀ کارگردانی آقای سلیمی است که به بازیگر، بهای بسیاری میدهد، شرایط را برای او مهیا و فراهم میکند و به زمانی که به تحلیل متن میرسیم، بازیگر را برای اتود زدن و انتخاب کردن آزاد میگذارد و در هیچ نقطهای بازیگر با این موضوع مواجه نخواهد بود که ایشان بگویند این نوع و حنس از بازی درست است و من چنین جنسی از بازی را میخواهم و شاید تنها در یک یا دو مورد بود که به من گفتند که به چه شکلی بازی کنم و چه نوعی از بازی را میخواهند.»
رازفر، ضمنابرازخرسندیازاینامر که در کنار کارگردانی به فعالیت نمایشی میپردازد که میگذارد بازیگرانش آزادانه رفتار کنند به آنها پر و بال میدهد تا به نقش مورد نظر برسند و زمانی که به این نقطه رسیدند، از آنها میخواهد تا این نقطه را حفظ کنند و به آنها میگوید که چه چیزی از شما میخواهد، اضافه کرد: «نور پردازی خاصی که سهراب سلیمی در نمایشهای خود انجام میدهد و دیگر مواردی از این دست که او، از بازیگر نماهای «اکستریم کلوزآپ»، «کلوزآپ» و «اکستریم لانگشات» میگیرد، از جملۀ موضوعاتی است که ما در سالهای اخیر، آن را در تئاتر بسیار کمتر تجربه کرده ایم و قاببندیهایی که این کارگردان تئاتر، با نور انجام میدهد، از دیگر ویژگیهای شاخص این نمایش است.»
از ساعتها قبل از اجرا منتظر تزریق دُز شادی به زندگیمان هستیم
وی، ایفای نقش در کنار همسرش بر روی این صحنه را، از دیگر ویژگیهای مهم و جذاب این اثر نمایشی برشمرده و بابیانایننکتهکه این موضوع برای آنها بسیار جذاب است و گویی در حال زندگی واقعی هستند و خود زندگی واقعی را روی آن صحنه میبینند، اظهار داشت: «درد، غم، شادی، دوری، سختی، بیپولی و همۀ این مسائل، از جملۀ مسائلی هستند که با توجه به سختیهایی که در زندگی روزمرۀ دنیای امروز، با توجه به مشکلاتی که پیش آمده است، در حال تجربۀ آن هستیم و یک ساعتونیم جادویی را ما روی صحنه هستیم و با این که فشار بسیار عجیب و غریبی به واسطۀ اجرای این اثر نمایشی بر ما وارد میشود، من میتوانم به شما بگویم که ما، از ساعتها قبل منتظر تزریق دُز شادی به زندگیمان هستیم.»
بازیگر نمایش «اون دیگه اینجا زندگی نمیکنه» که در سال ۱۳۹۶ به نویسندگی و کارگردانی «پیام عزیزی» در تماشاخانۀ سنگلج تهران به روی صحنه رفته است، ضمنابرازخرسندیازاینامرکه حضور بر روی صحنۀ نمایش، فارغ از همۀ دغدغههای این دنیا، برای بازیگران دنیایی امن به وجود میآورد، تصریح کرد: «درست است که فشار بسیار سختی را از لحاظ متنی، اجرایی و فضای بازی تجربه میکنیم، اما این فضا به شدت جذاب و دوستداشتنی است که موجب میشود در پایان کار، یک خستگی توأم با شادی و دستوپنجه نرمکردن با میزان بسییار بالای ترشح هورمون آدرنالین به سراغ ما میآید.»
وی حضور بر روی صحنه تئاتر را یک افیون دانسته و بااذعانبهاینامر که خلق یک اثر نمایشی در کنار بزرگان برای او، واقعاً بسیار جذاب و دوستداشتنی بوده است، با اذعان به این امر که این اثر نمایشی، با درامیختگی لایههای کمدی و ترژادی، گروتسکی را در مقابل چشمان مخاطب به نمایش میگذارد که ممکن است خیلی از تماشاچیها، آن را ببینند، دوست داشته باشند، بخندند و یا شاید گریه کنند و از سویی دیگر، شاید خیلیها به این موضوع فکر کنند، خاطر نشان کرد: «این موضوع، یکی از اثراتی است که همهجوره مخاطب را همراه خویش میکشاند و در پایان کار، زمانی که او از درب تماشاخانه خارج میشود، سؤال بزرگی را در ذهن دارد، که «آقای اشمیت کی بود؟».»
دیدن نمایش «آقای اشمیت کیه؟» برای مخاطب مانند «خوردن یک شکلات تلخ» است
بازیگر نمایش «سینگاف» که بر اساس متنی از «کیمیا کاظمی» با هدایت و کارگردانی «پوریا رحیمیسام» در بهمنماه سال ۱۳۹۵ به روی صحنه رفته است، در همین راستا، این نمایشنامه و اجرا را پرچمدار نسلی دانسته که مخاطب خویش را به تفکر دعوت میکند و او را رها نمیکند، تأکید کرد: «این نمایش، روزگار خوبی را برای مخاطب در سالن میسازد، اما همزمان و در عین حال، انگار یک شکلات تلخ خورده است و زمانی که یک فرد، یک شکلات تلخ میخورد، درست است که یک تلخی را تجربه میکند، اما لذتی را همراه با خود دارد و در عین این که یک نوع تلخی را زیر زبان خوی میچشد، شیرینی خاصی را زیر زبان دارد که توأمان، در حال تجربه کردن دو طعم شیرینی و تلخی است و این اثر نیز چنین ویژگیهایی دارد.»
رازفر، بااشارهبهایننکتهکه، یکی از مهمترین نکات موجود در این نمایش، این است که مخاطب، همزمان در اوج لذت بردن از این اثر نمایشی، به این موضوع فکر میکند که چه اتفاقی در حال رخ دادن است، یادآور شد: «مخاطب در دیدن این نمایش، این حس را دارد که در حوزۀ خاور میانه اسیر و یا شاید در یک زندان بزرگ است، اما نکتۀ قابلتوجه در این اثر، این است که نویسندۀ این اثر، در فرانسه زندگی میکند و تو در مواجهه با این اثر، به این موضوع فکر خواهی کرد که همۀ انسان ها در نقاط مختلف دنیا، به مسائل مانند هم فکر خواهند کرد و دیدگاههایشان مانند هم است و این اثر، از این نظر به زعم من جذاب است که تماشاگر، میتواند در کنار دیدن بازیهای یکدست، روان، جذاب و کارگردانی خوب، طراحی صحنه و دکور، از روزمرگیهای خویش جدا شود و به فکر فرو برود.»
- امین کردبچه چنگی
- عکس: عماد دولتی