قهرمانِ قدیمی
- شناسه خبر: 11078
- تاریخ و زمان ارسال: ساعت
یاسمن خلیلی فرد| آخرین فیلمی که از مسعود کیمیایی تماشا کردم «متروپل» بود و آنقدر ناامیدم کرد که دیگر نخواستم فیلم جدیدی را از این کارگردان پیشکسوت تماشا کنم تا آنکه وسوسه شدم «خون شد» را ببینم.
«خون شد» برخلاف ساختههای اخیر مسعود کیمیایی از نظر کارگردانی فیلم ضعیفی نیست. کار از نظر میزانسن و دکوپاژ قابل قبول است اما شاید بزرگترین ضربه اش را مثل دیگر فیلمهای جدید این کارگردان از فیلمنامه اش خورده باشد. مسعود کیمیایی فارغ از مهارتهای کارگردانی اش به لحاظ ایدئولوژی قصد بازگشت – نه به سالهای درخشان فیلمسازی دهه ۶۰ و ۷۰ اش- که قصد بازگشت به سالهای “قیصر” و “گوزنها” را دارد و این میل به کهنه گرایی در فیلمهای جدید او به شدت مشهود است و فیلمنامههایش بزرگ ترین لطمه را از همین الگوهای کهنه و قهرمانهای تاریخ مصرف گذشته میخورند. قهرمانهای فیلمهای جدید کیمیایی میخواهند قیصرهایی باشند در عصر حاضر و حاصل این شده که آنها نه دیگر خصوصیات قیصرها را دارند و نه در زمانهی فعلی از سوی مخاطبان قابل پذیرش اند بنابراین تنها روش مواجهه با آثار جدید کیمیایی میتواند این باشد که فیلمهای او را با دنیای فیلمهای خودش مقایسه کنیم و به دنبال دریافت الگوها و عناصر آثار روز اجتماعی در فیلمهایش نگردیم.
درواقع در فیلمنامههای کیمیایی نمی توان به دنبال منطق روایی و انگیزهی شخصیتها گشت بلکه باید پذیرفت قهرمانهای او به دنبال خون خواهی، جوانمردی و انتقام گیری اند و مهم نیست این اقدامات تا چه حد برخاسته از منطق و واقعیتهای منطقی هستند. اگر سینمای کیمیایی را سینمایی قهرمان پرور بدانیم که قهرمانهایش با حال و هوای قهرمانان دهه ۴۰ و ۵۰ زندگی میکنند و حتا زبانِ دیالوگها نقبی به آن سالها میزند آن گاه میتوانیم به درک بهتری از فیلمهای او برسیم و شاید همین ویژگیهای تاریخ مصرف گذشته و نخ نما را بخشی از مولفههای فیلمهای او به شمار آوریم.
حجم سنگین موسیقی همان ویژگی دیرینهی آثار استاد کیمیایی است که از سالهای دور همچون عنصری جداناشدنی با فیلمهای او همراه بوده است. تم و موتیف موسیقی متن فیلم نیز یادآور همان موسیقیهای نیمه حماسی و قهرمان پرورانهی فیلمهای پیش از انقلاب اوست.
قهرمان فیلم جدید کیمیایی (با بازی سعید آقاخانی) همچنان معترض است اما جنس و کیفیت این اعتراض را اگر با جنس و کیفیت اعتراض فیلمهای مهم خودِ او چون «اعتراض»، «ضیافت»، «دندان مار» و حتا «سربازهای جمعه» مقایسه کنیم چیز دندانگیری نصیبمان نمی شود. حتا صحنههای زد و خورد فیلم نیز وصلههای ناجوری برای درام هستند چراکه اساساً در بسیاری از صحنهها الزامی برای ترسیم این حملات و صحنههای اکشن وجود نداشت.
یکی از معدود غافلگیریهای «خون شد» برای من، بازیهای آن بود. استاد شاید دل و دماغ گذشته را برای ساختن فیلمهایش نداشته باشد اما در هدایت و بازی گرفتن از بازیگرانش همچون گذشته موفق عمل میکند و البته بازیگرانش نیز از دل و جان برای نقشهای خود مایه میگذارند. «خون شد» یک سعید آقاخانی به جا و به اندازه دارد که جنس و بافت بازی اش با فیلم همخوان شده و بازی کنترل شدهای دارد. نسرین مقانلو یکی از بهترین بازیهای خود را در این فیلم ارائه میکند و لیلا زارع نقش دختر معتاد خانواده را ماهرانه ایفا کرده است. البته بازیگران فرعی فیلم هیچ کدام خوب نیستند و شاید بهتر بود برای همان نقشهای کوتاه نیز بازیگرانی حرفهای به کار ملحق میشدند.
«خون شد» به نسبت آخرین فیلمهایی که از مسعود کیمیایی دیدم فیلم قابل قبول تری به حساب میآید اما هرگز نمی توان آن را با هیچ یک از آثار پیش از فیلم «سربازان جمعه» او مقایسه کرد.