مونا فرجاد: تئاتر متعلق به تمام جامعه هنری است
- شناسه خبر: 70329
- تاریخ و زمان ارسال: ساعت
چرا سراغ این متن و نمایشنامه رفته اید؟
قبلا متنی نوشته بودم که مرکز هنرهای نمایشی آن متن را رد کرد، بعد چند متن دیگر هم پیشنهاد دادم که همه آنها را هم رد کردند! پس به پیشنهاد آقای شهرام زرگر “مترجم” اپیزودی از نمایش اتاقی در هتل کالیفرنیا و اپیزود دوم از نمایشنامه اتاقی در هتل لندن که کاراکترها در ادامه همان شخصیت ها بودند، ده سال آینده آنها را می دیدیم و ترکیب این دو را برای روی صحنه بردن یک نمایش جمع و جور انتخاب کردم، یکی از دلایل این بود که خیلی فرصت کمی داشتم و برای من مهم بود که حتما این نمایش جمع و جور و با تعداد پرسوناژ کم باشد، به دلیل اینکه متن هایی که قبلا پیشنهاد داده بودم رد شد و من فرصت تمرین را از دست داده بودم پس طبیعتا زمان کم و کمتر می شد و در نتیجه هم پیدا کردن متن با تعداد پرسوناژ بیشتر و هم پیدا کردن بازیگری که آزاد باشند و بتواند تمرینات فشرده انجام بدهد کار سختی بود، همیشه اعتقاد داشته ام که باید برای تئاتر، وقت گذاشت و تمرین کرد چون در تمرین است که کار در می آید، مورد دیگر اینکه عزم خودم را جزم کرده بودم که در این تاریخ و به خاطر قول و تعهدی که اول به خودم و بعد به سالن داده بودم حتما اجرا بروم، این متن شدنی ترین نمایشی بود که می شد روی صحنه برد و می توانم بگویم برای آن بین هشت تا ده روز تمرین فشرده داشتیم، یعنی آنچه که الان روی صحنه می بینید ماحصل هشت روز تلاش شبانه روزی گروه است.
بازخورد اجرا تا امروز از سمت مخاطبان و منتقدان چگونه بوده است؟
این یک چیز کاملا سوسو است! خیلی ها هستند لطف دارند و دوست دارند و خیلی ها هم متاسفانه از کم سعادتی من بوده که دوست نداشته اند، این یک چیز کاملا سلیقه ای است ولی چیزی که برای من مهم بود این بود که ما بتوانیم یک اجرای روان داشته باشیم، همیشه اعتقاد شخصی من این بوده که وقتی زمان نمایش یک ساعت باشد حتی اگر کسی آن نمایش را دوست نداشته باشد خیلی با حال بد و ناراضی از سالن بیرون نمی رود، چون بالاخره یک ساعت زمان کمی نسبت به دو ساعت و نیم است که تماشاگر بخواهد بنشیند و کاری که دوست ندارد را ببیند، چیزی که برای من مهم بود این بود که سعی کنیم بازی ها تا جایی که امکان دارد روان باشد، حرف بزنیم و این پینگ پنگ و بده بستان انجام شود، من تلاش خودم را کرده ام و حالا حتما یک سری دوست ندارند و یک سری هم خیلی محبت و دوست داشته اند، خودم قلبا دوست داشته ام که همه از سالن راضی بیرون بروند ولی همه ما می دانیم که این در همه کارها تقریبا نشدنی است.
خانم فرجاد، کارگردانی سخت تر است یا بازیگری و از تجربه کارگردانی صحبت کنید.
به نظر من همیشه کارگردانی خیلی کار سختی است، به این دلیل که کارگردان کسی است که باید همه چیز را منیج کند و مدیریت همه چیز با کارگردان است، در مورد همه چیز از کارگردان سوال و نظر او را می خواهند، وقتی بازیگر هستم فقط مسئولیت نقش خودم را دارم و اینکه ایده های خودم را داشته باشم و با نگاه و ایده های کارگردان هم سو باشم و شخصیتی را خلق کنم، بماند که سر صحنه فیلمبرداری یا در صحنه تئاتر باید با پارتنر، اکساسوآر، صحنه، صدابردار و فیلمبردار و همه اینها همراهی کنید و خودتان را با آنها تطبیق بدهید و یک تعاملی وجود داشته باشد، ولی کارگردانی به نظر من کار خیلی سخت و پر طاقتی است، البته من همیشه این را می دیدم و شاهد این بوده ام که اگر همه آدمها مسئولیت کاری و تعهد کاری را در خودشان چند برابر کنند و تصمیم بگیرند که خیلی سهل و آسان به همه چیز نگاه نکنند و بخواهند یک کار را انجام بدهند، بگذرد و تمام بشود و از سر خودشان باز نکنند که این کلمه درست تری است! همه تمام آنچه که دارند، تمام تلاش، خلاقیت و نوآوری را در هر زمینه ای انجام و کارشان را به نحو احسنت انجام بدهند کارها روی روال بهتر و سرعت بهتری انجام می شود و اصلا سطح کیفی کار بالا می رود، من همیشه با این جمله مشکل دارم که بارها از دوستان و همکاران محترم شنیده ام که ای بابا سخت نگیرید، آمده ایم دور هم جمع بشویم و یک کاری هم انجام بدهیم! به نظر من اینگونه نیست، ما آمده ایم دور هم جمع بشویم که صد خودمان را بگذاریم و تلاش کنیم و دست به دست هم بدهیم و یک چیز عالی و خوب خلق کنیم، فکر می کنم اگر نگاه اینچنینی داشته باشیم سطح کیفی کارها بالا می رود ولی اگر فقط نگاه ما اینگونه باشد که حالا دور هم جمع شده ایم و حالا کار بالاخره به نتیجه رسید و…. باعث می شود همه چیز برای ما سهل و آسان بشود و نگاه دم دستی داشته باشیم، پس به نسبت در تئاتر، سینما، موسیقی، همه کارهای هنری و در همه کارهای مملکت سطح کیفیت همه چیز پایین می آید، وقتی کیفیت پایین بیاید کم کم ذائقه ها به چیزهای سطحی عادت می کند و بعد انجام دادن یک کارهایی برای ما سخت می شود، آنچه که به مخاطب می دهیم کار بی مایه تری می شود و کم کم مخاطب به دیدن کارهای بی مایه عادت می کند، عادت می کند اگر سریال یا فیلم می بیند فقط به سوی یک سری از کارها سوق داده شود و تفکر کردن را از بیننده می گیریم، همه ما مسئول هستیم که هر کسی صد خودش را در کاری که دارد انجام می دهد بگذارد و به بهترین نحو آنچه را که در توان دارد ارائه بدهد، این صد همه کنار همدیگر جمع می شود و به ارتقا کیفیت کار کمک می کند.
این انجام همزمان بازی و کارگردانی چقدر به بهتر شدن کار کمک می کند؟ سخت نیست؟
به دلیل اینکه من اول از همه بازیگر هستم و البته اولین تجربه کار من به عنوان کارگردان روی صحنه است صد در صد سخت است، تمام مدت که روی صحنه هستم دائم به خودم یادآوری می کنم که مونا تو بازیگری! و الان فقط به فکر بازی و جملات خودت باش، اما از آن طرف در این تایم کوتاه پیدا کردن بازیگری که بتواند وقت آزاد داشته باشد و حالا من به عنوان کارگردان و او به عنوان بازیگر نگاه هایمان با هم همراه و هم سو شود و بخواهیم چیزی را در تعامل با یکدیگر روی صحنه ببریم خیلی کار سخت تری بود. به خاطر همین من تصمیم گرفتم خودم بازی کنم، البته نمی توانم از این موضوع هم چشم پوشی کنم که بالاخره من هم بازیگر هستم و سودای بازیگری در سر دارم.
انتخاب دیگر بازیگران بر اساس چه المان هایی شکل گرفت؟
با خانم روژانو ارجمند در سریال شبکه مخفی زنان همکاری داشتیم، خیلی دختر خوب و متعهدی است و با جان و دل آمد و همراه ما بود، همیشه سر زمان می آمد و به همین دلیل مشکلی برای هماهنگی نداشتیم، در حقیقت من به دنبال بازیگری بودم که وقت آزاد داشته باشد که اگر از ساعت ده صبح تا شش بعد از ظهر تمرین می گذاریم هزار جای دیگر گرفتاری و مشغله نداشته باشد که مجبور باشد به آنها هم رسیدگی کند، آقای مسعود میرزاد را هم آقای هاشمی به من معرفی کردند و قبلا در همین سریال شبکه مخفی زنان با هم کار کرده بودیم، یک سکانس از بازی ایشان را دیده بودم و آنجا خوب بودند، ایشان هم وقتشان آزاد بود که می توانستیم در این هشت روز تمرین مداوم داشته باشیم.
موفق شدن در تئاتر بیشتر تکنیک و خلاقیت های فردی است یا دانش و سواد هنری و آکادمیک.
فکر می کنم موفق شدن در تئاتر ترکیب همه اینها است، یعنی هم دانش، هم سواد هنری، آکادمیک خیلی عالی تر می شود، تکنیک، خلاقیت های فردی و تجربه زیست روی صحنه، به نظر من تئاتر، سینما و تلویزیون پکیجی از همه اینها است، حتی من فکر می کنم کسی که کار هنری انجام می دهد بابد به مسائل اقتصادی روز جامعه، به جامعه شناسی، حال و اوضاع و احوال و روح و روان جامعه، مسائل سیاسی و همه اینها اشراف داشته باشد، برای اینکه گنجینه عاطفی آن بازیگر، کارگردان یا نویسنده همه رشته های مختلف را پر می کند، گنجینه عاطفی یک فرد و تجربه های زیستی، حتی اگر خودش آنها را زیست نکرده باشد و به واسطه خواندن و دیدن زیست بقیه آن را اندوخته باشد و در حافظه تصویری و احساسی خودش سیو کرده باشد، همه اینها به کمک آن فرد برای خلق یک چیز بهتر می آید، برای خلق یک چیز درست تر و به روزتر، اگر آدمها از جامعه خبر نداشته باشند، کتاب نخوانند، موسیقی گوش ندهند، نبینند، تجربه نکنند، در دل جامعه نباشند و به جامعه خیلی اشرافی نداشته باشند و همراه نباشند نمی شود اثری به وجود بیاید که بر دل مردم بنشیند و تاثیرگذار باشد، همین الان هم می بینیم بیشتر کارهای موفقی که وجود دارد تفکری پشت آن اثر بوده است، هر چقدر بینش بیشتری داشته باشیم موفقیت بیشتری کسب می کنیم، اگر بخواهم از بزرگان سینما اسم ببرم آقای فرهادی، آقای عباس کیارستمی، آقای بهرام بیضایی و تا به امروز می توانیم این را ببینیم.
وضعیت تئاتر امروز ایران را چطور می بینید؟ رو به پسرفت، پیشرفت یا ساکن!؟
متاسفانه بعد از ماجرای کرونا و روزهایی که از سر گذراندیم خیلی کارها کم شده و خیلی ها کار نمی کنند، حالا با هر ایده و ایدئولوژی و دغدغه و تفکری که دارند و من اصلا قضاوت نمی کنم که آیا اصلا درست یا غلط است، اینکه فرصت پیش بیاید برای جوانهای عزیزی که تاوحالا تجربه های کمتری داشته اند و حالا کار و فعالیت می کنند خیلی عالی است ولی صحنه تئاتر متعلق به تمام اعضا و اهالی جامعه هنری است و بدا به حال ما اگر از حضور بزرگان، اهل فن و اندیشمندان تئاتر بی بهره بمانیم، برای اینکه به نظر من فرهنگ یک جامعه را آثار هنری مثل سینما، تلویزیون، تئاتر، موسیقی، مجسمه سازی و… تشکیل می دهند و همه اینها می شوند فرهنگ یک جامعه، اگر ما امروز روز فرهنگ را رها کنیم آثار آن را در سالهای آتی خواهیم دید و دچار افول فرهنگی در سطح کلی جامعه می شویم، امیدوارم آنهایی که این روزها کمتر کار می کنند و به هر دلیلی فکر می کنند نباید کار کننند به صحنه برگردند چون صحنه تئاتر جای خالی آنها را حس می کند، ما نباید خودمان را از حضور اندیشمندان، متفکرین و آرتیست های خوبی که می توانند در جامعه تاثیرگذار باشند محروم کنیم، نسل جدیدی که دارد وارد عرصه بازیگری و کار می شود احتیاج به حضور اساتید دارد، بزرگان و آرتیست هایی که صاحب سبک هستند، صاحب اندیشه هستند، سواد دارند، خوانده اند و مطالعه و تجربه کرده اند، من امیدوارم هستم که تئاتر ما از وجود این عزیزان محروم نشود.
گفتگو: عباسعلی اسکتی
عکس: رضا جاویدی