گفتگوی اختصاصی هنرمند با «حامد بابایی»، خواننده و مدرس آواز:
مسئولین با موسیقی سنتی کشور مانند یک بچۀ سرراهی رفتار میکنند
- شناسه خبر: 64105
- تاریخ و زمان ارسال: ۳۰ خرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۶:۰۵

هنرمندنیوز: آواز خواندن و ساز زدن، دو مفهوم جاری در موسیقی که امروز در میان مخاطبان ایرانی جایگاهی بسیار قابل توجه دارد؛ اما اگر بخواهیم رصدی در حوزۀ گرایش مخاطبان موسیقی به آموختن ساز و آواز داشته باشیم، بررسی کارکردی موسیقی در آموزش و انتخاب نوع و ژانر موسیقی توسط نوآموزان آن، از مهمترین پرسشهایی است که در ابتدای راه با آن مواجه خواهیم شد. در این میان باید دلایل و شواهد موجود را، وابسته به رخدادهای حوزۀ آموزش موسیقی در سالهای اخیر بررسی کرد و علل و عوامل گرایش به انواع موسیقی را در میان صحبتهای کارشناسان و صاحبنظران در این عرصه جویا شد. در همین راستا، به سراغ یکی از خوانندگان جوان، مستعد و پرکار موسیقی رفتهایم تا موضوعاتی از این دست را مورد بحث و بررسی قرار دهیم. آنچه پیشکش حضور میشود، گفتگو با «حامد بابایی»، از خوانندگان موسیقی است که امید آن داریم مورد توجه مخاطبان شریف روزنامۀ هنرمند قرار بگیرد.
عبارت «موسیقی تلفیقی» را نمیتوان به هر نوع از موسیقی تعمیم داد
حامد بابایی، خواننده و مدرس آواز، در گفتگو با هنرمند، در خصوص وضعیت روز موسیقی تلفیقی و سنتی نسبت به موسیقی پاپ و جایگاه امروز آن، با بیان این که موسیقی سنتی ایرانی، موسیقی ملی ماست و این جنس از موسیقی ریشه و اصالت دارد و به نوعی، فرهنگ ماست و ریشه در فرهنگ، آداب و رسوم ایرانی دارد، گفت: «موسیقی پاپ هم امروز نیاز جامعه است و موسیقی عامۀ مردم است و در این بین، موسیقی تلفیقی که جای بحث بسیاری را در خود دارد، نوعی از موسیقی است که نمیتوان به همین دلیل این عبارت را به هر نوعی از موسیقی تعمیم داد، چرا که تلفیق، یعنی ترکیبی از چند سبک موسیقی و حداقل دو سبک موسیقی که خود تلفیق نیز داستانهای متفاوتی دارد.»
وی که آواز را از سال ۱۳۸۰ به صورت جدی نزد استاد «علی دلفانی» آغاز کرده است، در ادامه، در خصوص موسیقی تلفیقی، با اشاره به این نکته که ما در بسیاری از موارد در این جنس از موسیقی تنها به تلفیق سازی میپردازیم و سازهایی از انواع دیگر موسیقی در کار خود استفاده میکنیم و آن را موسیقی تلفیقی مینامیم، افزود: «موسیقی تلفیقی در این موقعیت، به معنای واقعی خویش شکل نگرفته است، بلکه در آن تنها از یک ابزار یعنی ساز برای تلفیق موسیقی استفاده شده است، اما روش درست موسیقی تلفیقی این است که ما، حداقل باید دو ژانر از موسیقی را در ماهیت بشناسیم و از اشتراکات این ژانرها با هم، تلفیقی را صورت دهیم، به این صورت که بتوانیم نقاط مشترک آن را پیدا کنیم تا بتوانیم روی آن مانور دهیم.»
موسیقی ایرانی با روح و فرهنگ ما در هم تنیده است
این خوانندۀ آواز سنتی ایرانی، موسیقی تلفیقی واقعی را تلفیق در موسیقی، ماهیت و هویت دانسته و با اذعان به این امر که موسیقی سنتی ایرانی از دیرباز جایگاه خود را در میان هنرمندان و مخاطبان حفظ کرده است، هر چند که همواره در نوسانی بوده است که دلایل مختلفی دارد، ادامه داد: «موسیقی تلفیقی، به مرور جای خود را در میان مخاطبان باز میکند و جای بیشتری را پیدا کرده است و آن هم به این دلیل است که همان موسیقی ایرانی که در فرهنگ ما بوده است و به نوعی با روح و فرهنگ ما در هم تنیده است، در پس ذهنمان آن را داریم و آن را دوست داریم، موجب شده است که زمانی که رنگ لعاب بیشتری به آن میدهیم و میخواهیم آن را با یک لباس جدید ارائه دهیم، انگار که جذابتر و پرمخاطبتر میشود.»
بابایی که از کودکی ساز تنبک را به گفتۀ خودش با «زمزمههای کودکانه» آغاز کرده است، در همین راستا با تأکید بر این امر که امروز موسیقی تلفیقی، پرمخاطبتر از موسیقی سنتی ماست و به همین دلیل، مورد پسند مخاطب نیز وارد میشود، اضافه کرد: «یکی از مهمترین دلایل مورد پسند بودن موسیقی تلفیقی این است که چون ریشههای موسیقی سنتی ایرانی در آن وجود دارد و البته تأکید میکنم که موضوع صحبت من، «موسیقی تلفیقی درست» است، چون در برخی از موارد، موسیقی ما، همان موسیقی پاپ است و در حال اجرای موسیقی پاپ هستیم و صرفاً، حضور یک «سهتار» نمیتواند این جنس از موسیقی را یک نوع موسیقی تلفیقی درست نشان بدهد و یا معرفی کند و بالعکس، مثلاً ما گیتار را در موسیقی سنتی وارد کنیم، از آن استفاده ابزاری کنیم، از جنس صدای آن استفاده کنیم و بگوییم که این جنس از موسیقی، موسیقی پاپ و یا تلفیقی است.»
وی، در همین راستا، با تأکید بر این مفهوم که موسیقی تلفیقی درست، ریشههایی در فرهنگ ما و موسیقی اصیل ایرانی دارد و حالا، با یک لباس، طراحی و دیزاینی جدید اتفاق میافتد و همانطور که امروز میبینیم که این اتفاق رخ داده است، میتواند طیف وسیعی از مخاطب را به خود جذب کند، اظهار داشت: «این یک امر طبیعی است که در همۀ دنیا و در همۀ کشورها و به تبع در کشور خودمان، این قضیه وجود دارد که طرفداران موسیقی پاپ، نسبت به موسیقی سنتی بسیار بیشتر است و در پاسخ به این سؤال که کلمۀ «پاپ» از کجا آمده است، اگر بخواهیم این مفهوم را داشته باشیم، باید به این نکته توجه داشته باشیم که ماهیت این جنس از موسیقی، عامهپسند بودن آن است و قطعاً مخاطب بیشتری دارد.»
این خوانندۀ جوان کشورمان که آواز را نزد اساتیدی همچون «غلامرضا رضایی»، «علی جهاندار» و «علی مؤمنیان» ادامه داده است، با اشاره به این امر که در این زمینه، میتوان به مثالهایی در اروپا و امریکا اشاره کرد و میتوان گفت که در غرب، در حوزۀ موسیقی اپرا و کلاسیک هزینههای بسیاری میشود و ردیفهای بودجۀ مختص خود را دارند، تصریح کرد: «همین بیخ گوش خودمان و در کشور ترکیه، ردیفهای بودجۀ خاصی دارند که موسیقی اصیل خویش را حمایت میکنند، بودجۀ دولتی دارند و ارکسترها حمایت میشوند و در عین حال، میتوان دید که مخاطب آنها بسیار کمتر از مخاطبان موسیقی پاپ در همان کشور است و این موضوع، بدان معناست که در همه جای دنیا، این موضوع وجود دارد.»

برای لذت بردن از موسیقی سنتی ایرانی باید یک سواد حداقلی در ادبیات داشت
وی، توجه به موسیقی ایرانی و موسیقی تلفیقی یک دلیل قانعکننده هم دارد و اگر شما، بخواهید مخاطب موسیقی ایرانی و ویژهتر، آواز ایرانی باشید و کسی را مخاطب موسیقی ایرانی قرار بدهید، این شخصی نیازمند این است که یک سواد حداقلی ادبی داشته باشد، خاطر نشان کرد: «این موضوع به این معناست که فردی که قرار است مخاطب موسیقی ایرانی قرار بگیرد، باید از لحاظ ادبی، یک چیزی در چنته داشته باشد، چرا که شما به عنوان یک مخاطب میتوانید مفاهیم بسیار بزرگی را از موسیقی ایرانی برداشت کنید.»
بابایی که مدت ۱۰ سال است در آموزشگاههای مختلف موسیقی، در تهران، کرج، اندیشه و دیگر شهرها در حال تدریس آواز ایرانی است، با اشاره به این امر که ظرفیتهای بسیاری مانند اشعار حافظ، سعدی، مولانا، خیام و عطار به عنوان ظرفیتها و منابع بسیار قوی موسیقی ایرانی به شمار میآیند و حتی در برخی از موارد نیز میتوان شعر معاصر را در این منابع قرار داد، تأکید کرد: «افرادی مانند فریدون مشیری، مهدی اخوان ثالث، شاملو، هوشنگ ابتهاج و دیگر شاعرانی از این دست، از جملۀ کسانی هستند که شما، اگر بخواهید با کلام این افراد ارتباط خوبی برقرار کنید، نیازمند دستیابی به یک سواد حداقلی هستید و این بدان معناست که مخاطب موسیقی، باید قرابتی با ادبیات داشته باشد تا بتواند شعر را متوجه شود و از این گذرگاه نیز بتواند با ساز و آواز، بیشتر ارتباط بگیرد.»
وی که تحصیلات خود را در مقطع کاردانی در حوزۀ آواز ایرانی و در مقطع کارشناسی در رشتۀ زمینشناسی به پایان رسانده است، با اذعان به این امر که آن جنس از موسیقی که امروز آن را به عنوان موسیقی پاپ در نظر میگیریم، زبان روز و زبان محاوره دارند و زبان روز را استفاده میکنند و طبیعتاً نوجوان، جوان و بسیاری از بزرگترهایی که با ادبیات میانهای ندارد، به سمت این جنس از موسیقی که زبان آن را بهتر میفهمند، گرایش پیدا میکنند، یادآور شد: «این جنس از موسیقی، نوعی از موسیقی است که این دسته از مخاطبان، بدون مطالعه، پیشینه و داشتن دانش و سواد خاصی میتوانند با آن ارتباط برقرار کنند و این امری طبیعی است و باید آسیبشناسی شود که چرا این اتفاق افتاده است و این پرسش مطرح است که ما حتماً موسیقی سنتی و آواز ایرانی را باید با شعر سعدی، حافظ، مولانا، خیام، عطار و دیگر شاعرانی از این دست گوش بدهیم و بخوانیم، نه ما میتوانیم کارهای دیگری را نیز انجام بدهیم.»
«حلقۀ مفقوده» عدم گرایش نوآموزان به موسیقی سنتی را باید در کودکی آنها جستجو کرد
این مدرس آواز ایرانی، در بخشی دیگری از این گفتگو با طرح این پرسش که چرا امروز این اتفاق نمیافتد که بچههای کم سن و سال، نسبت به موسیقی پاپ و دیگر انواع موسیقی، گرایش کمتری به موسیقی سنتی ایرانی دارند گویی که موسیقی سنتی، تنها موسیقی بزرگسالان و انسانهای فرهیخته است و بچههای ما با این جنس از موسیقی، ارتباطی خاص نمیگیرند، گفت: «در این زمینه و در این میانه، یک «باگ» و یک «حلقۀ مفقوده» وجود دارد و آن هم، همان اتفاقی است که در سنین کودکی برای کودکان ما نیفتاده است و هرگز در کودکان به شکل جدی این اتفاق نیفتاده است و منابعی تهیه شود که بچهها بتوانند با آن ارتباط بگیرند و به ادبیات و زبانی که کودکان بتوانند با آن ارتباط بگیرند، منبعی تهیه نشده است.»
عدم حمایت از هنرمند موجب شکست و سرخوردگی او میشود
بابایی، با اشاره به این نکته که در این زمینه تلاشهایی شده است و برخی از اساتید آمدهاند و سعی کردهاند که کتابهایی را در این زمینه طراحی کنند که شکل سیدی و نمونههای صوتی دارد، کتابهایی در این زمینه چاپ شده است اما در بحث حمایتی هنوز اتفاقی نیفتاده است، افزود: «من همین امسال با برخی از مؤلفان این آثار صحبت کردهام، کتابهای تألیفشده توسط آنان را که کتابهایی ارزنده است، دیدهام؛ اما در بحث حمایت از این تولیدات قدمی برداشته نشود و حمایتی صورت نپذیرد، دیگر دل و دماغ ادامۀ کار وجود ندارد و سعی میکنند که دیگر این موضوعات را دنبال نکنند، چون حمایتی از آن وجود نخواهد داشت و موجب سرخوردگی و شکست برای شخصی که این کار را انجام میدهد، خواهد شد.»
این خوانندۀ موسیقی تلفیقی ایرانی، با تأکید براین امر که دغدغههای مختلفی در این زمینه در برخی از افراد وجود دارد، اما به دلیل این که این حمایت اتفاق نمیافتد، اثری در این زمینه به سرانجام نمیرسد، ادامه داد: «امروزه در برخی از آموزشگاههای موسیقی و در سنینی خاص، موسیقی کودک از خردسالی و یا از سنین ۳ یا ۴ سالگی وجود دارد و این آموزشها، از سنین ۴ سال به بالا ادامه پیدا میکند و تا ۶ یا ۷ سالگی ادامه دارد که مرحلۀ بعد از آن در هنرجو مرحلۀ انتخاب ساز است، اما معمولاً بچهها به سمت سازهای غربی، مانند پیانو، گیتار و ویولون حرکت میکنند.»
وی با اشاره به این امر که این موضوع دلیلی بسیار ساده دارد و آن هم کمکاری در حوزۀ موسیقی ایرانی برای آن ردۀ سنتی است و مرحلۀ دوم آن این است که اکثر قریب به اتفاق مدرسین حوزۀ موسیقی کودک، سازهای کلاسیک زدهاند، اضافه کرد: «این بدان معناست که این مدرسان، که امروز در حوزۀ موسیقی کودک فعالیت میکنند، یا پیانو، یا گیتار و یا ویولون زدهاند و به ندرت اتفاق میافتد که مدرس موسیقی کودک، ساز ایرانی زده باشد و طبیعتاً در این مسیر، کودک را به سمت سازهای کلاسیک سوق میدهد.»
بابایی، فعالیت و جهت دادن مدرسان و فعالان عرصۀ کودک را از جملۀ دلایل مهم عدم گرایش نوآموزان موسیقی به موسیقی سنتی برشمرده و با بیان این نکته که طبیعی است که کودکی که تنها پیانو، گیتار و ویولون دیده است، معلوم است که به این سمت و سو سوق پیدا میکند، اظهار داشت: «شما برای جذب کردن یک بچه و یا حتی اگر نخواهیم یک بچه را عمداً به سازی خاص سوق بدهیم و بخواهیم که او، در شرایطی یکسان سازهای مختلف را ببیند و حق انتخاب داشته باشد، باید به گونهای رفتار کرده باشیم که یک کودک، همۀ این سازها را دیده باشد، صدای آنها را شنیده باشد و بعد از میان این سازها یکی را انتخاب کند، که معمولاً این اتفاق کمتر رخ میدهد.»
مسئولین با موسیقی سنتی کشور مانند یک بچۀ سرراهی رفتار میکنند
این مدرس آواز ایرانی، با بیان این نکته که امروز باید به طرح این پرسش پرداخت که نقش مسئولین در جهتدهی و گرایش نوآموزان موسیقی چیست، با اشاره به این امر که نقش مسئولین در آموزش موسیقی همان نقش حمایتی است، تصریح کرد: «بحث حمایت، از جملۀ مهمترین مسائلی است که امروز وجود ندارد و یا خیلی خیلی کم میتوان آن را در این حوزه دید و باید گفت وقتی که شما میبینید که از موسیقی ملی خودمان، یعنی موسیقی سنتی حمایت نمیکنند، نباید انتظار داشته باشیم که کودکان و نوجوانان ما در این انبار اطلاعات و این حجم از انفجار اطلاعات، موسیقیهای دیگری که به شدت در حال فعالیت هستند و در همۀ دنیا کار میکنند، رسانههای زیادی را در اختیار دارند و بچههای ما به این رسانهها دسترسی دارند، میتوانند انواع و اقسام ساز و ژانرهای مختلف موسیقی را ببینند، زمانی که با موسیقی خودمان، که بیرون از ایران جایی برای عرض اندام ندارد و در کشور خودمان هم، مانند یک بچۀ سرراهی با آن رفتار میشود، گرایشی به این نوع موسیقی داشته باشند.»
وی، با اذعان به این امر که طبیعی است که وقتی حمایتی صورت نمیگیرد، قطعاً بین موسیقی ملی و موسیقی غربی، از جمله پاپ و کلاسیک رقابتی وجود ندارد، خاطر نشان کرد: «زمانی که این جنس از موسیقی، یعنی موسیقی ایرانی، ارائه نمیشود، حمایت نمیشود و ردیف بودجۀ خاصی برای آن در نظر گرفته نمیشود و حتی کسانی را که کارشناس و دلسوز هستند، در صدر امور این کار قرار نمیدهیم که بخواهند بودجهای داشته باشند که حمایت بشوند و کار را در مسیر درستی پیش ببرند، قطعاً رقابتی در این میانه وجود نخواهد داشت و این اتفاق میافتد که موسیقی، از آن چیزی هم که ما انتظار آن را داریم که موسیقی ما، بخواهد روز به روز، بارورتر و شکوفاتر شود، آبی گرم نمیشود.»
بابایی، با اشاره به این نکته که در این شرایط این احساس را داریم که موسیقی ایرانی ما، به جای این که بخواهد در مسیر رشد حرکت کند، در حال درجا زدن است و جرقههایی که در آن زده میشود، شخصی است، تأکید کرد: «هر از چندگاهی، از سوی افراد مستعد و جوان حوزۀ موسیقی سنتی، جرقههایی نو زده میشود که به دلیل حمایت نشدن، چه بسا همان جوانها هم، ترغیب میشوند تا استعداد خود را در موسیقی، به سمت و سوی دیگری هدایت کنند و در موسیقی ملی خودمان، نخواهد خیلی انرژی بگذارند.»
امین کردبچه چنگی
عکس: مینا قانع