مجتبی علیمی: مافیای موسیقی حتی می تواند ذائقه مخاطب را عوض کند!
- شناسه خبر: 49868
- تاریخ و زمان ارسال: ۱۲ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۰:۲۰

هنرمندنیوز: چرا از اینهمه فعالیت هنری خوانندگی را انتخاب کرده اید؟
خوانندگی و استیج رویای همیشگی من بود و همیشه دوست داشتم بتوانم ترانه هایی که خودم نوشته ام را بسازم و بخوانم، من عاشق موزیک هستم و کسانی که من را از نزدیک می شناسند بهتر می دانند که تقریبا تمام وقت خودم را برای موزیک گذاشته ام، خوانندگی نیاز به تمرین و آموزش دارد، چیزی که این روزها کمتر دیده می شود و گاهی با خودم فکرمی کنم که من خیلی دیرشروع به فعالیت در زمینه خوانندگی کرده ام، ولی واقعا اگر عاشق این هنر باشید تک تک لحظه هایی آن برای شما عالی می گذرد.
تا امروز چند کار از شما منتشر شده است و استقبال و بازخورد چگونه بوده است؟
من از سال هزار و چهارصد شروع به پخش کارهایم کرده ام و تا امروز به صورت رسمی از من ده کار پخش شده و تعدادی از کارهایی که ساخته ایم هم بعد از محرم و صفر پخش می شود، چون به واسطه نوشتن ترانه، به خواندن گرایش پیدا کرده ام پس بیشتر کارهایم ترانه محور هستند، مثل «مرد دیوونه، هنوزم، عبرت، من کنارتم» و چیزی که برای من عجیب است این است که معمولا از کارهای ترانه محور من استقبال کمتری می شود، اما برخی از کارها هم در واقع روی ملودی ساخته می شود و به سلیقه مخاطب مارکت امروز نزدیکتر است، مثل «دورت بگردم، نبض، نوش جونت، مثل تو نیس» که استقبال نسبتا خوبی داشته اند، اما اگر صادقانه بخواهم صحبت کنم برای امروز و در فضای مارکت موسیقی اگر ما بتوانیم فیدبک ها و استقبال مخاطبامان را متوجه شویم نیاز جدی به یک پلتفرم صحیح و اصولی داریم! متاسفانه همچین بستری در موزیک ما وجود ندارد و همه چیز برمی گردد به اینکه خود شما یا اسپانسرتان چقدر می تواند برای پخش کار هزینه کند، طبعا هرچقدر بیشتر بتوانید هزینه کنید، کار شما بیشتر شنیده می شود!
کدام کارهای خودتان را بیشتر دوست دارید و چه ترانه هایی بیشتر شما را جذب می کند و بیشتر مخاطب چه سبکی هستید؟
من خودم همیشه کارهایی که ترانه قوی دارند را دوست دارم، کارهایی که بر پایه یک شعر یا یک ترانه درست و اصولی نوشته شده باشد، برای من سخت است که بگویم بین کارهای خودم کدام را بیشتر دوست دارم اما کار «هنوزم» را یک جور دیگر دوست دارم، از همان سال اول دانشجویی سعی می کرم جلسات مرحوم دکترافشین یداللهی را شرکت کنم، من دانشجوی اصفهان بودم و برای من سخت بود که هرهفته تا تهران بروم، اما یادم است هرموقع که می آمدم با ذوق زیادی می رفتم و همیشه طرفدار کارهای ایشان بودم، به نظر من بعد از رفتن دکتر یداللهی ترانه داخلی ما یتیم شد، کارهای روزبه بمانی را همیشه دوست داشته ام و از مخاطبان همیشگی روزبه هستم، به نظر من اینکه صدای ترانه های خودش شد تصمیم خیلی درستی بود و الان هم یکی از خواننده های مورد علاقه من است، از بین خواننده های پاپ داخل، همیشه طرفدار محسن یگانه بوده ام و کارهای ایشان را دنبال می کنم، استعداد محسن یگانه بی نظیر است.
به فکر تهیه آلبوم و کنسرت هستید؟
صد در صد! چرا نباشم؟ چی از این بهتر که بتوانم با طرفداران خودم هم صدا شوم؟ اما همه چیز بستگی به شرایط دارد و واقعا الان تهیه آلبوم کار ساده ای نیست، ضمن اینکه خیلی از تهیه کننده ها هم حاضر نیستند دیگر برای ساخت آلبوم همکاری کنند و ترجیحشان تک آهنگ شده است! من تیرماه امسال برای اولین بار روی استیج رفتم و این یکی از اتفاق های بی نظیر زندگی هنری من بود، گروه موسیقی «روی خط» که به همت دوست و هنرمند خوب کاشانی «سید مسعود شاکری» تشکیل شد و با تعدادی از خواننده های جوان شهرمان و یک تیم حرفه ای از نوازنده ها به سرپرستی «پیمان جوینده پور» توانستیم سه شب در کاشان کنسرت پاپ برگزار کنیم، برای این اتفاق بی نظیر در کاشان دوستان زیادی زحمت کشیدند، مثل «آرش مختصی» عزیز و تهیه کننده این کنسرت «جابر ماجدی» عزیز و حرفه ای که واقعا همه جوره پشت گروه بود و باعث شد تا برای اولین بار یک کنسرت پاپ با دوازده خواننده کاشانی روی صحنه برود، برگزاری این رویداد موسیقایی در کاشان علاوه بر اینکه توانست بعد از مدتها دوباره مردم کاشان را برای یک کنسرت پاپ دور هم جمع کند، باعث شد تا ما هنرمندانی که در این عرصه فعالیت می کردیم دوستانی از جنس خودمان پیدا کنیم که خیلی خیلی خوب بود، در حال حاضر تمام خواننده ها و نوازنده های گروه «رویخط» مثل یک خانواده کنار هم هستیم و امیدواریم که در آینده نزدیک بتوانیم کنسرت گروه «روی خط» را در سایر شهرها هم اجرا کنیم.
وضعیت موسیقی داخلی امروز و آینده آن را چگونه می بینید؟
بیشتر مردم جامعه در حال حاضر به موسیقی های با ریتم تند و کلام عامیانه علاقه دارند و متاسفانه امروزه خیلی از خواننده های خوب و آگاه ما هم به دلیل «جذب مخاطب» بیشتر، تمام قطعاتشان را فقط در یک گام مشخص اجرا می کنند! به نظر من مشکل موسیقی پاپ امروز ما، کلام و ترانه است، نه ملودی! واقعا کارهایی را می شنویم که ملودی خیلی خوب است اما ترانه بد و گوش مردم هم به شنیدن این ترانه های بد عادت کرده است، باورکنید موسیقی کوچه بازار و موسیقی لاتی ما هم در قدیم، این میزان به لحاظ کلام فجیع نبوده است، اصلا چرا راه دوری برویم؟ همین دهه هفتاد را شما اگر بررسی کنید یکی از دهه های قابل دفاع در موسیقی پاپ معاصر ما است، با اینکه خیلی ها در همان دوره منتقد بودند که شبیه سازی خوانندگان به اصطلاح «آن ور آبی» در داخل اتفاق افتاده، اما این تاکتیکی بود که مدیران فرهنگی آن دوران به بهترین شکل توانستند در صدا و سیما اجرا کنند و با معرفی خواننده های جدید و با کیفیت درواقع جان دوباره به موسیقی پاپ دادند، اما الان چی؟! بالادستی ها و مسئولان موسیقی ما دنبال چی هستند؟! شخصا معتقد هستم موسیقی پاپ امروز ما، نیاز به احیای دوباره دارد و باید مسئولین فرهنگی ما به دنبال تربیت و پرورش سلایق و گوش های مخاطب باشند.
اینکه موسیقی و ترانه های ما به یکنواختی رسیده اند را چقدر قبول دارید؟
قبول دارم! ببینید وقتی که خیلی از خواننده های ما برای داشتن درآمد بیشتر، به برگزاری کنسرت روی آورده اند و در واقع درآمد را از تهیه آلبوم به سمت اجرای کنسرت برده اند، معلوم است که کارها شبیه به هم می شود، معلوم است که ترانه اُفت می کند و از کارهای فاخر فاصله می گیریم! چون الان فقط موضوع سود مالی، برای خواننده و تهیه کننده مطرح است، من به شدت معتقدم که اقتصاد شخصی هنرمندان و موضوع منافع مالی تهیه کننده ها از عوامل موثر روی موسیقی پاپ امروزمان شده است! برای ساخت هر کار ایده اولیه لازم است و بعد باید این ایده در طول زمان توسط ترانه سرا نوشته و بازآفرینی شود، ارتباط ترانه سرا و آهنگساز برای ساخت یک کار خوب خیلی مهم است، اگر امروز ما کارهایی که خیلی شبیه به هم هستند می شنویم، دلیل آن این است که دغدغه هنرمندان ما موضوع مالی شده و وقتی یکی از کارهایشان می گیرد دیگر مدام شبیه به همان سبک کار می کنند تا مخاطبشان را از دست ندهند!
سختی ها و شیرینی های این حرفه چیست؟
برای من ترانه نوشتن، خوانندگی و آهنگسازی لذتبخش ترین کارهای دنیا است و هیچوقت از این کار خسته نمی شوم، واقعا خلق کردن حس بی نظیری دارد و اینکه چیزی که شما خلق کرده اید را بعدها روی زبان بقیه می شنوید هم فوق العاده است، هر کاری سختی های خودش را هم دارد، سخت ترین قسمت این هنر درحال حاضر برای من موضوع مالی می شود، با توجه به اینکه هنوز با اسپانسری قرارداد ندارم و باید خودم برای شنیده شدن کارهایم هزینه کنم واقعا شرایط زندگی سخت می شود و یک جاهایی واقعا آدم دلش می گیرد، مطمئنم خیلی از دوستان من با این حرف من موافق هستند!
الگویی در این زمینه داشته اید و خواننده های محبوب شما چه کسانی هستند؟
دوست ندارم شبیه به کسی باشم، چون صدای هر کدام از ما آدمها با هم فرق دارد و هر صدایی قشنگی خودش را دارد، البته بحث درست خواندن هم مهم است، الگوی خاصی نداشته ام اما یادم می آید از همان دهه هفتاد با شنیدن کارهای شادمهر بود که خیلی به موزیک علاقه مند شدم، ضمن اینکه یادم می آید یک دستگاه واکمن داشتم که همیشه شبها قبل از خواب کاست های سیاوش قمیشی را گوش می دادم، هنوز هم شادمهر و قمیشی خواننده های موردعلاقه من هستند، با اینکه در چند سال اخیر نقدهای زیادی به کار شادمهر دارم و شاید تغییر نگاهی که به مخاطب هدفش داشت کاملا اشتباه بود، اما شک ندارم که شادمهر یکی از نوابغ موسیقی پاپ ما است، کارهای محسن یگانه، مهدی یراحی، روزبه بمانی و سیامک عباسی را همیشه دوست دارم و از بین ترانه سراهای داخل هم، روزبه بمانی و علی بحرینی یک سر و گردن از بقیه بالاتر هستند.
باندبازی و مافیا چقدر در این حرفه وجود دارد؟
اگر بخواهم صادقانه بگویم، خیلی زیاد شده است! نمی دانم قبلا هم آنقدر باندبازی بوده یا نه؟! وضعیت موسیقی پاپ ما اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد با حضور خواننده هایی مثل اصفهانی، عصار، اعتمادی، مسیحا، حسین زمان، شادمهر، حامی و… عالی بود ولی الان واقعا اوضاع عجیب و پیچیده شده است! الان مافیا و شبه مافیا در موسیقی پاپ ما آنقدر قدرت دارند که خیلی راحت می توانند حتی ذائقه مخاطب را عوض کنند، قدرت مافیای الان در موسیقی ما آنقدر بالاست که اگر آنها بخواهند شما در کوتاه ترین زمان ممکن دیده می شوید و به استیج می رسید! اما اگر نخواهند شما هر چقدر هم فعالیت داشته باشید و هر چقدر هم تلاش کنید، هرچقدر هم کار با کیفیت تولید کنید، امکان ندارد به درآمد برسید و به جایی برسید که دیده شوید، شاید علت اصلی این که خیلی از بزرگان موسیقی پاپ ما امروزه کم کار شده اند، همین باندبازی های حاکم به موسیقی باشد، شما نگاه کنید، بهروز صفاریان چرا باید انقدر کمرنگ باشد؟! خیلی از خواننده هایی که امروز توسط مافیای موسیقی بالا می آیند، به فکر تنها چیزی که نیستند ماندگاری است، فقط می خواهند به پول و شهرت برسند، چه بخواهیم و چه نخواهیم این یک حقیقت است که خیلی از خواننده های امروز ما، مارکت موسیقی را با بازار اشتباه گرفته اند! خیلی از جوان های با استعداد امروزه نمی توانند درست دیده شوند، چون فضا برای رشد و دیده شدن آنها وجود ندارد، البته اگه بتوانند به مافیای موسیقی وصل بشوند، این فضا برای آنها به وجود می آید، ببینید، الان شاید بیش از نود درصد موسیقی لس انجلسی هم از سمت بچه های داخل ایران تغذیه می شود اما همین همکاری ها هم نیاز به ارتباط قوی با مافیای موسیقی دارد.
آرمانشهر و هدف شما در دنیای هنر چیست؟
هدف من تولید کارهای باکیفیت و در عین حال متفاوت و امروزی است، من شاید یک مقدار دیر راه خودم را به سمت چیزی که علاقه همیشگی ام بود پیدا کردم اما تمام تلاشم را می کنم تا بتوانم به درجات بالایی چه در زمینه خوانندگی و چه در زمینه ترانه و آهنگسازی برای سایر خواننده ها برسم.
گفتگو: عباسعلی اسکتی