هزارتوی معماری آپارتمان آنتونی!
- شناسه خبر: 21803
- تاریخ و زمان ارسال: ساعت
هنرمندنیوز: فیلم پدر هر چه قدر بیشتر مخاطب را با ذهن مجنون آنتونی هاپکینز آشنا می کند صحنه هایش هم با ظرافت تغییر پیدا می کنند. این فیلم به خوبی به ما نشان می دهد که چگونه طراحی صحنه می تواند خودش گویای بخشی از داستان و معناهای نهفته باشد. در این مقاله پای مصاحبه سایت «فیلم و مبلمان» با پیتر فرانسیس (Peter Francis) طراح تولید این فیلم می نشینیم و بیشتر با نکات ظریف طراحی صحنه فیلم پدر آشنا می شویم.
درباره فیلم پدر (The Father)
فیلم پدر که بر اساس نمایشنامه ای به همین نام نوشته شده محصول کارگردان و نمایشنامه نویس معروف فرانسوی فلوریان زلر (Florian Zeller) است. فیلم روایتی دل انگیز از روابط یک پیرمرد (آنتونی هاپکینز) و دختر میانسالش (اولیویا کلمن) است که چگونه نقش آن ها از پدر و فرزند به پرستار و بیمار تبدیل می شود. همچنین در این فیلم شاهد سختی های هر دو طرف در سازگاری با این شرایط جدید هستیم.
طراحی صحنه فیلم پدر
به غیر از بازیگران طراحی صحنه فیلم پدر نیز یک عنصر اساسی در روایت بود. فرانسیس می گوید: «ما فقط یک پس زمینه برای قرار گیری کاراکترها نمی ساختیم بلکه صحنه خودش هم یک کاراکتر بود. همانطور که حدس می زنید کار کردن برای این فیلم بسیار جالب بود.»
هنگامی که آنتونی ۸۱ ساله موذی و فوق العاده مستقل را در آپارتمان بزرگ و شیکش در لندن می بینیم با خود فکر می کنیم این آپارتمان یک پیرمرد ۸۱ ساله است یا دخترش؟ اگر هم به طراحی داخلی علاقه مند باشید سؤال های بیشتری به سراغتان می آید. برای مثال چرا یک پیرمرد چنین نورپردازی معاصری روی سقفش دارد؟ یا مطمئنم طراحی آشپزخانه تغییر کرده است یا صبر کن ببینیم دخترش واقعا کیست؟ در بعضی مواقع محیط دنج و صمیمی و بعضی مواقع ناآشنا به نظر می رسد.
در هر صحنه مبلمان، آثار هنری روی دیوار و لامپ ها تغییر می کنند و باعث می شوند فکر کنیم ما اشتباه صحنه را تفسیر کرده ایم. در نهایت می فهمیم ما از چشم های مجنون آنتونی است که دنیا را می بینیم. می فهمیم که در یک گیجی مطلق گیر افتاده ایم و باید سعی کنیم در همین دنیا واقعیت را از خیال تشخیص دهیم.
زلر همانطور که بیننده های تئاتر را در نمایشنامه هایش گیج می کند در این فیلم هم همین عملکرد را اتخاذ کرده است. او ایده اش را اینطور توضیح داده است: «مخاطب باید احساس کند انگار در حال عبور از یک هزارتو است و باید راه خودش را پیدا کند.»
هزارتوی ذهن، زمان و مکان
این هزارتو با فضاهای معماری مختلف از آپارتمان آنتونی و سپس دخترش شروع شده است و بعد به جراحی و در نهایت خانه سالمندان می رسد. تیم تولید هر روز یک جزء کوچک مانند رنگ ها، تناسب وسایل یا مبلمان را عوض می کردند. زلر می گوید: «هنوز همه چیز آنقدر سر جایش هست که نفهمی مکان عوض شده با این حال چیزی تغییر کرده است. این روشی برای بازی با صحنه بود تا مخاطب گمراه شود.»
چالش ایجاد دنیای فیزیکی و آشفته آنتونی بر روی دوش فرانسیس افتاد که تجربه کار بر روی معتبرترین صحنه های جهان (هری پاتر، تایتانیک و سه فیلم جیمز باند) را دارد. تجربه کار بر روی صحنه فیلم پدر بر کل تیم طراحی و تولید تأثیر به سزایی داشت. فرانیس می گوید: «تمام داستان در یک آپارتمان در حال تغییر اتفاق می افتد و این از نظر تکنیکی کاری چالش برانگیز بود. باید کاربرد همه قسمت های خانه را حفظ می کردم. معماری خانه یکسان باقی می ماند اما چیدمان و حال و هوا است که عوض می شود. فیلم دارای کارگردان، فیلمنامه و گروه بازیگری عالی بود؛ چیزی که به ندرت اتفاق می افتد. فلوریان مردی عالی است. مستقیم به چشم هایت نگاه می کند و به هر چیزی که می گویی گوش می دهد. با این که این فیلم تجربه اول وی در سینما بود همه به خاطر اعتماد به نفس و صمیمیتش به او ایمان داشتیم. برای همه تیم تولید و بازیگران این فیلم تجربه ای آسان و روان بود. بار اولی که همدیگر را دیدیم به او گفتم من طرح احتمالی کار را کشیدم. او هم گفت اول تو طرحت را نشان بده تا بعد من مال خودم را نشان بدهم. وقتی طرح ها را روی میز گذاشتیم دیدم که عینا شبیه هم هستند. برای همین از اول کار همیشه همراه بودیم.»
عمارتی لندنی با دکوراسیون التقاطی
نمای خارجی خانه آنتونی عمارتی در لندن است. فرانسیس فرض را بر این گذاشت که ساکن قبلی خانه مهندس سازنده آن بوده و برای همین روی توسعه دکوراسیون داخلی کار کرده است. وی می گوید: «ما می دانستیم که عمارتی این چنینی دارای سقف های بلند است برای همین می خواستم سقف های نقش دار متعلق به دوره ای که خانه در آن ساخته شده یعنی ۱۹۰۰-۱۹۱۰ را وارد صحنه کنم. البته خودم هم طرفدار این مدل نقش و نگارها هستم.»
هنگام طراحی صحنه فرانسیس این نکته را در نظر داشت که افراد آگاهانه یا ناآگاهانه با قرار دادن یکسری عناصر مشخص اتاق ها را از هم تمییز می دهند. «ما با رنگ، جزئیات دکوری و مبلمان اتاق ها را از هم متمایز می کنیم. حتی ممکن است خانه را عوض کنیم اما آن تابلوی مشخص را باز هم در جایی مشابه خانه قبلی آویزان کنیم.» وی در ادامه می گوید: «پس از معماری رنگ ها نقش مهمی در تغییر فضا داشتند. ما تصور کردیم که آنتونی حدود ۴۰ سال در این آپارتمان بوده است پس از رنگ های طلایی، کرمی، اخرایی و کمی هم سبز استفاده کردیم. اخرایی رنگی بالغ است برای همین مناسب آنتونی بود اما برای این که فضا رترو به نظر نرسد با آن یک دکوراسیون التقاطی ساختیم تا نشان دهیم خانه با گذر زمان تکمیل شده است.»
پالت رنگی طراحی صحنه فیلم پدر
آپارتمان او رنگی آبی خاکی با رویکردی معاصر دارد. دکوراسیون وی نشان دهنده سن و استایلش و قطعات موروثی و میانه قرن بیستم است که در طی این سال ها جمع آوری کرده است. وقتی عکس های بالا را با هم مقایسه کنید متوجه می شوید که رنگ دیوارها از کرم به آبی سبز، مبل طلایی به صندلی های سبز تبدیل شده و کنسول جایگزین پیانو شده است. احتمالا متوجه تغییر تابلوهای روی دیوار نیز شده اید. البته به همان ترتیب قبلی آویزان شده اند. همچین آبی خانه به خوبی به اتاق جراحی تغییر پیدا کرده و خانه سالمندان نیز با رنگ های سرد و نورهای زننده در تضاد است.
خانه یا خانه سالمندان؟ آخرین غافلگیری طراحی صحنه فیلم پدر
در و راهروها قسمت مهمی از طراحی صحنه فیلم پدر بودند. اتاق های متصل زیادی وجود دارد که حس یک هزارتو را تلقین می کنند. در هر اتاق می توانید در و پنجره ها را ببینید. در نشمین سه در متصل به اتاق مطالعه، ناهارخوری و آشپزخانه وجود دارد که کاراکتر ها در آن حرکت می کنند. طراحی هر در متفاوت بوده و عنصری متمایز در هر اتاق است. درها با این که در یک مکان هستند در هر صحنه متفاوت به نظر می رسند.
در صحنه های آخر فیلم همان مکان اول به خانه سالمندان تبدیل شده است. با خودتان فکر می کنید نکند از اول فیلم در خانه سالمندان بوده ایم؟ آیا دیگر اتاق ها خاطراتی از زندگی آنتونی است که الان دچار زوال عقل شده؟ زلر میگوید: «تئاتر و سینما به شما یادآوری می کنند که شما بخشی از چیزی بزرگتر از خودتان هستید. به غیر از ویژگی های هزارتوی این نمایشنامه یک احساس متمایز از لذت در مورد آن وجود داشت که می خواستم حفظش کنم.» فیلم پدر نامزد جایزه های بسیاری بود و سه جایزه بفتا و دو جایزه اسکار برده است.