فستیوال کن به کجا میرود؟
- شناسه خبر: 46677
- تاریخ و زمان ارسال: ساعت
هنرمندنیوز: از دیدگاه فرم یا کاربرد
خبرنگاران، همه ساله، با کارت خبرنگاری خود، که به نسبت اهمیت و پیشینه ی کارشان از رنگ های گونه گون برخوردار می شد وبه نسبت جاهای مانده در اخرین لحظه، به نسبت خواست و برنامه خود هر فیلمی را که می خواستند می دندند. با برقراری این سیستم غریب و ناکارا برای حدود چهار هزار خبرنگار حاضر و شماری دیگر از دست اندرکاران سینما، سایت کامپیوتری بلیط های فستیوال، از جمله به دلیل یورش هکرها، دستخوش نابسامانی هائی شد که، نه تنها، بار نگرانی کسانی را سنگین تر کرد که در شرایط اضطراری کار می کنند، بلکه از آسایش آنها کاست و برنامه ریزی هایشان را بر هم ریخت. کلیک برای یافتن بلیط تبدیل شد به یک کار تمام وقت در کنار کارهای دیگر، آنهم از ساعت هفت بامداد ، تمام روز و تا زمان خواب. گرچه شماری تواستند پس از چند روز، با استفاده از بلیط های آخرین لحظه، چند فیلمی را که می خواستند ببینند، این آکروبات بازی پیگیر امکان نمی داد که برنامه از پیش تهیه شده به اجرا در آید، چرا که می بایستی بلیط ازادشده را بدون در نظر گرفتن زمان، تاریخ و برخورد آن با فیلم دیگری که پیش تر برگزیده شده بود، قاپید.. از همه بدتر این که هیچ گونه راه حل جایگزین و سبک تر کردن مقررات ورود به سالن در نظر گرفته نشده بود، که این باز می گردد به دیدگاه سازمان دهندگان و روسای فستیوال در پیوند با محدود کردن خبرنگاران و بنابراین بی تفاوتی سرویس مطبوعاتی.
از دیدگاه سازمان دهی
فستیوال، به دلایل ناشناخته، تصمیم گرفته بود که برنامه سئانس ها را، که سالها تجربه پشتش بود و به خوبی جا افتاده پاسخگوی همه خبرنگاران بود، تغییر دهد.
تغییری تاسف بار چرا که به درد خبرنگاران، برای یافتن زمانی برای آسایش و پیش بینی یک زندگی اجتماعی می افزود..
ماجرا از این قرار است که طی سالهای پی در پی، خبرنگاران، همراه با اعضای هیات داوران، نخستین فیلم مسابقه ای روز را در ساعت هشت ونیم بامداد می دیدند و با سئانس های بخش های “نوعی نگاه” و بخش های دیگر ادامه می دادند و بار دیگر در ساعت ۱۸٫۳۰، ۱۹ و ۱۹٫۳۰، به نسبت درازای فیلم دوم ، و در حالی که هیات داوران در سالن بزرگ “لومییر” و در سئانس گالا فیلم مسابقه ای دیگر را دنبال می کردند، آن را در سالن “دوبوسی” می دیدند.
اجبار هیات داوران به دیدن فیلم بامدادی، همزمان با خبرنگاران، از سال ۲۰۱۰، با پافشاری “لوک بسون”، کاگردان فرانسوی، برداشته شد. اما خبرنگارن روی همان ضرب اهنگ پیشین ماندند و گاه یک فیلم مسابقه ای سوم را در ساعات بعد از ظهر میدیدند.
امسال، نه تنها کمتر فیلمی در ساعت ۸٫۳۰ برنامه ریزی شده بود، بلکه بیشتیر فیلم های مسابقه ای از ساعت ۲۲ به بعد پخش می شد که با در نظر گرفتن درازای فیلم ها (که امسال بیشتر آنها از دوساعت هم طولانی تر بودند)، بسیار خسته کننده و کلاقه کننده بود.
سکوت دفتر مطبوعاتی و تبعیض گذاری ناپذیرفتنی
فرانسه به کشوری معروف است که مردمش تبعیض گذاری را بر نمی تابند و بیشتر از مردم دیگر به آن واکنش نشان می دهند.
در کن اما، با در نظر گرفتن شمار روزنامه نگاران خارجی، ظاهرا ما به سوی نظامی می رویم که در آن حتا برای شام بزرگ رئیس فستیوال برای خبرنگاران، شماری سزاوار دعوت بودند و شماری نبودند…
این برخورد بی تفاوت را ما در میان اعضای دفتر مطبوعاتی نیز می دیدیم که پاسخگوی هیچ پرسشی در پیوند با تمام دردسر های بلیط های مجازی و تغییر بی منطق و بی دلیل برنامه ریزی سئانس ها و دیگر تغییرات شگفت انگیز دیگر نبودند. با برچیدن صندوق های پستی ویژه خبرنگاران در طبقه سوم کاخ -شاید به دلیل جلوگیری از مصرف بیش از حد کاغذ و مجازی شدن خبر رسانی (که چندان مناسب نیود)- مکان دیدار میان کسانی از بین رفت که پس از پایان سئانس نخست، بدان جا می شتافتند و، در این فرصت، با آشنایان و دوستان دیدار تازه می کردند، خبرهای بسیاری دادو ستد می شد و پیوند ها برقرار می گردید!!
گر چه سالهاست که فستیوال کن به مراسم رسمی پیمودن پله های کاخ فستیوال -لحظه ای مردم پسند- جای ویژه ای داده است، اما با افزودن گام به گام به محدودیت دسترسی به ستارگان و یا کارگردانان، شکاف بیشتری میان مردم و حتا خبرنگاران با چهره های سرشناس انداخته است. همه این چهره ها در اتومبیل های سیاه با شیشه های دودی، پس از پیمودن فاصله ای کوتاه، در پائین پلکان تحویل داده می شوند و جز عکاسان که در این وسو و آن سوی فرش قرمز جا گرفته اند، کسی نمی تواند آنها را از نزدیک ببیند ویا لمس کند. جز در مواردی که یکی از آنها بخواهد از دیگران جدا شده به سوی جمعیتی برود که ساعت ها پیشت میله ها در انتظار دیدن آنها نشسته اند.
در گذشته، شماری از ستارگان حاضر را در حال قدم زدن بر روی بلوار ساحلی می دیدیم و پاره ای نیز به رستوران های کوچک می رفتند و خود را از همه پنهان نمی کردند. اما این روزها، آنها به کالائی پر بها تبدیل شده اند که جز تبلیغ وظیفه دیگری برای خود نمی بینند.
بدین ترتیب، ته تنها فستیوال به سوی مردمی تر وانسانی تر شدن نمی رود، بلکه بیشتر و بیشتر به یک بسته بندی لوکس بی جان تبدیل خواهد شد.
شاید بد نباشد که دست اندر کاران، برای کمک به محیط زیست، راهی با فرش قرمز، میان هتل سرشناس”ماژستیک”، که روبروی کاخ فستیوال قرار دارد، تا پله های آن بکشند، و همچون فستیوال فیلم ونیز، میهمانان سرشناس و ستارگان را پای پیاده و از میان جمعیت، به سالن نمایش ببرند.
حال با در نظر گرفتن انگیزه فزاینده برای محدود کردن هر چه بیشتر جو جادوئی سینما، کالائی کردن هنرمندان، بی توجهی به شماری از خبرنگاران که از راه دور می آیند و هزینه های بسیاری را به گردن گرفته اند، گرانی بیش از حد، برنامه ریزی آزار دهنده و مانع تراشی های بسیار برای دسترسی به فیلم ها، آیا فستیوال خواهد توانست محبوبیتی را که طی ۷۵ سال اندوخته نگهداردو یا شماری را کم کم از خود دور خواهد کرد ؟
“شهلا رستمی”