شیوا سرمست: در «بازیگری» خالق و مخلوق یکی می شود
- شناسه خبر: 85033
- تاریخ و زمان ارسال: ساعت
بازیگر فیلم «نبودنت» در گفتگو با «هنرمند»
شیوا سرمست، متولد اسفند هزار و سیصد و شصت و هفت، ارومیه، مهندس معمار با مدرک TÜV آلمان، بازیگر تصویر و نمایش که دوره بازیگری را در پردیس دانشگاه سوره گذرانده است با مدرک ذهن و بدن از مارینا آبراموویچ، بازی در تئاترهای کروکی، رساوارونه، عمیق، ممیز، خانواده و فیلم سینمایی «ما همه باهم هستیم» که این روزها با فیلم «نبودنت» روی پرده سینماها قرار دارد، به همین بهانه با «شیوا سرمست» گفتگویی کوتاه داشته ایم که با هم می خوانیم.
نبودنت چه حرفی برای گفتن دارد؟
تاب آوردنِ تلخیِ نبودن، وفاداری و پای حرف دل ماندن، چیزی که این روزها کمرنگ شده است، می دانید دوست داشتن خیلی قشنگ است ولی آنجایی که شما را به استیصال می رساند ترسناک می شود، من اگر جای مرضیه بودم به یک چک اکتفا نمی کردم و یه کتک مفصل می زدم! ترس مردها در دوست داشتن برای من قابل درک نیست، از نظر من ترسشان از سر این است که هنوز مرد نشده اند و یک پسر بچه ترسو مانده اند، از آن طرف قضاوتهای خیالی و نشخوارهای ذهنی شان هم که اضافه می شود زندگی شبیه سینه خیز رفتن در کوره پونز در حال سرد شدن می شود، واقعا دوست داشتن یک همچین مردی خیلی تلخ و دردناک است، نمی دانم شاید مرد شدن کار سختی باشد.
نقش چه چالش هایی داشت که آن را پذیرفتید؟
اینکه از خودم فرسخ ها فاصله داشت، باورپذیر کردن کاراکتری که هیچ تجربه ای از لحظات آن ندارید خیلی برای من سخت بود، خب از لحاظ سنی نزدیک به ده سال بزرگتر از خودم را بازی کردم و اینکه من مادر نشده ام، اینکه بتوانم به اندازه بازی کنم و اغراق یا کم نشود چالش جذابی برای من بود که الان می توانم بگویم توانسته ام و خوشحال هستم که از پس آن برآمده ام، من همیشه آرزو داشتم با نقش مادر در سینما دیده بشوم. این یک آرزوی خیلی کهنه بود که حتی یادم رفته بود و روزی که فیلم را بازی کرده بودم و تمام شده بود در ورق زدن های دفتر های قدیمی خودم این آرزو را دیدم که خیلی قدیم آن را نوشته بودم.
این اولین نقش اصلی شما در یک اثر سینمایی است، این اتفاق شروعی برای فعالیت بیشتر و بیشتر دیده شدن است؟
من همیشه فعال بوده هم، همچنان هم به مسیر خودم ادامه می دهم، در حال حاضر سر یک نمایش خانگی هستم و دارم دو تا فیلم کوتاهی که پارسال ساخته ام را به اتمام می رسانم، راجع به بیشتر دیده شدن ایده ای ندارم و به قول «میس فان در روهه» مدیر مدرسه باوهاوس leas is More در کار ما شانس یک عنصر واقعی و غیرقابل انکار است، خیلی همه چیز دست خودتان و تلاشتان نیست. به خیلی چیزها بستگی دارد، همین الان فکر کنید سه سال پیش این فیلم اکران می شد، وقتی که خیلی اتفاقها نیفتاده بود، این با آن دعوا و قهر نکرده بود و همه چی در همان شرایط اولیه پیش می رفت، شک نکنید خیلی اوضاع فرق می کرد.
بازخوردها برای شخص شما چگونه بود؟
بازخوردها خیلی خوب بود و خدا را شکر مورد توجه مخاطب ها قرار گرفت و این خیلی حال خوبی داشت، خیلی، این احوال برای بازیگر مثل اکسیژن رسانی به خون می ماند و اینکه منتقدین هم به نظرات و نکات جالبی اشاره کرده بودند که باعث خوشحالی دوچندان بود. راستش خیلی استرس نقد منتقدین را داشتم.
آیا شیوا سرمست به زودی به یکی از سلبریتی های ما تبدیل خواهد شد؟
راستش ایده ای ندارم، اگه منظورتان سرشناسی و به رسمیت شناخته شدن در جامعه است که آن بستگی به اقبال اجتماعی و جامعه دارد، امید که موفق در ابراز ایده خاصی در فردیت باشم.
در این فیلم در کنار بازیگران چهره و بزرگی مثل سحر دولت شاهی، آزاده صمدی و امیر آقایی بازی کرده اید، در مورد این تجربه هم صحبت کنید.
واقعا سخت بود، خیلی سخت، در دورخوانی و تمرینها از استرس از روی صندلی خودم تکان نمی خوردم و سعی می کردم با سکوت استرس خودم را کنترل کنم، ولی سر صحنه همه بازیگرها را کاراکترهای قصه می دیدم.
و کار کردن با کاوه سجادی حسینی چگونه تجربه ای بود؟
این دومین تجربه همکاری ما بود، اولین فیلم کوتاهی که ساختم آقای سجادی حسینی تهیه کننده من بودند و ترس فیلمسازی را از من گرفتند، من را تشویق به ساختن جهان مستقل فکری خودم می کردند، سر این فیلم هم ما چند ماه تمرین و گفت و گو داشتیم و خب اگر هدایت آقای سجادی حسینی نبود نمی توانستم از پس آن بربیایم.
فضا برای پیشرفت جوانها در دنیای نمایش و تصویر ما، مخصوصا سینما چقدر فراهم است؟
دنیای نمایش و تصویر خیلی متفاوت هستند و چیزی که می توانم بگویم: استمرار، استمرار، استمرار.
و سوال اول را در انتها می پرسم، چرا از اینهمه فعالیت هنری بازیگری را انتخاب کرده اید!؟
می دانید نقاشی یا کار با گل (مجسمه سازی) لذت فردی دارد و شما در خلوت خودتان تمرین می کنید و با ترکیب عناصر و متریال ها می سازید ولی در بازیگری شما یکی از همان عناصر و متریال ها هستید، شما جزئی از اثر هستید، خالق و مخلوق یکی می شود، از طرفی شما برای بازیگری نیاز به پرورش خود دارید و این پرداخت و پرورش خود لذتبخشترین است، البته آواز هم لذت عجیبی دارد ولی خب تجربه اجرای عموم نداشته ام که چند وقتی می شود که دارم به انجام آن هم فکر می کنم.
گفتگو: عباسعلی اسکتی
عکس: گشتاسب محمدی