شخصیتدوگانۀ صداوسیمای جمهوری اسلامی
- شناسه خبر: 30298
- تاریخ و زمان ارسال: ساعت
هنرمندنیوز: از مصادیق آنچه میخواهم بگویم، ساخت فیلمها و سریالهایی تاریخی و تاریخ اسلام است. به نظر نگارنده چون حاکمیت و سیاستهای آن از چنین بیماری [یعنی اختلال شخصیتی] رنج میبرد صلاحیت ساخت چنین فیلمهایی آنهم با بودجههای کلانی که هزینه میشود را ندارد. مثالی میزنم: یکی از محصولات همین شخصیت بیمار، مختارنامه بود. در این فیلم کیان را میبینیم که در واقع کیسان ابو عمره است که بدون هیچ دلیلی اسمش را مثلا ایرانی و زبانش را پارسی خواندند. کار به جایی رسید که پرچم کنونی ایران را بر قبر این شخصیت خیالی کشیدند. جالب بود که به صورت کاملا گزینشی از منابع تاریخی استفاده کردند؛ دینوری مینویسد: «و إن المختار بن أبی عبید الثقفی جعل یختلف بالکوفه إلى شیعه بنی هاشم، و یختلفون إلیه، فیدعوهم إلى الخروج معه و الطلب بدم الحسین، فاستجاب له بشر کثیر، وکان أکثر من استجاب له همدان، و قوم کثیر من أبناء العجم الذین کانوا بالکوفه»(اخبار الطوال، ج۱، ص۲۸۸). اما طبیعی است که این شخصیت پانفارسیست میخواهد عجم و عجمی را «فارس و فارسی» معنا کند. یا اینکه وقتی شخصی عرب به ابراهیم بن مالک اشتر میرسد از وضعیت اردوی مختار میگوید:«قال عمیر: لقد اشتد غمی مذ دخلت عسکرک و ذلک أنی لم أسمع فیه کلاما عربیا حتى انتهیت إلیک، و إنما معک هؤلاء الأعاجم»(اخبار الطوال، ج۱، ص۲۹۴) و از اینکه در اردوی مختار زبان عجمی غالب بر زبان عربی است شکوه میکند. اما باز هم همین شخصیت بیمار، آنقدر شیفتۀ زبانش است که دوست دارد آن را به زبان پارسی تفسیر کند. اما نمی-دانم چرا از کنار این جملۀ محمد بن اشعث میگذرند که وقتی مصعب از وی دربارۀ سپاه مختار میپرسد، میگوید: «فقال له مصعب: ما وراءک یا ابن الأشعث؟ قال: ورائی الترک و الدیلم، هذا المختار قد غلب على الأرض جمیعا»(مقتل الحسین، ج۲، ص۲۵۷).
جای تعجب است که از لابلای منابع تاریخی به دنبال چیزهایی میگردند تا کمترین ارتباطی با ایران و ایرانی(تو بخوان فارس و فارسی) داشته باشد اگرچه توافقی هم بر آن وجود نداشته باشد [مانند شخصیت کیان]. اما از کنار گزارههای روشن عبور میکنند. وقتی میخواهند از جغرافیای ایران بگویند آن را از شرق تا جیحون و سیحون بلکه تا چین پیش میبرند و از غرب عراق و یمن را در می.نوردند اما اگر به کلمهای مانند «تُرک» برمیخورند درنگی کرده و ساکت میشوند و به یکباره تومار این نقشه را کوچک میکنند تا مبادا غیر از فارس و فارسزبانی دامنشان را بگیرد. چرا؟ چون با آن شخصیت دیگرشان نمیسازد.
این در حالی است که موالیای که در عراق و کوفه بودند از ایرانیانی بودند که ترک و دیلم نامیده میشدند و بسیاری از آنان نیز از آذربایجانهایی بودند که در جنگ اسیر شده بودند، اما چه کنیم که اینها از ایران فقط یک قوم و یک زبان را میخواهند. وگرنه گزارۀ تُرک آذربایجانی بودن میثم تمّار بسیار قویتر از ایرانی بودن کیسان بود. دیدند اما به راحتی از کنارش گذشتند. یا اینکه حرّ با غلامش که تُرک بود توبه کرده و به ابا عبدالله پیوستند: «فلمّا سمع الحر بن یزید هذا الکلام، اضطرب قلبه، و دمعت عیناه، فخرج باکیا متضرعا، مع غلام له ترکی…»(مقتل الحسین، ج۲، ص۱۲). یا بر این اتفاق است که غلام امام حسین(ع) به نام اسلم که ترک بود و قاری قرآن و کاتب اما هم بود(و ظاهرا از ترکان اطراف قزوین بوده است) در روز عاشورا به شهادت رسید و آن اشعار معروف هم از ایشان است: «ثمّ خرج غلام ترکی مبارز، قارئ للقرآن، عارف بالعربیه، و هو من موالی الحسین، فجعل یقاتل و یقول…»(مقتل الحسین، ج۲، ص۲۴). یا در برخی منابع دیگر از شخصی تُرک به نام واضح نام میبرند که با جناده بن الحرث به امام پیوستند و در روز عاشورا شهید شد: «واضح الترکی مولى الحرث المذحجی السلمانی کان واضح غلاما ترکیّا شجاعا قارئا وکان للحرث السلمانی. فجاء مع جناده ابن الحرث للحسین»(إبصار العین فی انصار الحسین، ج۱، ص۱۴۴). میخواهم بگویم اگر میخواستند گزارههای تاریخی روشن برخلاف شخصیت کیان و کلاههای سهرنگ وجود داشت که ایرانی بودن بیشتر اردوی مختار را نشان میداد.
شما هم می پذیرید که اگر گزارهای تاریخی ولو بسیار ضعیفتر از این مواردی که شمردم در موردی بود که احتمال فارس بودن آن شخصیت را داشت، با چه رنگ و لعابی آن را از شخصیتهای جذاب فیلم قرار میدادند! اما نبود.
غرض اینکه در سناریویی مانند جریان مختار ثقفی که منابع تاریخی بسیاری در اینباره وجود دارد، میبینیم که چنین تحریف و کجفهمیهایی صورت میگیرد و به نام کار فاخر اسلامی، آمال و آرزویهای افراطی خود را به نمایش میگذارند، حال در سناریویی مانند شخصیت سلمان فارسی که اطلاعات تاریخی دربارۀ آن و گذشتۀ او بسیار کم و البته اصلا نیست، چه تحریفهایی صورت خواهد گرفت و چه توهماتی را خواهند بافت، آن هم با هزینههای کلان. اما چه کنیم که آن شخصیت دیگر را صداوسیمای جمهوری اسلامی آن را میخواهد!!
“ناصر نجفی؛ پژوهشگر حوزوی”