سینما ویترین جامعه نیست
- شناسه خبر: 62828
- تاریخ و زمان ارسال: ساعت
هنرمندنیوز: در پی حواشی ایجاد شده در رابطه با سریال خونسرد تصمیم گرفتیم با نویسنده این اثر محمد مهدی عزیزمحمدی مصاحبهای انجام دهیم. محمد مهدی عزیزمحمدی با اسم هنری «عزیز» در پاسخ به این سوال که آیا سینما (سریال و فیلم) واقعیت را میسازد یا واقعیت سینما را گفت: در رابطه با این فرضیه که در جامعه شناسی و سینما مطرح میشود باید بگویم که مثال های متعددی مانند: ادیسه فضایی، آب سیاه هستند که کمابیش به این فرضیه معنا میبخشند و ما را به این سمت سوق میدهد که به این موضوع با نگاه عمیق تری بپردازیم. یا اصلا دیگر نگاه سیاه و سفید نداشته باشیم و سعی کنیم این ماجراها را خاکستری نگاه کنیم. نظری که امروز با آن موافق هستم این است که سینما در امتداد واقعیت ایستاده است و تکمیل کننده وقایع روز است، به گفته آقای مکی: داستان شبیه زندگی است و این دو از هم جدا نیستند، یا زندگی را میبینیم و داستان مینویسیم یا داستانی می نویسیم که شبیه زندگی است. در کل احساس من در این رابطه این است که ما نمیتوانیم به صورت قاطع بگوییم که سینما واقعیت را میسازد یا واقعیت سینما را، از این رو باید این دو را همچون یک دامنه در گردش بدانیم که یکدیگر را میسازند و هیچ تمایزی از لحاظ ساختار و رنگ و بو بین این دو نیست.
من در رابطه با اینکه سینما چه تاثیری بر جوامع دارد، سئوالم را اینگونه مطرح کردم که اکثر ما وقتی فیلمهایی همچون بروسلی و جکی چان را میدیدیم، بعد از فیلم شروع به اجرای حرکات رزمی با همسن و سال های خود میکردیم. حالا فکر میکنید مردم با دیدن سریال خونسرد حس قاتل شدن در ذهنشان تقویت میشود یا پلیس شدن؟
عزیز در پاسخ به این سوال گفت: این موضوع که سینما بر روی مخاطب تاثیر می گذارد کاملا درست است. در رابطه با سریال خونسرد باید بگویم که شخصیت امیر آقایی در این سریال یک قاتل باهوش، خوشتیپ و زیرک است و شهرام حقیقت دوست در نقش پلیس خوشتیپ، ریزبین و باهوش است. با توجه به اینکه ما در این سریال دو شخصیت مهم و تاثیر گذار داریم، حالا من از شما می پرسم، آیا مردم میل به قاتل شدنشان بیشتر از پلیس شدنشان است یا نتیجه نمایش و نشست شخصیت پلیسی مثل شهرام حقیقتدوست نیاز به گذر زمان برای پدیدار شدن اثرش در ذهن آدمها دارد؟ شاید همین الان بتوانیم قاتل بشویم، اما همین الان نمیتوانیم پلیس بشویم و خود این تفاوت ساختاری باید محل بحث قرار بگیرد. از طرف دیگر، نقش جامعه را نمیتوانم در این مساله نادیده بگیرم. هنر و خاصه سینما، بیشتر از آنکه عرصه کاشت باشد، عرصه برداشت است. برداشت چیزی که جامعه و آدمها در ذهن و قلب یکدیگر کاشتهاند. شاید بهتر باشد جواب این سوال را جامعه شناسان بدهند. من به عنوان روایتگری که رسانه اش تصویر و صداست پاسخی بیشتر از چیزهایی که گفتم برای این سوال ندارم اما باید این را بگویم که بخش مهمی از پروندههای خونسرد وام گرفته از پرونده های واقعی بوده است، پس نمیشود گفت خونسرد موتور محرک اولیه قتل، تعارض معنایی یا هر چیز دیگری است.
در ادامه از عزیز پرسیدم که فکر می کنید آگاهی در روایتگری شما چه جایگاهی دارد؟
عزیز گفت: در این رابطه اول باید بگویم که نمیشود کم کاریهای حوزه فرهنگ را از چشم من و مای سینماگر دید. نمی شود تا ابد بر روی همه معضلات اجتماعی سرپوش بگذاریم و بگوییم همچین چیزی وجود ندارد پس دربارهاش حرفی نزنیم و اثری خلق نکنیم. وظیفه من سینما گر در مرحله اول ایجاد آگاهی است. همانطور که گفتم در سریال خون سرد بسیاری از پروندهها یا واقعیت بود و یا اقتباسی از واقعیت، که به صورت داستانی نوشته شده است، مقصود من از این حرف این است که در هر صورت واقعیتی وجود داشته که من روایت کرده ام و با روایت نکردن من نمیشود ادعا کرد که این مشکلات در جامعه وجود ندارند، مگر ما خفاش شب و سعید حنایی نداشتیم یا در همین چند سال اخیر ماجرای بابک خرمدین را نداشتیم؟
چرا در این باره گفتمان تخصصی و درستی انجام نمیشود؟ چرا جامعهشناسان، روانشناسان و سایر متخصصان علوم انسانی و رفتاری در مورد این پروندهها صحبت نمیکنند و آسیب شناسی خاصی انجام نمیدهند تا مردم آگاهتر شوند و آگاهانه تصمیم بگیرند؟ حرف نزدن درباره چیزی، نشان از وجود نداشتنش نیست همینطور که حرف زدن از چیزها، نمود وجودشان نخواهد شد. وگرنه چرا با این حجم فروش گیشهای آثار کمدی ما غمگین و خشمگین هستیم؟ تمنای من این است که به جای فراموشی و انتخاب راهحلها و مکانیزمهای اجتنابی باهم در مورد مسائل بزرگ و کوچک حرف بزنیم و از مواجه با رنج حقیقت فرار نکنیم تا ظرف روحمان بزرگتر شود.
- دانیال جراهی