سواد رسانهای؛ از فرد تا جامعه
- شناسه خبر: 53973
- تاریخ و زمان ارسال: ساعت
- دکتر حسن فراهانی
هنرمندنیوز: این روزها در حال و هوای فضای سیاسی کشور بدون تردید یک از اثرگذارترین عناصر تحولات حتماً و بدون تردید رسانه ها هستند. نقش رسانه ها در فرم ها و اشکال متعدد در فضای امروز کشور بی بدیل بوده و عملکرد خوب یا بد آنها در جریان سازی و هدایت افکار عمومی موثر است، نقشی که البته چندین دهه آن را داشته و روز به روز با پیدایی فنآوری های جدیدتر موثرتر نیز شده است.
رسانه ها امروزه بر اساس سیاست های خود، جهت دار«له یا علیه» یک واقعیت و موافق با منافع خود شروع به تولید محتوا نموده و آنچنان تصویری به مخاطب از پیرامون یک واقعه نشان می دهند تا مصرف کننده آن پیام را مسخ شده و تحت امر خود در آورند.
برای تبیین تاثیر نگاه از منظر رسانه و جریان سازی آن بر روی افکار عمومی و مخاطبان به این مثال توجه نمایید. تصور کنید خبرنگاری را که به کنار دریای خزر رفته است و قرار براین دارد که گزارشی برای مخاطبان خود از آنجا آماده و ارسال نماید. بطور طبیعی فضای کلی دریا شامل همه عناصر زشت و زیباست، از زیبایی های غروب آفتاب تا حرکت قایق ها و یا خنده ها و شادی افراد در ساحل دریا تا زباله های ریخته شده در ساحل، ورود فاضل آب به دریا و یا هر چیز دیگر مثبت و یا منفی. این مجموعه ای از نکات متفاوت در یک واقعیتی به نام دریای خزر است، خبرنگار ما بر اساس رسالتی که دارد و سیاست و دستوری که از رسانه خود مامور به انجام آن است، یک یا چند مورد از این واقعیات را به مخاطب خود منتقل می کند که البته دروغ نبوده و برابر حقیقتی است که وجود دارد و این می شود دریچه نگاه مخاطب به آن بخشی که خبرنگار از دریا منتشر کرده است. حال این تحلیل شما به عنوان مخاطب است که این پیام خبرنگار داستان ما را همه واقعیت بدانید و یا فقط و فقط پوشش رسانه ای و نگاه رسانه ای خاص از گستره عظیمی به نام دریای خزر آن هم از نگاه و قلم خبرنگاری دارای ماموریتی مشخص.
توانایی تفکیک واقعیت و پیام رسانه ای که برداشتی از این واقعیت و انگاره ای و تصویری از حقیقت است به عهده ماست. در دنیای امروز علم تفکیک این موضوع در قالب «سواد رسانه ای» مطرح می شود.
اما اولین سئوال برای عبور از این همه تصاویر و اخبار متنوع و بعضاً متضاد، این است که چگونه باید با این پدیده مواجه شد و چگونه باید آن را تحلیل کرد؟ با وجود تعدد و تکثر رسانه ها و فنآوری های نوین برای آرامش خود وسلامت روانی در مواجه با این همه پیام چه راهی باقی مانده است؟
در ابتدا باید مشخص کنیم که طبیعتاً نباید پاسخ به سوالات مطرح شده به این گمان منجر شود که میتوان انواع رسانه به ویژه انواع نوین فنآوری اطلاعات و ارتباطات را که عمدتاً در سطوح بینالمللی و فراملی طراحی و سیاستگذاری و مدیریت میشوند، به لحاظ فرهنگی تحت کنترل قرار داد، بلکه باید توجه نمود که رسانه در دنیای معاصر بیشتر به صورت عامل محیطی بیرونی و البته با کارکرد بسیار مؤثر بر فرهنگ جوامع به شمار میآید که فرصتها و تهدیدهای فراوانی را در مسیر تحقق اهداف خود به دنبال دارد و ازاین رو لازم است برای مواجهه فعال و هوشمندانه با انواع رسانه ها تدابیری مناسب اندیشیده و اقداماتی شایسته طراحی و اجرا شود.
به هر روی بنظر می رسد با توجه به خارج از دسترس بودن رسانه های رایج در جهان امروز از سیطره دولت ها، نهادهای آموزشی و خانواده ها، بهترین روش برای استفاده از این ظرفیت عظیم رسانه ای در جهت توسعه جوامع و افراد، مسئله «خود کنترلی» و آگاهی بخشی باشد، همانگونه که در حوزه رسانه با عنوان « نظریه استحکام» مطرح است.
در نظریه مذکور، اینگونه طرح موضوع شده است که تأثیر پیام های ارتباطی بر نگرش و رفتار مخاطب محدود و عمدتاً در جهت تقویت و استحکام عقاید و باورهای قبلی اوست. به این معنا که دامنه تجربیات فرد در خانواده، اعتقادات، فرهنگ عمومی، سطح مطالعات و اندیشه های فردی، آموزش های موازی در مدرسه، گروه های هم سال و غیره همه و همه فرد را در برابر پیام های رسانه می تواند قادر به انتخاب نماید. در این نظریه مطرح می شود که تولیدات رسانه ای به سمت علاقمندان آن پیش می رود، مثلاً اگر شما علاقمند به حوزه ورزش هستید بیشتر اخبار و برنامه های ورزشی را رصد می-کنید و اتفاقاً از آنها تاثیر بیشتری می گیرید و اگر با یک جریان خاص موافق باشید بیشتر در کانال ها و شبکه های اجتماعی و ماهواره ای دنبال کننده همان جریان خاص خواهید بود که صد البته آن جریان بر روی شما اثر بیشتری نیز خواهد گذاشت. به عبارت بهتر رسانه ها از دید خود و بر اساس منافع خود وقایع را پوشش می دهند و مخاطبان نیز براساس پیش زمینه های ذهنی و علاقمندی های خود آنها را دنبال کرده و می پذیرند. اما این همه ماجرا نیست، زیرا با اصلاح ذهنی و تفکری افراد باز هم نیاز به یک جامعه پویا و سلامت و البته امن از منظر رسانه ای و فرهنگی احساس می شود.
شهید بهشتی در مناظره های سال ۱۳۶۰ که بعدها با عنوان کتاب «آزادی، هرج و مرج و زورمداری» منتشر شد در این ارتباط می گوید: « در هدایت کلی جامعه به سوی فلاح، نمی شود به وضع محیط اجتماعی به کلی بی اعتنا بود وگفت هر فردی خود را بسازد تا جامعه ساخته شود. نه؛ این طور نیست. این شعار که هر فردی خود را بسازد تا جامعه ساخته شود، شعاری نیمه اسلامی است، تمام اسلامی نیست. هر فردی خود را بسازد و در ساختن محیط نیز نقش خود را ایفا کند تا جامعه ساخته شود. این شعار اسلامی است».(شهید بهشتی،ص۹۱)
بنابراین علاوه بر خود سازی و تقویت سطح مطالعات و داشته های فردی که با عنوان دامنه تجربیات از آن یاد شد، باید نظام تربیت رسمی و عمومی رویکرد مواجهه فعال و هوشمندانه با این رسانه ها را در پیش گیرد و با تأکید بر آماده سازی جهت مواجهه خردورزانه با انواع رسانه، ایشان را برای حضور ارزش مدار و عقلانی در عصر رسانه و بهره گیری از ظرفیت-های آن و مصون سازی نسبت به تهدیدات انواع روزافزون رسانه (به جای برخورد محدود کننده ) آماده سازد. رویکرد مصون سازی به مفهوم استفاده آگاهانه، ارادی و صحیح از رسانههاست نه محدودیت که به مفهوم اجبار وکنترل بیرونی افراد است.
باید توجه داشت که مخاطبان، گیرندگان منفعل پیام های رسانه ای نیستند. اعتقادات، نظام های ارزشی، نیازها وشبکه های ارتباطی افراد همگی بر نحوه ادراک آن ها از پیام های رسانه ای تأثیرگذار است و ما پیام رسانه ها را از صافی اعتقادات و باورهای مان گذر می دهیم و درک می کنیم. در این فرایند هرچقدر آگاهی عمومی بالاتر رود کار سهل تر خواهد شد. برای تبیین این مفهوم نیز می توان به سراغ واژه «سواد رسانه ای» رفت زیرا سواد رسانهای تابعی از افزایش آگاهی عمومی جامعه است.
بنابراین اگر بخواهیم یک سواد رسانهای عمیق و وسیع در جامعه داشته باشیم که بر اساس آن افراد جامعه بتوانند در مقابل تمام رسانههای داخلی و خارجی مسیر دقیق و درست را بیابند، راهی نیست جز تحلیل رسانه و نگاه انتقادی به پیام آن که ابتدا از فرد و خانواده شروع شود و بسترها و امکانات مادی و غیر مادی آن نیز می بایست به موازات توسط نظام حاکم تامین گردد.
در نهایت باید بدانیم تعمیم اهداف سواد رسانه ای در گروداشتن نگاهی دقیق، عمیق و تفکری منتقدانه در جهت انتخاب صحیح گزینه های رسانه ای است. جهانی که رسانه ها نشان می دهند در واقع تصویری گزینشی است که ویژگی ها و شرایط لازم برای نمایاندن واقعیت کل جهان را ندارد، اما واقعی به نظر می رسد.